صفحات
شماره هشت هزار و دویست و هفتاد و پنج - ۱۸ شهریور ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و دویست و هفتاد و پنج - ۱۸ شهریور ۱۴۰۲ - صفحه ۲۳

آرمان فیاض در گفت‌وگو با «ایران»:

مخاطبان «بعد از رفتن» به دنبال سینمای خلاقانه‌ هستند

سپیده شریعت رضوی
روزنامه‌نگار

 آرمان فیاض، لیسانس کارگردانی از دانشگاه سوره اصفهان و فوق لیسانس ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر و معماری تهران دارد، اما بیشتر به عنوان مدیر فیلمبرداری شناخته می‌شود. او که نزدیک به 20 سال است در حوزه فیلمبرداری فعالیت دارد، با فیلم کوتاه «ارفاق» ساخته رضا نجاتی، بهترین فیلمبردار سی و هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران و با فیلم «برف آخر» اثر امیرحسین عسگری، سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری فیلم بلند را از چهلمین جشنواره فیلم فجر کسب کرد. او همچنین با 2 فیلم «بعد از رفتن» ساخته رضا نجاتی و «کت چرمی» ساخته حسین میرزامحمدی در جشنواره چهل و یکم فجر حضور داشت. اکران فیلم سینمایی «بعد از رفتن» به تهیه‌کنندگی محمود بابایی بهانه‌ای شد تا با او درباره این اثر صحبت کنیم.
با رضا نجاتی از چه زمان آشنا شدید و همکاری‌تان چگونه شکل گرفت؟ جهان فکری‌تان تا چه اندازه به یکدیگر نزدیک است؟
 من و رضا دوستی قدیمی داریم و سال‌هاست یکدیگر را می‌شناسیم. تقریباً همه کارهای کوتاه ایشان را من فیلمبرداری کردم‌ و قاعدتاً آشنایی خوبی با هم داریم. معمولاً زمانی که رضا قصد دارد فیلمنامه تازه‌ای بنویسد، من در جریان قرار می‌گیرم و در زمان نگارش فیلمنامه این شانس را دارم که با او همراهی کنم. در حقیقت ایشان به من لطف دارد و نظراتم را جویا می‌شود.
 ما چیزهایی را که فکر می‌کنیم به پیشرفت و بهتر شدن فیلمنامه کمک می‌کند، باهم به اشتراک می‌گذاریم و درباره آن صحبت می‌کنیم.
 این اتفاق نتیجه بهتری خواهد داشت تا زمانی که من در هنگام تولید یک فیلم به پروژه اضافه ‌شوم.
  از جمله اتفاقاتی که به نظر می‌رسد فیلمبرداری را با مشکلاتی مواجه کرده است، صحنه‌های سیرک و رالی است. تجربه‌های مشابه در این زمینه برای فیلمبرداری به شما کمک کرد یا برای اولین‌بار تجربه آن را پشت‌سر گذاشتید؟ برای باورپذیری مخاطب و خلق تصاویر نو و در عین حال جذاب چه کارهایی انجام دادید؟
 یکی از ویژگی‌های فیلمنامه یا فیلم «بعد از رفتن»، تنوع لوکیشن است. سیرک پُر از ایده‌های بصری یا روایت‌های ویژوال است. این فضا سهم کمی در پروژه داشت اما سعی کردیم تصاویر و پلان‌های زیادی بگیریم چراکه بخش خلاقانه بود و سهم مهمی در فیلم داشت. زمان زیادی برای این اتفاق صرف شد و تصورم این است که موفق و ویژه عمل کردیم.
اگرچه بخش زیادی از پلان‌ها در هر صورت استفاده نشد اما فکر می‌کنم از همان مقداری هم که بهره گرفتیم، سهم قابل‌توجهی از چشم‌نوازی فیلم را برعهده گرفته است. ما در سکانس‌های مربوط به سیرک صاحب روایتی خاص از نظر تصویری هستیم که به فیلم کمک و آن را از یکنواختی خارج کرده است.
 آیا می‌توان گفت که سخت‌ترین قسمت فیلمبرداری این اثر مربوط به تصاویر 360 درجه‌ای است که ما در «بعد از رفتن» شاهد آن هستیم؟ برای گرفتن این تصاویر چه مواردی لازم بود و باید رعایت می‌شد؟ با کدام یک از عوامل باید هماهنگی بیشتری صورت می‌گرفت و چرا؟
در فیلم «بعد از رفتن» پلان‌های 360 و یا پلان‌هایی که طراحی ویژه دارند، کم نیست. پلان‌ 360، بسیار سخت بود و یکی از دلایل فیلمبرداری آن در اتاق و هنگامی که شب، روز می‌شود، همین بود. این کار بدون وی‌اِف‌ایکس اجرا شده و گروه زحمت زیادی برای آن کشیده است. در حقیقت عده زیادی درگیر نور، چراغ و اجرا بودند. ناگفته نماند که فارغ از مدل نورپردازی، اجرا هم در آن پلان‌ها بسیار شرط است و فکر می‌کنم فقط یک روز را توانستیم برای پلان ویژه و خاص هزینه کنیم. در این میان گروه صحنه هم برای اجرای نور و پلان کمک کرد چون کاری پیچیده‌ای به لحاظ نورپردازی و حرکت دوربین بود. البته چند پلان مشابه دیگر هم وجود دارد که هرکدام سختی خودش را داشت. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که پلان 360 خواسته کل گروه و در رأس آن رضا نجاتی و محمود بابایی بود که می‌خواستند به یک ویژوال خاص با بهره‌مندی از پلان‌های کمتر تجربه‌شده برسیم و شکل تصویری جدیدی را ایجاد کنیم. قاعدتاً همدلی و همراهی بین کل گروه وجود داشت که این اتفاق افتاد و امیدوارم
در فیلم نشسته باشد.
 خود شما به عنوان مخاطب «بعد از رفتن» را چگونه اثری می‌بیند؟ به این اثر در کارنامه کاری خودتان چه نمره‌ای می‌دهید؟
 فیلم صاحب یک ویژگی روایت بصری و داستانی است و از این نظر من معتقدم «بعد از رفتن» می‌تواند صاحب تماشاچی‌های باکیفیتی باشد که قاعدتاً دنبال سینماهای خلاقانه‌ای هستند که به آن‌ تازگی ببخشند و تازگی بدهند. چنین فیلم‌هایی باعث می‌شود مخاطب از سالن سینما راضی بیرون بیاید.

جستجو
آرشیو تاریخی