حجاب، فراتر از یک پوشش

دکتر یاسر طاهررحیمی
پژوهشگر

معمولاً وقتی از حکمت و آثار حجاب سخن به میان می‌آید بیشتر بر جنبه‌های اجتماعی این حکم الهی تأکید می‌شود اما لازم است در کنار توجه به این بعد بر جنبه فردی حجاب نیز بیشتر تمرکز شود تا معلوم شود این حکم الهی قبل از آنکه بر جامعه تأثیر‌گذار باشد برای خود فرد سودمند و هویت ساز است. در این باب مختصراً به چهار نکته اشاره می‌کنم.
اول: یکی از حکمت‌های مهم دستورات دینی مدیریت تمایلات در انسان است که به دلیل اهمیت و جایگاه تمایلات در جهت دهی به رفتار و افکار آدمی است. دین فقط به دنبال تثبیت اعتقادات در انسان نیست بلکه به دنبال تثبیت احساس و تمایل به درستی و تنفر از زشتی هم هست یعنی دین نمی‌خواهد ما فقط حق را بشناسیم بلکه می‌خواهد ما حق را بخواهیم همان طور که اندیشه غلط به احساس غلط منتهی می‌شود برعکس آن نیز ممکن است رخ دهد یعنی انسان اگر تمایلاتش را مدیریت نکند همین امر موجب تثبیت یک تمایل غلط در او می‌شود. دو تمایل روحی مهم در زن وجود دارد که اگر به درستی مدیریت شوند می‌توانند بسیار مفید باشند و اگر محافظت نشوند بسیار آسیب زا خواهند بود؛ یکی تمایل ذاتی زن به حیا و عفت جنسی و دیگری تمایل ذاتی او به دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن. حجاب نه صرفاً به معنای رعایت مرزهایی در پوشش بلکه به مثابه یک رویکرد رفتاری که شامل مجموعه‌ای از رفتارهای سلبی و ایجابی است یک کارکرد مهمش تنظیم همین تمایلات فطری در زن است. تقویت و محافظت از عفت جنسی و سوق دادن تمایل به جلوه گری به حریم امن خانواده و دایره محارم نمونه‌ای از مدیریت تمایل و احساس است. رها شدگی این تمایلات در خارج از «حریم» امن «محارم» می‌تواند زن را به سوی آفات مهمی مانند افراط در جلوه گری و خودنمایی یا روابط عاطفی سطحی یا رقابت کاذب مستمر برای جلب توجه بیشتر و حتی تمایل به تجمل سوق دهد. بویژه اینکه گرایش به خودنمایی از راه بدپوششی آسیبی است که زنان بیش از مردان به آن مبتلا می‌شوند؛ در جوامعی که افراد در نوع پوشش آزادند پوشش مردها معمولاً تفاوت چندانی نمی‌کند درحالی که بسیاری از زنان به سمت پوشش‌های نیمه برهنه می‌روند. لذا به نظرمی رسد یکی از آثار فردی مهم حجاب کمک به کنترل تمایل و مدیریت احساس در زن است.
کنترل احساس و مدیریت دلم می‌خواهدها از بزرگترین نیازهای انسان معاصر است چرا که انسان امروزی بیش از گذشته در سلطه تمایلات نفسانی تنفس می‌کند و روشن است کنترل تمایلات و مدیریت احساسات تا چه اندازه می‌تواند مهم و مؤثر باشد. مدیریت احساس و تمایل همچنین زمینه تصمیم گیری‌های منطقی و عقلانی در زندگی را فراهم می‌کند و از این جهت نیز یک مهارت بسیار مهم به حساب می‌آید.

