«فیلمهای نو از نگاتیوهای کهنه»
محمداحسان مفیدیکیا
منتقد
آتش جنگ که فروکش کرد و تب و تاب محاکمهها و مجازاتها که فرو افتاد، مستندسازها ماندند و انبوهی از فیلمهای خبری که حالا میشد دوباره و با دقت نگاهشان کرد و از لابهلای فریمهایی که بوی خاک و باروت میداد، دنبال سوژههای جدید رفت. در این موج نو، حتی راشهای قدیمیتری که تا پیش از این پراکنده بودند و صرفاً اهمیت قدمهای اول را داشتند، کنار هم قرار داده شدند و از دلشان آثار جدید قابل توجهی درآمد. دور، دور مستندهای «واقعهنگار» بود و در این ذائقه تازه راشهای قدیمی جان دوباره گرفتند و جهان پیش از جنگ، با آه و حسرتی جانسوز پیش چشم تماشاچیان قرار گرفت. یکی از برجستهترین تلاشها در این دوره، مستند «پاریس 1900» ساخته نیکول وِدِس فرانسوی بود که در سال 1947 سراغ فیلمهای خام «عصر طلایی» فرانسه در دهه اول قرن بیستم رفت، جایی که برج ایفل تازه بنا شده بود و همه چیز در پاریس در اوج هنر و تفاخر بود، جایی که از جنگ فقط اعلانهای اولیهاش دیده میشد و شاید کسی هنوز باورش نبود که دود و آتش و خون عالمگیر شود.
پل روتا، نویسنده، منتقد و فیلمساز انگلیسی هم در همین سالها و بر همین منوال مستندهای بسیاری ساخت که یکی از شاخصترینهایش «زندگی آدولف هیتلر» بود. روتا که از همکاران نزدیک جان گریرسون به شمار میرفت این فیلم را از انبوه راشهای خبری زمان جنگ و با دیدگاهی انتقادی و موشکافانه در این باره ساخت که چطور هیتلر به این شخصیت رسید و حزب نازی در آلمان چگونه پا گرفت.همین جریان در دنیای مستندسازی باعث شد که حتی امریکا برچسب محرمانگی را از فیلمهای بمباران اتمی ژاپن بردارد و ایوازاکی فیلم متأثرکننده «هیروشیما و ناکازاکی» را در 1945 از همین راشها ساخت.اما فیلم «شهر طلا» ساخته کالین لو و ولف کونیگ در کانادا که پیرامون استخراج طلا ساخته شد، هسته مرکزی روایت در آن مستند عکسهای قدیمی از جستوجوگران طلا بود و البته یک دستاورد بزرگ فنی که کن برنز مبدع آن شد. این اولین بار بود که دوربین روی عکسهای ثابت حرکت میکرد و به این صورت نوعی تازه از متحرکسازی را پدید آورد. تکنیکی که پس از آن و تا همین امروز مورد استفاده بسیاری از مستندسازان قرار گرفته و به پاسداشت نوآوری او، به نام خودش، یعنی «افکت کن بِرنز» خوانده میشود. این مستند حسب روایت روان و جذاب و دستاوردهای فنی که داشت مورد توجه بسیاری از جشنوارهها قرار گرفت و در سیامین دوره جوایز آکادمی اسکار، نامزد بهترین فیلم کوتاه شد.فیلمسازان «مستندِ واقعهنگار»، پس از دو دهه جنگ به خوبی دریافته بودند که از هر مواد خام تاریخی، با کمی چاشنی نوآوری و هنر میتوان به مثابه امکان یا ابزاری برای روایت یک داستان نو بهره برد بخصوص اینکه در همین سالها تلویزیون جای پای خود را در خانههای جهانِ پس از جنگ محکم میکرد و این برای مستندسازها آغاز یک عصر طلایی جدید بود.