عضو هیأت مدیره کانونعالی کارگران کشور در گفتوگو با «ایران»:
چرا فرهنگ کار ایمن کمرنگ است؟
باید هزینه فوت کارگر را برای کارفرما سنگین کنیم تا او را به سمت پیشگیری سوق دهیم
سمیه افشین فر
خبرنگار
همین چند روز پیش خبر فوت سه کارگر در مجتمع پردازش و دفع آرادکوه منتشر شد. کارگرانی که به دلیل حجم زیادی از بخار که از خط ۲ نیروگاه به سمت بیرون متصاعد شد دچار سوختگی ناشی از بخار شدند و سه نفر از آنان جان خود را از دست دادند. شنیدن خبر مرگ بر اثر سوانح در هنگام کار همه را متأثر میکند. نحوه رخ دادن این اتفاقات و نحوه برخورد با آنها نیز تأثیرات روانی و اجتماعی قابلتوجهی بر جامعه دارد چون ناخودآگاه به ملاکی برای سنجیدن ارزشها و مفاهیم انسانی تبدیل میشود.
چه زیر زمین کار کنید چه روی زمین، چه راننده ماشینهای سنگین باشید، چه کارگر یک کارخانه، ایمنی کار باید بهعنوان موضوعی مهم برای شما و کارفرما مطرح باشد. در تمام دنیا دستورالعملها و آییننامههای مختلفی برای ایمنی در محیط کار وجود دارد؛ آییننامههایی که وظیفه اصلی آنها حفاظت از جان کارگر در برابر آسیبهای احتمالی شغلی است. حالا سؤال این است در معدن طرزه یا مجتمع پردازش آرادکوه، آیا اصلاً اصول ایمنی رعایت شده بود؟ چرا هرازچند گاهی در کشور شاهد حوادثی از این دست هستیم؟ چرا ایمنی کار در برخی از کارگاهها، کارخانهها و معادن چندان مورد توجه قرار نمیگیرد؟ چه نهادهایی باید بر اجرای دقیق قوانین مربوط به ایمنی کار نظارت کنند؟ چرا این موضوع از سوی برخی کارفرمایان ساده گرفته میشود در حالی که علاوه بر اینکه از دست رفتن جان قابل جبران نیست، هزینه اجتماعی آن نیز به واسطه بیتوجهی به جان انسانها بالاست و باز به همین دلیل چرا نظارت دقیقی بر رعایت ایمنی کار از سوی دستگاههای مسئول صورت نمیگیرد و در این زمینه آنگونه که باید سختگیری نمیشود؟
وقتی آسیبشناسی نمیکنیم
محمد گنجیکیا، عضو هیأت مدیره کانونعالی کارگران کشور و عضو شورایعالی حفاظت فنی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به «ایران» میگوید:«برخی از مشاغل در دنیا پرخطر هستند و کار کردن در معدن یا مجتمعهای پردازش زباله به خاطر انباشت گازهای متان و زغال خطرناکتر است، برای همین تمهیدات ایمنی و رعایت دستورالعملها در این مشاغل بسیار اهمیت دارد. هنوز گزارش رسمی منتشر نشده است اما شواهد نشان میدهد بازهم به دلیل عدم رعایت دستورالعملهای ایمنی و نبود تجهیزات مناسب، کارگرانی فوت شدهاند. اینکه چرا از حوادث درس نمیگیریم و مجدداً تکرار میشوند به این دلیل است که متأسفانه حوادث در کشورمان آسیبشناسی نمیشوند. نیاز نیست وقتی حادثهای اتفاق افتاد همه به محل حادثه بروند، نیاز اصلی این است که علت دقیق حادثه بررسی و از حوادث بعدی جلوگیری شود. در دنیا حوادثی از این دست بررسی میشوند و به طور دقیق و جزئی مورد آسیبشناسی قرار میگیرند. وقتی علت و معلول کار مشخص شود، از اتفاق مجدد جلوگیری میکنند ولی متأسفانه بررسیهای کارشناسی در کشور ما کمرنگ است.»
در حوزه پیشگیری ضعیف عمل میکنیم
عضو شورایعالی حفاظت فنی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در ادامه با بیان اینکه در بحث پیشگیری ضعیف عمل میکنیم، در پاسخ به این سؤال که چرا دستورالعملهای ایمنی در برخی از محیطهای کاری رعایت نمیشود، میگوید:«چند کارگر که بین ۴۰ تا ۵۰ سال سن داشتهاند فوت کردهاند. این زیان با هیچ چیز قابل جبران نیست. نباید بگذاریم این اتفاقات تکرار شود. باید کارگاهی که نکات ایمنی را رعایت نکرده پلمب میشد. باید اخطار میدادند و بازرسیهای مستمر و مکرر انجام میشد تا از حوادث مشابه پیشگیری شود. متأسفانه نه در این حوزه بلکه در سایر حوزهها هم در بحث پیشگیری بسیار ضعیف عمل میکنیم و بیشتر انرژی را برای زمان حادثه و امداد میگذاریم.»
