اقدام راهبردی دولت سیزدهم در میدان خدمت

حسام‌الدین برومند
سر دبیر

 
این یادداشت را می‌شد درباره اقدامات دولت سیزدهم در دو سال گذشته نوشت؛ از مقابله هوشمندانه و همه جانبه با کرونا که تعداد کشته‌ها به روزی 700 نفر رسیده بود، از کاهش تورم که از 60 درصد به کمتر از 40 درصد رسیده، از رشد اقتصادی 4 درصدی که در تمام دهه 90 یا صفر بود یا کمی بیش از آن، از فروش نفت که به روزی یک‌ ونیم میلیون بشکه در روز رسیده، از وصول دارایی‌های ملی درپی دیپلماسی مقتدرانه و با اخذ تضمین‌های لازم(از جمله آزادسازی 7 میلیارد دلار از کره جنوبی)، از رشد اشتغال(ایجاد یک میلیون و 970 هزار شغل در دوسال اول دولت سیزدهم)‌ تا خرید تضمینی گندم از کشاورزان، از رکوردشکنی دولت سیزدهم در صادرات کالاهای غیرنفتی (53 میلیارد دلار تا پایان سال 1401)، از طرح رتبه‌بندی معلمان، از عضویت رسمی در شانگهای تا ورود به بریکس، از توافق با عربستان، از احیای سیاست همسایگی و زنده کردن دیپلماسی واقع‌گرا و نتیجه بخش و...
یا می‌شد این نوشته را با اشاره به آواربرداری هشت سال ویرانی در دو سال اخیر به فجایع، ترک فعل‌ها، کوتاهی‌ها و سوء مدیریت‌هایی اختصاص داد که در نهایت کار را بدانجا رساند که در سال پایانی دولت قبل، با پدیده تلخ و پرخطر«بی دولتی» و «بی مسئولیتی» روبه‌رو بودیم و البته دو سال است این روند متوقف شده و بذر «امید» و «اعتماد» مردم برای جبران کاستی‌ها و عقب ماندگی‌ها در میدان خدمت روییده است. اما محور اصلی این یادداشت یک اتفاق بزرگ است که باید آن را در مسیر جنگ تمدنی با جبهه سکولار و لیبرال دانست. در واقع این یادداشت می‌خواهد در این مقال، تلاشی برای پاسخ به یک پرسش کلیدی داشته باشد و آن پرسش این است که کار راهبردی و تاریخی دولت سیزدهم چیست؟ لطفاً در ادامه بخوانید. یکم. با جریاناتی در ادوار مختلف روبه‌رو بوده‌ایم که از جمله ابایی نداشتند با خط اشرافیت و خوی کاخ‌نشینی همسو و همراه باشند. برای همین در قاموس این سیاست‌ورزی، عجیب نبود که فتوای سیاسی صادر کنند که «اگر در فرایند سیاست تعدیل اقتصادی، طبقه‌ای از جمعیت (اقشار مستضعف) زیر چرخ‌دنده‌های توسعه له شوند، اشکال ندارد!»
در دوره دیگری، جریانی پرچم به اصطلاح آزادی را بلند کرد ولی رسانه‌های زنجیره‌ای آن جریان، به محکمات دینی حمله ور می‌شدند و حتی ژست می‌گرفتند که می‌شود علیه خدا هم تظاهرات کرد! به گونه‌ای که حتی «گری سیک» مشاور اسبق امنیت ملی امریکا به مناسبتی در پی فضای فکری آن دوران، گفته بود: «من در ایران روشنفکرانی را دیده‌ام که به اشاره‌ای ما را دنبال می‌کنند؛ آنها ششلول‌هایی را بالا برده‌اند تا هر کس و هر چه را با امریکا ناسازگار است هدف قرار دهند.»  بگذریم که تئوریسین آنها از «قبض و بسط تئوریک شریعت» با القای نسبیت معرفت‌شناسی اسلامی سخن راند و از «صراط‌های مستقیم»(!) نوشت تا تنور پلورالیسم را داغ کند! بسط «تجربه نبوی» را به پیش کشید تا یک نسخه خاص از حقیقت وحی و یک تفسیر متفاوت از خاتمیت را با هدف قدسیت‌زدایی، شایع کند! و در نهایت با «رؤیای رسولانه» ادامه داد تا وحی و قرآن و ایمان به غیب را به خواب و رؤیا فرو بکاهد!
و بالاخره با جریانی مواجه بودیم که گویا مجسمه سبک زندگی غربی بود و در مدل حکمرانی هم عیان و نمایان شد. امریکا را فعال ما یشاء می‌دانست، سخن دشمن را حمل بر صحت می‌کرد، امضای فلان مقام غربی را تضمین می‌پنداشت و راه پیشرفت را در مسیر برجام و اف.ای.تی.اف و سند 2030 فرض کرده بود ولی در نهایت، تحریمی هم لغو نشد!
بنابراین دولتی که همزمان به میدان و دیپلماسی بها می‌دهد و معتقد است که با درک نظام حل مسائل می‌تواند مشکلات را برطرف کند و اقتصاد درونزا را دنبال می‌کند و برای سیاست خارجی، فرصت خروج از انجماد برجامی مهیا می‌کند و در پیچ تاریخی نظم جدید جهانی، سمت درست تاریخ می‌ایستد؛ بدون شک کار بزرگ این دولت، جلوگیری از جولان جریان سکولار و لیبرال در داخل است که مانع
«ما می‌توانیم» شده بود و اکنون ثمرات و برکات حرکت در مسیر پیشرفت حقیقی و استفاده از ظرفیت‌های بومی و داخلی برای «ایران قوی» شتاب گرفته است.

جستجو
آرشیو تاریخی