دوم: یکی از تمایزات اصلی انسان و حیوان داشتن گرایش‌های فطری است، از ویژگی‌های تمایلات فطری این است که رسیدن به آنها موجب آرامش روحی در انسان می‌شود یکی ازاین گرایش‌های فطری، تمایل به کسب امنیت است. نیاز به امنیت در هرم مشهور مازلو جزو نیازهای زیربنایی انسان قلمداد شده است. آمار جهانی از وضعیت روحی زنان در دنیای معاصر به خوبی نشان می‌دهد که امنیت جنسی و جنسیتی زنان تا حد زیادی در معرض تهدید است. در واقع امنیت روانی، یکی از گمشده‌های زن در دنیای معاصر است. تجربه نشان می‌دهد که حجاب، حس امنیت را در خانم‌ها تقویت می‌کند و از این جهت می‌تواند با یک واسطه یکی از تمایلات فطری به حساب بیاید. قرآن کریم نیز به صراحت بر نقش امنیت آفرین حجاب تأکید می‌کند و یکی از حکمت‌های حجاب را این می‌داند که زنان مسلمان پاکدامن به وسیله حجاب شناخته می‌شوند و مورد اذیت قرار نمی‌گیرند: قُلْ لِأَزْوَاجِک وَبَنَاتِک وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِک أَدْنَى أَنْ یعْرَفْنَ فَلَا یؤْذَینَ (سوره احزاب آیه 59).

سوم: اصلی‌ترین پیام حجاب یک فرد محجبه به افراد جامعه این است که این شخص خط قرمز دارد و آسان دردسترس قرار نمی‌گیرد و این یعنی تأکید بر ارزشمندی و عزت نفس. ناگفته پیداست که ریشه اغلب تباهی‌ها و آلودگی‌های اخلاقی بشر از دست دادن حس ارزشمندی و عزت نفس است.
کسی که خود را نزد خود ارزشمند و مکرّم بیابد تن به بسیاری از امور دانی و پلشت نمی‌دهد چون انجام آن کارها را دون شأن و ارزش خود می‌یابد. اما اگر حس ارزشمند بودن در انسانی از دست رفت طبق روایت می‌توان انتظار هر شرّی را از او داشت: من هانت علیه نفسه فلا تامن شرّه. ریشه روانی اغلب گناهان نیز به نوعی به همین امر باز می‌گردد. چنانچه فرمود:« الغیبه جهد العاجز.»، غیبت کردن تلاش انسان ناتوان است. خلاصه آنکه حس ارزشمندی، هم ذاتاً مطلوب انسان است و هم موجب دوری از افعال حقیرانه است.یکی از کارکرد‌های حجاب با توضیحی که در ابتدا داده شد تقویت حس ارزشمندی و عزت نفس در زن است.

چهارم: حجاب، دستور شرعی است و التزام به آن در واقع التزام به امر الهی است، از این منظر حجاب فقط تنظیم نسبت عرضی فرد با دیگر افراد جامعه نیست بلکه تنظیم رابطه طولی انسان با مبدأ خلقت هم هست. کسی که خود را در نسبت با پرورگار تعریف می‌کند با التزام به دستور او در واقع با او ارتباط معرفتی و معنایی می‌گیرد و هویت خودش را نیز در همین اتصال معرفتی و معنوی به عنوان یک عبد بازیابی می‌کند لذا جلب رضایت الهی و تقویت حس معنویت که یکی دیگر از گمشده‌های انسان معاصر است نیز می‌تواند به عنوان یکی دیگر از آثار فردی حجاب به حساب آید.
 زن از این جهت یک مزیت مهم بر مرد دارد چون اگرچه پوشش شرعی برای مردان نیز قابل تعریف است اما حجابی که برای زنان تعریف شده در واقع یک عمل عبادی خاص خانم هاست که مردان از آن بی‌نصیبند یعنی معنا و پیامی که عرفا در پوشش شرعی زنان و التزام ایشان به آن وجود دارد در پوشش مردان وجود ندارد، لذا زنان این توفیق را دارند که با رعایت پوشش شرعی به طور پیوسته مقوّم یک فرهنگ الهی در جامعه باشند و در کنار آن هویت معنوی خود به مثابه یک عبد را نیز بازتولید کنند. پس حجاب معنا ساز و معنویت آفرین است، چه به لحاظ فردی و چه از نظر اجتماعی و چه بسا ریشه تقابل حکومت‌های لائیک با حجاب نیز بیش از جنبه‌های دیگر به همین دلیل باشد.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و شصت و نه
 - شماره هشت هزار و دویست و شصت و نه - ۰۸ شهریور ۱۴۰۲