چه کارهایی میتوان انجام داد؟
بنا به گفته گنجیکیا، «بحث عدم استفاده از تجهیزات فردی مناسب» یکی دیگر از مشکلات کارگران مشاغل سخت است: «در همین دو حادثه اخیر، بر اساس گزارشهای کسانی که در صحنه حضور داشتهاند باز هم انباشت گاز متان منجر به حادثه شده در حالی که قابل پیشگیری بود. در کشور ما کار در اینگونه مشاغل هنوز به شیوه سنتی است. اگر روی وسایلی که کار استخراج را انجام میدهند یا تجهیزات حفاظتی پرتابلی که خود کارگران با آن کار میکنند نظارت صورت میگرفت و کارگران از این تجهیزات استفاده میکردند، در یک ثانیه متوجه انباشت گاز میشدند. به نظر میرسد باز هم جای خالی تجهیزات حفاظتی که میتوانسته از جان افراد محافظت کند، کمرنگ بوده است. بنابراین باید استفاده از تجهیزات در مشاغل خاص بخصوص برای پایش اکسیژن محیطی و… در اولویت سرپرستان و بهرهبرداران قرار گیرد. وقتی از چنین صنایعی در کشور برخورداریم باید انرژی مضاعفی در کشور در این زمینه بگذاریم. اگر برای سایر صنایع بازرسی سالانه داریم، باید برای کارهایی که با جان افراد ارتباط دارند هر سه ماه بازرسی از محیط کار داشته باشیم تا از صحت و سقم تدابیر ایمنی که اندیشیده شده اطمینان حاصل کنیم.
باید هزینه فوت افراد را برای کارفرما سنگین کنیم
عضو شورایعالی حفاظت فنی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با تأکید بر اینکه از دست رفتن جان را نمیتوان با هیچ بیمهای جبران کرد، میگوید:«باید در کشور ما نگاه به مقوله ایمنی تغییر کند؛ هم نگاه متولیان و مسئولان و هم نگاه کارگران. همه باید نگاهشان به ایمنی تغییر کند. متأسفانه فرهنگ کار ایمن در کشورمان بسیار کمرنگ است. یعنی کارگران آموزش ندیدهاند و تنها با آموزش میتوانیم این فرهنگ را در افراد ایجاد کنیم. وقتی کارگر آموزش ندیده باشد، این مشکلات اتفاق میافتد. کارگری که تا دیروز در حوزه دیگری کار میکرده را بلافاصله میآوریم و در کاری مشغول میکنیم که نیاز به تخصص دارد، در حالی که در دنیا برای کار در معدن آموزشهای طویلالمدت ۶ ماهه و یکساله در نظر میگیرند و بعد او را مشغول به کار میکنند، ولی این فرایند در کشور ما حاکم نیست. بنابراین باید فرهنگ ایمنی در کارها از سطوح بالا شروع شود. متأسفانه برخی از کارفرماها به جای ایمن کردن محیط کار، کارگر را بیمه میکنند، بعد هم که حادثهای اتفاق افتاد میگویند بیمه جبران خسارت میکند. این نگاه غلط است. با این نگاه، ما نان کارگر را با جان او معامله میکنیم.
دستگاه نظارتی، یک کارگاه را به خاطرعدم رعایت ضوابط ایمنی پلمب نمیکند چون تصور میکند اگر پلمب کند ۱۰۰ کارگر بیکار میشوند. کارفرما هم به جای ایمن کردن محیط، کارگر را بیمه میکند. کارگاهی که ریسک بالا و آمار فوتیهای زیادی دارد نباید با همان سازکار معمولی بیمه شود. باید هزینه فوت افراد را برای کارفرما سنگین کنیم تا او را به سمت پیشگیری سوق داده باشیم و او این هزینهها را در پیشگیری انجام دهد.شرکت بیمهگذار که چنین مکانهایی را بیمه میکند باید قبل از بیمه کردن، کارگاه را ببیند و بگوید ریسک آن بالاست. در این صورت کارفرما باید یا 10 برابر بقیه هزینه بدهد یا تمهیدات ایمنی را رعایت کند. در صورت رعایت نکات ایمنی، همان نرخ معمول بیمه گرفته شود ولی اگر کارگاه ناایمن بود با نرخ 10 به یک، کارگاه را بیمه کنند. یعنی 10 برابر باید هزینه پرداخت کنند.»
نبود نظارت یعنی وقوع حادثهای جدید
عضو هیأت مدیره کانونعالی کارگران کشور با بیان اینکه تا وقتی نظارت به درستی انجام نشود حوادث ناشی از کار از بین نمیرود، میگوید:«البته محدودیتهایی هم داریم. در کل کشور فقط ۸۰۰ بازرس کار وجود دارد و این ۸۰۰ نفر نمیتوانند به صورت مستمر پایش همه کارگاهها را انجام دهند ولی میتوانیم در کارگاههای پرریسک در بازههای کوتاهتری بازدید انجام دهیم. بر اساس ماده ۹۵ و ۹۶ قانون کار، بازرسین کار و بهداشت در حکم ضابطین قضایی هستند و باید بازرسیهای مستمری انجام دهند و اگر کارگاههایی را ناایمن تشخیص بدهند، میتوانند در قالب یک گزارش آن را به دادستانی مربوطه اعلام کنند و دستور پلمب بگیرند. شما بررسی کنید سال گذشته چند دستور پلمب کارگاه داشتهایم؟ به جرأت میتوانم بگویم بسیار کم؛ در صورتی که قانونگذار این اختیار را گذاشته است اما بازرس میگوید نکند پلمب من باعث بیکاری هزار کارگر شود در حالی که این بحث شوخیبردار نیست. شما نان کارگر را درست کردهای اما جانش را از او گرفتهای! هم دستگاه قضا و هم دستگاههای نظارتی مثل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی باید در بحث ایمنی برخورد قاطع انجام دهند. اگر کارگاهی دستورالعملهای ایمنی را رعایت نکرده در مرحله اول با اخطار قاطع و در مرحله بعد به پلمب واحد اقدام کنند.
اگر چند کارگاه را هدفگذاری کرده و قاطع برخورد کنیم، بقیه کارگاهها هم این سازکارها را رعایت میکنند، ولی متأسفانه در این قبیل حوادث تا چند وقت رسانهها به آن میپردازند و نهادهای نظارتی سر صحنه حاضر میشوند و بعد از دو هفته همه چیز فراموش میشود تا حادثه بعدی.