حاشیه‌نگاری از نمایشگاهی که مسئولان به مردم جواب پس می‌دهند

روایت خدمت و پیشرفت

نفیسه سادات موسوی
پژوهشگر

دست‌چپ، غرفه چهار
هنوز چند دقیقه‌ تا ساعت ۸ باقی‌مانده بود که رسیدم به پارکینگ نمایشگاه. اینکه چقدر سخت گرفتند و چطور قانع‌شان کردم که دیوانه نیستم ۸ صبح روز اول هفته بی‌دلیل بیایم اینجا و منطقاً پی کاری و تعهدی آمده‌ام که راهم بدهند داخل، بماند. وارد سالن ۸ که شدم انگار وارد یک نرم‌افزار ویرایش فیلم شده باشم! همه چیز روی دور تند بود. آدم‌ها با سرعتی بیش از معمول می‌دویدند و تابلو و فوم‌برد و پلات و بنر بود که از این سر راهرو به آن سرش، دست به دست می‌شد. تنه‌ها در خلال بدوبدوها به هم می‌خورد، اما فرصتی برای توقف و دلجویی یا تنش وجود نداشت. از همان ادامه مسیر، فرد مقصر دستی بالا می‌آورد که یعنی ببخشیدها! و همه چیز در نطفه خفه می‌شد. مات تماشای سرعت و تکاپوی جریان زندگی در راهروهای دلباز نمایشگاه بودم که شنیدم کسی از نگهبان سراغ غرفه معاونت زنان را می‌گیرد. با لبخند دستی روی شانه‌اش گذاشتم و گفتم: دنبالم بیا؛ دست چپ، غرفه چهار.
 کاملاً دخترانه
چند دقیقه بیشتر از ورودمان نگذشته بود که سروکله چند دختر جوان پیدا شد. می‌دانستم که از بچه‌های تیم نیستند و جالب بود برایم که کله صبحی اینجا چه می‌کنند. همکلام که شدیم جوابم را هم گرفتم. آمده بودند تا یکی دوبندی درباره اتفاقاتی که در این یکی دوسال در معاونت زنان رقم خورده صحبت کنند. اتفاقاتی که اثر مستقیم و کوتاه‌مدت و ملموس روی زندگی زنان و خانواده‌ها داشته و اتفاقاتی که بسترسازی به شمار می‌آید و باید با دید سرمایه‌گذاری بلندمدت به آنها وقت قد کشیدن و نتیجه‌ دادن داد. چیزهای زیادی هم می‌دانستند. چیزهایی بیشتر از بخش قابل توجهی از مردم و این یعنی اهل رسانه و جست‌و‌جو کردن و بررسی بودند. خوشمان آمد از این نسل جوان دهه هشتادی!
 انجمن خوش‌قول‌ها
لابه‌لای بروبیای مردم و مسئولان به غرفه معاونت و نشستن پای صحبت‌هایشان و گوش سپردن به نکات و کلمات‌‌شان، چندنفری هم به دعوت ما قرار شد بیایند برای گفت‌و‌گو. برنامه زمانی این گفت‌و‌گوها را هم طوری دومینو وار چیده بودیم که اگر یک ‌نفر تأخیر می‌کرد تا نفر آخر را مجبور می‌شدیم با تأخیر ضبط کنیم. اما به فضل خدا، بزرگواران میهمان که غالباً در حوزه زنان و خانواده منصبی و مقامی و دغدغه‌ای و فعالیتی داشتند، آنقدر خوش‌قول و متعهد بودند که تا پایان روز دوم نمایشگاه هم هیچ گفت‌و‌گویی در غرفه معاونت به تأخیر نیفتاد یا حذف نشد. خلاصه که پرچم زمان‌بندی و خوش‌قولی خانم‌ها در نمایشگاه حسابی بالا بود.
 یکی برای همه، همه برای یکی!
