در حافظه موقت ذخیره شد...
گپوگفت «ایران» با مهدیه جلالی، نویسنده رمان «نورچشمی»
وقایع جنگ را نمیتوان بیپرده برای نوجوانان به تصویر کشید
ماجرای کمک عکاس نوجوان به گمشدهها
«نورچشمی» از تازههای ادبیات داستانی است که به همت سوره مهر روانه کتابفروشیها شده؛ این کتاب در خلال پروژهای منتشر شده که این مؤسسه انتشاراتی برای تألیف رمان درباره اتفاقاتی که اهالی خرمشهر در دوران جنگ تحمیلی شاهد بودهاند راهاندازی کرده و دنبال میکند.
مهدیه جلالی با اشاره به داستان این رمان به «ایران» میگوید: «داستان این رمان در خرمشهر میگذرد و شخصیت اصلیاش نیز پسر نوجوانی است. ماجد که نوروز سال 59، تنها چند ماه قبل از آغاز جنگ یک دوربین عکاسی هدیه گرفته، با شروع درگیریها تصمیم میگیرد با دوربین عکاسیاش برای حفظ هویت شهدا و زخمیها، به خصوص مادرها و فرزندانشان از چهرههای آنان عکاسی کند.»
حمله نیروهای بعثی به کشورمان و اتفاقاتی که طی آن هشت سال بویژه بر شهرهای جنوبی میگذرد سبب جدا افتادن افراد بسیاری از یکدیگر میشود؛ آنچنان که هنوز هم بسیاری از گمشدههای آن دوران همدیگر را پیدا نکردهاند. جلالی در ادامه تصریح میکند: «ماجد که از ماجرای گمشدهها با خبر میشود، تصمیم به ثبت عکسهایی از زخمیها، بویژه مادران و فرزندان آنان میگیرد تا اگر به دلایلی از یکدیگر دور افتادند بعدها بتوانند با کمک تصاویری که گرفته همدیگر را پیدا کنند.»
رمانی برگرفته از واقعیت اما خیالی
این نویسنده در پاسخ به اینکه ایده تألیف این رمان از کجا آمده و چه میزان از این رمان بر مبنای واقعیت نوشته شده، میگوید: «ایده تألیف آن در یک پروژه پژوهشی به ذهنم رسید؛ از آنجایی که عکاسی خواندهام تصمیم به پژوهشی درباره عکاسی جنگ و عکاسان جنگی گرفتم و با وقایعی روبهرو شدم که برای تألیف چنین رمانی مشوقم شد. کتاب بر مبنای اتفاقات دوران جنگ، اما درآمیخته با تخیل است.»
جلالی با اشاره به اینکه رمان «نورچشمی» را با نظارت و بهرهمندی از نظرات محمد کاظم مزینانی، از نویسندگان شناخته شده حوزه جنگ نوشته، ادامه میدهد: «نوشتن رمان نورچشمی را با همراهی آقای مزینانی شروع کردم، از آنجایی که قرار بود رمان را برای نوجوانان بنویسم بعضی تصویرسازیهایی را که پیشروی خواننده گذاشته بودم به پیشنهاد ایشان تغییر دادم و گاهی حذف کردم. درست هم میگفتند وقتی بحث مخاطبان کمسنوسال درمیان باشد به ناچار ملاحظاتی را باید مدنظر داشت و در به تصویر کشیدن وقایع جنگ باید احتیاط بیشتری به خرج داد.»
با وجود تأکیدی که این نویسنده بر ضرورت رعایت اما و اگرهای مرتبط با تألیف آثار داستانی برای گروه سنی نوجوان دارد، او با اشاره به اینکه از ابزار نوشتاری دیگری هم برای تلطیف وقایعی که در رمان «نورچشمی» پیش روی مخاطبان گذاشته استفاده کرده، میگوید: «وقتی بحث تألیف رمان یا داستانکوتاه برای کودکان و نوجوان در میان باشد، برای آنکه هم حواسمان به پرهیز از آسیبهای احتمالی به روح آنان باشد و هم اینکه بتوان جذابیت لازم را برای آنکه تا انتها پای کار بمانند را فراهم کرد میتوان از طنز هم کمک گرفت. بر همین اساس در رمان «نورچشمی» از طنز هم استفاده کردهام تا مخاطب بداند در کنار تمام سختیها و مصایبی که جنگ تحمیلی سبب شده بود به هرحال زندگی هم در جریان بوده است.»
این نویسنده دهه هفتادی با اشاره به کتابهایی که در سالهای نوجوانی خودش درباره جنگ در دسترس بوده، میگوید: «برخلاف امروز، من در سالهای نوجوانیام به کتابهای مناسب سن و سالم درباره جنگ تحمیلی دسترسی نداشتم؛ اتفاقی که در دهه اخیر به لطف استقبال اهالی قلم برای تألیف کتابهایی با محور جنگ عراق علیه کشورمان، آن هم برای کودکان و نوجوان تغییرات زیادی پیدا کرده است.»
جلالی در پایان گفتههای خود مطالعه چنین آثاری را برای مخاطبان کمسن و سال ضروری میداند چراکه معتقد است نوجوانان باید به کمک اهالی قلم درباره آنچه بر سرزمینشان گذشته را بخوانند تا هم اینکه بدانند برای حفظ کشور چه تلاشی شده و هم اینکه به آینده و گذر از مشکلاتی که گریبان کشورمان را گرفته امید پیدا کنند.