مرد معتاد با شلیک گلوله همسرش را کشت
مجازات قصاص برای شوهر شیشهای
گروه حوادث / کامران علمدهی: مرد معتاد که همسرش را به خاطر اختلافهای خانوادگی با شلیک گلوله به قتل رسانده بود با حکم قضات دادگاه کیفری یک استان تهران به قصاص محکوم شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت ۱۴ یکشنبه ۲۱ فروردین سال 1401، همسرکشی در محله کیانشهر از سوی مأموران کلانتری به بازپرس کشیک قتل اعلام شد. در ادامه بازپرس با حضور در محل جنایت با جسد زن ۳۵سالهای به نام میترا در اتاق نشیمن روبهرو شد که براثر شلیک گلوله به سرش به قتل رسیده است.
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل و در بازرسی از خانه پوکه گلوله نیز کشف شد. مأموران در نخستین گام از تحقیقات به پرس و جو از همسایهها پرداختند که یکی از زنان همسایه گفت: در خانه بودیم که به یکباره صدای تیراندازی شنیدم، همان موقع سرم را از پنجره بیرون آوردم و دیدم مرد همسایه در حالی که اسلحهای در دست داشت از آپارتمان خارج شد. چون او معتاد بود و اغلب با همسرش درگیری داشت فکر کردم شاید با زنش درگیر شده. به مقابل خانهشان رفتم، در نیمه باز بود، میترا را صدا زدم و وقتی جواب نداد وارد شدم و دیدم غرق در خون روی زمین افتاده و فوراً با پلیس تماس گرفتم.
در ادامه مشخص شد که شهرام سالهاست که به شیشه اعتیاد دارد و چند ساعت پس از جنایت در تماس با یکی از بستگانش خواسته تا دخترش را از مدرسه تحویل بگیرد و به خانه مادربزرگش ببرد.
پسر ۱۷ساله مقتول که از قتل مادرش شوکه شده بود، گفت: به خاطر پدرم و رفتارهای او در خانه ما همیشه درگیری و دعوا بود.
بازداشت متهم در غرب کشور
در حالی که حکم بازداشت متهم صادر شده بود 48 ساعت پس از قتل، فردی در یکی از شهرهای غربی کشور با پلیس تماس گرفت و عنوان کرد که یک پراید مشکی رنگ جلوی در پارکینگ یک هتل توقف کرده و راه را بسته است. وقتی مأموران برای تماس با صاحب خودرو شماره پلاک را استعلام کردند مشخص شد که خودرو دو روز قبل از تهران سرقت شده که مأموران به سرعت راهی محل شدند و در تحقیق از کارکنان هتل معلوم شد پراید متعلق به یکی از مسافران هتل است. وقتی مأموران به سراغ او رفتند در بازجوییهای اولیه مدعی شد به خاطر توهم ناشی از مصرف مواد مخدر خودرو پراید را سرقت کرده است. مأموران در بازرسی از اتاق وی در هتل یک قبضه سلاح پیدا کردند و بار دیگر او را تحت بازجویی قرار دادند که اینبار او به قتل همسرش نیز اعتراف کرد و گفت: من و همسرم 20 سال قبل باهم ازدواج کردیم و من چند سال قبل به مواد مخدر اعتیاد پیدا کردم. این اواخر مدام باهم درگیر بودیم و به خاطر توهم ناشی از مصرف شیشه خیال کردم که او دیگر به من علاقه ندارد و میخواهد از من جدا شود. روز حادثه وقتی تنها بودیم او را با گلوله زدم و از خانه فرار کردم.
پس از اینکه وی به تهران منتقل شد با تکمیل پرونده در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه رفت.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه پدر مقتول به جایگاه رفت و با درخواست قصاص برای دامادش گفت: 20 روز قبل از این ماجرا دخترم او را به کمپ ترک اعتیاد برد تا ترک کند. روز سیزده بدر آنها به خانه ما در شهرستان آمده بودند. همان روز دامادم گفت این آخرین باری است که دور هم جمع میشویم، من همان جا دلم لرزید اما گفتم شاید همینجوری چیزی گفته اما حالا فهمیدم او نقشه قتل دخترم را داشت. الان هم تنها خواستهام قصاص او است.
سپس پسر مقتول به جایگاه رفت و گفت: من پیش از برگزاری جلسه دادگاه درخواست حکم قصاص داده بودم اما حالا پشیمان شدم و نمیخواهم پدرم را هم مثل مادرم از دست بدهم. بنابراین بدون دریافت دیه از حق خودم میگذرم.
بعد از آن هم پدر متهم به عنوان قیم نوه خردسالش، گفت: من هم از طرف نوهام گذشت میکنم.
در ادامه متهم به جایگاه رفت و گفت: قبول دارم که همسرم را به قتل رساندهام اما باور کنید من آن روز در حالت طبیعی نبودم. من شیشه میکشیدم و مدام دچار توهم میشدم. روز حادثه وقتی با میترا دعوا کردم قهر کرد و میخواست از خانه برود که اسلحه را به سمتش گرفتم تا بترسد و پشیمان شود اما ناخواسته یک گلوله شلیک شد و به سرش خورد.
قاضی از متهم پرسید: اسلحه را از کجا و چه زمانی تهیه کرده بودی؟
متهم جواب داد: برای مصرف به خانهای در محدوده شوش رفته بودم که دیدم شخصی یک کلت کمری دارد و آن را به قیمت 5 میلیون تومان میفروشد. با اصرار اسلحه را به قیمت چهار میلیون و 500 هزار تومان خریدم. بعد از خرید اسلحه در خیابان آن را روی سر یک راننده گذاشتم و با تهدید ماشینش را سرقت کردم و اسلحه را در همان داخل پراید جاسازی کردم. شب قبل از حادثه از ترس اینکه پلیس دستگیرم کند و اسلحه را پیدا کند آن را به داخل خانه بردم و فردا صبح هم آن اتفاق افتاد.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده و مستندات، متهم را به قصاص محکوم کردند.