فقدان دانشمندی میانرشتهای و متمایز
صفورا رستمینژاد
روزنامه نگار
زندهیاد کورش صفوی، زبانشناس، مؤلف، نظریهپرداز، استاد دانشگاه و مترجم، از چهرههای شاخص چندوجهی بود که اواخر ماه گذشته پس از چند سال تحمل رنج بیماری سرطان درگذشت. مرگ زودهنگام این دانشمند میانرشتهای و خلاق، بیگمان واقعهای بسی تلخ و حسرتبار برای زبانشناسی، زبان فارسی، فلسفه، منطق و ادبیات است هرچند که کارنامهاش، چه از لحاظ کمیت و چه کیفیت بسی پربارتر از عمر به نسبت کوتاهش است. نکته جالب توجه در زندگی این زبانشناس برجسته، این است که صفوی بنا به گفته خودش تا زمان اخذ دیپلم در آلمان و اتریش زیسته و تحصیلات متوسطهاش را نیز در آنجا به پایان رسانده است ولی بعد از بازگشت به ایران تأکید داشته که فارسیام خوب نبود و اصلاً فارسی بلد نبودم! به زعم نگارنده، همین خلأ زبانی، نقطه عزیمتی میشود که صفوی تبدیل به یکی از سرآمدان علم زبانشناسی و ترجمه، بلکه زبان فارسی هم بشود و مسأله زبان، ملکه و چالش ذهنیاش میشود. ناگفته نماند، این اتفاق نه تنها برای صفوی بلکه برای افراد دیگری نیز افتاده است و گویا این یک مکانیسم روانی جبران برای ترمیم خلأ زبانی پدید آمده است.
سیر تحصیلی دکتر صفوی نیز، بسیار پرفرازونشیب بوده که در این مختصر نمیگنجد اما گذراندن چنین سیری خبر از استعداد شگرف و ذاتی این آدم میدهد و اگر غیر از این بود، گذراندن چنین سیری و از رشتهای به رشتهای دیگر رفتنها، آن هم نه از سر استیصال بلکه برای به نقطه کمال رسیدن و ضرورت ایجاد پیوند و کشف ارتباطهای میان دانشهای مختلف برایش ممکن نبود. سیری که به نظر میرسد شرایط کاری پدر و مادرش براو تحمیل کرده است اما صفوی در آن خوش درخشیده و شخصیت متمایزی، هم از لحاظ علمی و هم از لحاظ ذوقی و عاطفی شده است. چندجنبهای بودن صفوی از دیگر نکاتی است که در خصوص ایشان میتوان برشمرد. مترجمی، معلمی، مؤلفی و همین طور فیلسوف بودن و دانشمندی در علم منطق از جمله جنبههای شخصیت علمی ایشان هستند. همین مسأله از او یک شخصیت علمی و درجه یک بینارشتهای ساخته، تا جایی که حلقه وصل زبانشناسی و ادبیات و فلسفه و منطق میشود و آثار خلاقه و سرشار از ایده و تئوری در این زمینه پدید میآورد که از آنها به عنوان منابع و مرجع استفاده میبرند. صفوی سبب روی آوردن شاگردانش به بینارشتهای شدن و پیوند حوزههای مختلف به هم نیز شده است و در این راستا، هم جریانساز بوده و هم آثار بسیار قابل توجهی خلق کرده است. دکتر صفوی بنا به روایتهای دوستان و همکارانش، انسانی کم نظیر از لحاظ منش و خلق و خوی فردی هم بوده است. این وجوه شخصی شامل تمایزهای اخلاقی و شخصیتی در وجود ایشان میشود که ازجمله میتوان به خوشمشربی و طنز کم نظیر، صمیمیت و مهربانی و گشادهرویی، فروتنی و تساهل و مدارا با طیفهای مختلف فکری، نظم و ترتیب مثالزدنی و بیحاشیه بودن اشاره کرد. یادش گرامی وراهش پر رهرو باد!