اینجا برخلاف خیلی از جاهای دیگر، فضای دوستانه و حمایتی به چشم می‌خورد. وقتی میهمانی در حال بازدید از غرفه است و سؤالی می‌پرسد، همه به دنبال پیدا کردن مسئول چشم نمی‌چرخانند دورتادور غرفه. هرکسی که نزدیک‌تر ایستاده پاسخ می‌دهد. درباره اقدامات و عملکردها، راهبردها و راهکارها، وجوه تمایز با دوره‌های گذشته و چشم‌انداز آینده و در نهایت توضیحات ‌فوم‌بردها و تابلوهایی که دورتادور غرفه به چشم می‌خورد و البته هر سؤال دیگری که آدم‌ها به واسطه حضور در معاونت در جریانش هستند. اینجا اولویت، تبیین روایت خدمت و روایت پیشرفت است نه جایگاه و مسئولیت. همین همدلی باعث شده تا تیم مستقر در نمایشگاه، کاملاً یک‌دست و یک‌صدا به چشم بیایند.
 آمدیم، نبودید؛ می‌آییم، باشید!
اینجا نمایشگاه دستاوردهای دولت است و تا چشم کار می‌کند، غرفه‌ها در اختیار میزبانانی از بدنه دولت است برای ارائه گزارش عملکرد تقریباً دوساله خود. هرکس به کاری مشغول است و بازدیدکنندگان را که گاهی برای تحسین و تأیید آمده‌اند و گاهی برای نقد و گلایه، داخل غرفه دعوت می‌کنند و گپی می‌زنند و با حوصله پاسخگوی سؤالات و شبهات‌شان هستند. اما در زمان‌های کوتاهی ‌که در خلال رفت و آمد بازدیدکنندگان برایشان خالی می‌شود، ادب می‌کنند و به رسمِ ایرانیان همسایه، به هم سر می‌زنند! از حال و احوال و کار و بار و چالش‌های هم می‌پرسند و از آنچه خود مشغولش هستند تعریف می‌کنند. گاهی هم دوستی‌های جدیدی شکل می‌گیرد یا اشتراکات جالبی پیدا می‌شود و بحثی سر انداخته می‌شود با همان محور. گاهی هم میهمان که می‌آید، میزبانی که توقع دارد در غرفه نیست و برای شرکت در نشستی خبری یا تجدید وضویی چیزی دقایقی را بیرون از غرفه می‌گذراند، اینجاست که به رسم دید و بازدیدهای نوروزی زمان بچگی‌مان، خبر می‌دهند که می‌روند به باقی دوستان سر بزنند اما حتماً زمان دیگری برمی‌گردند به امید دیدن میزبان. گاهی هم خود میزبان در جلد تیپیکال مادران ایرانی فرو می‌رود و به شوخی می‌گوید: از فلان وزارتخانه آمدند دیدن‌مان، یادتان باشد حتماً برویم بازدیدشان را پس بدهیم و به همین سادگی لبخندهای حلال بر لب اهالی نسبتاً خسته (اما دغدغه‌مند) غرفه می‌نشانند.
 پاسخگوی ۱۳، بفرمایید!
حتماً شما هم سؤالاتی درباره عملکرد دولت و زیرمجموعه‌هایش برایتان پیش آمده و شاید گاهی با خود فکر کرده باشید که اصلاً فلان وزارت یا سازمان یا معاونت برای چه بودجه می‌گیرد وقتی کاری از پیش نمی‌برد؟! پیشنهاد می‌کنم برای اینکه ببینید نقش و عملکرد و دستاوردهای هر عضو کوچک و بزرگی از بدنه دولت مردم، دقیقاً چه بوده و چقدر در زندگی و اوضاع مردم مؤثر بوده، یکی از روزهای نمایشگاه یکی دوساعتی وقت بگذارید و بیایید اینجا. بپرسید، نقد کنید، مطالبه کنید و پاسخ بجویید. مخصوصاً که خیلی از مسئولان خودشان در ساعات مختلف در غرفه مجموعه‌شان حاضرند و می‌توانید چهره به چهره با آنها گفت‌و‌گو کنید!

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و شصت و هفت
 - شماره هشت هزار و دویست و شصت و هفت - ۰۶ شهریور ۱۴۰۲