«ایران» به بهانه آغاز به کار سفرای ایران و عربستان گزارش میدهد
تهران و ریاض؛ حرکت از تنشزدایی به همکاری راهبردی
تابش نور به زمستان سرد رابطه ایران و عربستان، فصل تازهای را رقم زده و تحولات پرشتاب میان دو کشور با رخدادهایی همراه شده است که تا پیش از این اگر نه ناممکن اما دور از انتظار به نظر میرسید. استقبال گرم مقامهای ایرانی و سعودی از فرستادگان جدید خود به پایتختهایشان و آغاز به کار سفارتخانههای دو کشور نوید یک شروع طلایی میان دو قدرت بزرگ خاورمیانه را میدهد. هر چند شماری از ناظران بدبین دلایل شتاب قابل ملاحظه این رابطه را از منظر اضطرار جستوجو میکنند اما بیتردید عزم و اراده مشترکی که در ماهها و هفتههای اخیر از سوی تهران و ریاض برای انتخاب رویکرد تازه که تبدیل دشمنی به دوستی را جستوجو میکند، بر انگاره اجبار و اضطرار خط بطلان کشیده است. عزمی که از این اصل در سیاست خارجی پیروی میکند، تهدیدات مشترک، دوستی میآفریند و آن را تداوم میبخشد. بنابراین در حالی که پیش از این برخی توافق بازگشایی رابطه ایران و عربستان را یک نمایش دیپلماتیک میخواندند و میکوشیدند آن را به دستورکار بازگشایی نمایندگیهای دو کشور تنزل دهند، اینک مقامهای دو کشور ذیل مجموعهای از تحولات منطقهای و جهانی، تصمیم به تنشزدایی گرفته و از آغاز یک رابطه راهبردی سخن میگویند.
آسودگی خیال رهبران سعودی
تردیدی وجود ندارد که در شرایط کنونی پایتختهای عربی و در رأس آنها ریاض اجرای سیاست اصولی و راهبردی خود برای پیش راندن سیاست اقتصادی و توسعهای در سطح منطقهای و جهانی را بدون برقراری امنیت پایدار و کنار گذاشتن صفبندیهای تقابلجویانه با دیگر قدرتهای بزرگ خاورمیانه بویژه جمهوری اسلامی ناممکن میدانند؛ واقعیتی که کشورهای عربی را در مسیر جاری به سمت و سوی حل منازعات با ایران و گام برداشتن برای زدودن موانع و تهدیدهای امنیتی و رفع چالشهای امنیتی در منطقه سوق داده است. سعودیها تا اینجا توانستهاند در پی بازگشایی رابطه با ایران، از دامنههای آتش جنگ خونین و فرسایشی یمن بکاهند و برای نخستینبار در سالهای اخیر، مذاکرات صلح این کشور را به آستانه صلح برسانند. روی گشوده توأمان ریاض به جریان حماس و تشکیلات خودگردان فلسطین و هموار کردن راه بازگشت دمشق به جمع سران اتحادیه عرب نیز از دیگر رویدادهایی بوده که در پی روند تنشزدایی با ایران اسباب آسودگی خیال رهبران سعودی را برای به اجرا درآوردن طرحهای بلندمدت اقتصادی و امنیتیشان فراهم کرده است؛ چه چرخش سیاستهای این کشور زیر سایه بلندپروازیهای توسعهای و برنامهریزی برای ابرپروژههای مورد نظر و نیاز به ایجاد امنیت بدون جلبنظر ایران به عنوان یکی از ستونهای امنیتی در منطقه امکانپذیر نبود.
خدمتی برای منافع ایران
آشتی ایران و عربستان خدمتی برای منافع ملی جمهوری اسلامی هم خواهد بود؛ چه گام برداشتن دو کشور پس از سالها بحران به سمت کاهش تنش، دست تهران را برای تعریف و اجرای پروژههای مشترک در روابط دوجانبه که پیشتر امکانی برای آن نداشت، بازتر کرده است. نزدیکی تهران و ریاض و کاهش تنشهای سیاسی این امکان را به دولت سیدابراهیم رئیسی میدهد تا با تمرکز بر پیگیری دیپلماسی اقتصادی خود در مناطق پیرامونی، اهداف تعیینشده در بطن توسعه سرمایهگذاریهای مشترک در حوزههای مختلف منطقهای را محقق سازد و با گسترش هماهنگی در زمینه تکمیل زنجیره طرح یک کمربند-یک جاده، احیای توافقات امنیتی و تعریف پروژههای مشترک در منطقه غرب آسیا دامنه نقشآفرینی خود را گستردهتر سازد.
در همین چهارچوب حرکت دوشادوش جمهوری اسلامی و کشورهای حوزه خلیجفارس در کنار یکدیگر با همراهی شرکتهای بزرگ ایرانی در حوزه اقتصادی، تکنولوژیک، ساخت وساز، امنیت غذایی و بسیاری دیگر از حوزههای مشترک المنافع میتواند به بازسازی زیرساختهای فروریخته یمن، سوریه، لبنان و عراق بینجامد؛ عاملی که افزون بر کاهش بحرانهای داخلی دولتهای عربی به تضعیف جریانهای تروریستی همچون داعش و القاعده در منطقه نیز خواهد انجامید.
نقطه عزیمت
یافتن نقطه عزیمت برای ضریب بخشیدن به سطح رابطه ایران و عربستان نیازمند توجه به این واقعیت است که هیچیک از دو کشور امکان حذف یا نادیدهانگاری دیگری را در صحنه تحولات منطقه ندارند.
توجه به این مهم از آن جهت دو چندان میشود که تنشزدایی ایران و عربستان بیتأثیر از متغیرهای منطقهای همچون نقش تلآویو در منطقه، بلاتکلیفی غرب در پرونده مذاکرات رفع تحریمها، تقلای امریکا برای افزودن بر مداخله نظامی خود در آبهای خلیجفارس و زاویه نگاه ایران و عربستان به حوزههای رقابتی همچون عراق، سوریه و تا حدودی لبنان نیست. اینها ملاحظاتی است که دو طرف در روند همکاری جاری مورد توجه قرار داده و میکوشند مانع از آن شوند که این موضوعات بر روند تحولات جاری سایه اندازد. در این راستا حاکمان سعودی در دایره تفاهم و اجرای مفاد امنیتی توافق با ایران میتوانند ملاحظات خود پیرامون جنگ فرسایشی یمن را مطرح سازند. متقابلاً تهران نیز میتواند مصادیق سیاستهای اعلامی خود در چهارچوب امنیتی در منطقه را مبنی بر کاهش حضور بازیگران غربی، از بین رفتن تروریسم تکفیری، حذف رژیم صهیونیستی از معادلات منطقه، حمایت از ساختارهای سیاسی مستقل، حمایت از حقتعیین سرنوشت ملتها و مقابله با مداخلهجویی بازیگران فرامنطقهای در بطن رابطه راهبردی و جامع با عربستان مورد پیگیری قرار دهد؛ چه تنها با تعریف عینی و عملیاتی از تهدید و فرصتهای مطرح در این زمینههاست که میتوان درجه تحقق منافع ملی در سطح منطقه و بینالمللی را بهصورت ملموس و عینی اندازهگیری و پیگیری کرد.