برای امریکا چیزی عوض نشده
حسام آبنوس
روزنامهنگار
«داستانهای این مجموعه، کاوشی در جنبههای گوناگون زندگی در روسیه از سال 1937 تا کنون هستند. نویسنده جامعهای را به تصویر میکشد که بر پایه خیانت، دروغ و زورگویی بنا شده و در آن، هنر، موسیقی، رؤیاپردازی و حتی بقا ممکن است نمادی از نافرمانی باشند.» این چند جمله بخشهایی از پشت جلد کتاب «تزار عشق و تکنو» اثر نویسنده جوان امریکایی آنتونی مارا است؛ نویسندهای که در دسته نویسندههای زیر 40 سال امریکایی قرار میگیرد. همانطور که خواندید پشت جلد این کتاب، آن عبارات نقش بسته تا کمک کند مخاطب بهتر بتواند درباره این کتاب اطلاعات کسب کند. من هم که شناختی از این نویسنده نداشتم، با توضیحات پشت جلد کتاب که بخشی از علاقه شخصی من را هم پوشش میداد، دست به خرید این کتاب زدم تا در فرصتی مناسب این اثر را بخوانم.
کتاب همانطور که نوشته شد، در سال 1937 در تونلی در لنینگراد آغاز میشود و تا روزگار حاضر و در پایان به زمانی نامعلوم در نقطهای نامعلوم در کهکشان راه شیری ختم میشود. نویسنده تلاش کرده با نوشتن روسیه در دوران شوروی و پساشوروی این تصویر را در ذهن خواننده جاگیر کند که «خر همان خر است، فقط پالانش عوض شده»! او با روایتش از اردوگاههای کار اجباری و زندگی آن نسل با نسل جدید روسیه در دوران بعد از فروپاشی شوروی، به مخاطب ثابت میکند تغییری ایجاد نشده و فقط روکش قضایا عوض شده است. در واقع این نویسنده جوان امریکایی که اتفاقاً کتابش در سال 2016 برنده جایزه فرهنگستان هنر و ادبیات امریکا شده تلاش کرده چیزی بنویسد که در آن شاهد تصویری از تباهی زندگی انسانهای ساکن در روسیهایم و برای اینکه ثابت کند قصدش خلق ادبیات است و ایده سیاسی ندارد، متلکهایی نچسب به امریکا و برخی اتفاقات آن نیز میاندازد.
در این نوشتار درصدد توجیه نظام سیاسی حاکم بر روسیه کنونی نیستم و بیشک نقدهای بسیاری بر آن وارد است، ولی نظرگاهی که از آن به این کتاب نگاه میکنم این است که چگونه امریکا از هیچ عرصهای برای نبرد علیه دشمنانش غفلت نمیکند. این کتاب در روزگاری که قریب به 35 سال از فروپاشی شوروی، قریب به 70 سال از مرگ استالین و... میگذرد نوشته شده تا همچنان نشان دهد جنگ و بلوک شرق برای امریکا تمام نشده و حتی حاضر است برای کاری کممایه و کمرمق جایزه هم در نظر بگیرد.
شاید تصور شود که امریکا برنده بلامنازع نبرد میان شوروی و غرب بوده ولی وقتی به تولیداتی از این دست یا مینیسریال چرنوبیل نگاه میکنیم، پی میبریم حتی اگر امروز ردی از بلشویسم نباشد ولی امریکا و غرب از خاطرهزدایی و روایتسازی کوتاه نمیآیند و دست از تولید اثر فرهنگی نمیکشند؛ اتفاقی که در سایر جریانها خبری از آن نیست و حتی دستاوردهایشان رها میشود تا بهراحتی به ورطه فراموشی کشیده شود.
کتاب «تزار عشق و تکنو» از متوسطهای ضدشوروی نویسندههای روسی نیز ضعیفتر است و خوانندهای که با ادبیات امریکا آشنا باشد، بعد از خواندن این کتاب، بابت نسل طلایی ادبیات امریکا که جایشان با آنتونی مارا پر شده و تقدیر میشوند، افسوس میخورد.