فضای مجازی
فرم، سنگر است!
سیدعلی سیدان، سردبیر نشریه سوره در اینستاگرامش درباره مطالب شماره آخر این مجله نوشت: «سوره سوم، روایت دو داستان است. داستان اول، سرگذشت حاکمیت سکولارِ پهلوی است که برخلاف تصور رمانتیکها، نه خنثی و بیطرف، که کاملاً مهاجم و تمامیتخواه بود و صُور زندگی دینی را سرکوب میکرد. ما از تمامیتخواهی و توحش حکومت رضاخان بسیار شنیدهایم؛ اما وقتی پسرش این حکومت موروثی را تحویل گرفت، چه کرد؟ داستان دوم در این شماره، داستان هیأت است؛ هیأت، همچون سنگری در برابر جریان سکولار؛ بسان میدانی که کانون تولید فرم دینی و دفاع از موجودیت سیاسی دین است. سرمقاله، به ماجرای شکلگیری «هیأت رزمندگان اسلام» در دهه هفتاد در برابر سکولارهای داخلی پرداخته است. گعده (میزگرد) درباره فرم مداحی سیاسی بحث کرده است و متن «فرم، سنگر است»، ایدههایی برای پیوند هنر و هیأت را عرضه کرده است. سوره در این شماره میگوید: «فرم، سنگر است.» و نیروی حزباللهی باید از فرم خودش در برابر دشمن پاسداری کند و فرمهای تازهای مبتنی بر سنت خود خلق کند.
دشمن کیست؟ دشمن کسی است که میخواهد صورت (فرم) زندگی ما را تغییر دهد. حجاب و هیأت، فرم زیست دینی است و دقیقاً در همین دو عرصه حیات، دشمن تمامیتخواه سکولار، به فرم زندگی ما تجاوز کرده است. سبکسری است اگر تصور کنیم، سکولاریسم جز با نابودی این دو فرم مزاحم برای خودش خشنود شود. باید از این دو فر م و سنگر پاسداری کرد.»
فیلم، زنان و فرهنگ تلاش
زهرا اردکانی، منتقد و فعال حوزه زنان در اینستاگرامش نوشت: فیلم Joy (2015) از یک تم خیلی معروف در سینمای امریکا پیروی میکند؛ تم تلاش و شکستناپذیری. تم آدمهایی که اینقدر در راه خواستهشان تلاش میکنند و شکست میخورند تا به پیروزیهای بزرگ میرسند.
من خودم را آدم تلاشهای زیاد میدانم، آدمی که زیاد شکست خورده اما بلند شده و تا حدی این ویژگی خودم را مدیون سینمای امریکا هستم! اینقدر که مضمون تلاش در این سینما پرتکرار و بدیهی است. دقیقاً برعکس فرهنگ ما. فرهنگ ما مملو از تقدیرگرایی است.
فرهنگی که بعد از هر شکست به راحتی دست از تلاش میشوید با این توجیه که «حتماً قسمت نبوده، حتماً صلاح نبوده.» در حالی که چه کسی صلاح و قسمت را میداند؟ زمانی که اطلاعی از غیب و تقدیر الهی نداریم، فقط موظف به تلاشیم. موظفیم که اشکالات کارمان را با عقلمان برطرف کنیم و دوباره امتحان کنیم. به قول یک سخنران خارجی که میگفت: «تو کار خودت را انجام بده، خدا کار خودش را انجام میدهد.» اما در این فیلم آن قهرمانی که شکست نمیخورد و به تلاشش ادامه میدهد یک زن است.
من همیشه فکر میکنم تقدیرگرایی و پذیرش فرهنگ انفعال در زنان قویتر است. مفاهیمی مثل «زن لطیف است» و اینها هم باعث میشود که آنها پذیرش سختیها را کنار بگذارند و به راحتی دست از تلاش بشویند. ترس از راههای خلوت که در پست قبل نوشتم هم یکی دیگر از عواملی است که زنان کمتر برای رؤیاها و شکوفایی خودشان میجنگند.
سریالی که نگرانید تمام شود
مجید اسلامی منتقد فیلم در اینستاگرامش درباره سریال میزل نوشت: «تماشای فصل آخر «میزل» را عمداً تا میتوانستم به تأخیر انداختم، به دو دلیل: هم نگران بودم خوب [یعنی به شکلی شایسته] تمام نشودو هم آماده نبودم با این دنیا و شخصیتهای دوستداشتنیاش خداحافظی کنم. اما حالا که تمام شده، باید اعتراف کنم بابت بیاعتمادی به سازندههایش شرمندهام.
این یکی از بهترین سریالهای تمام دورانهاست. هم از نظر جذابیت شخصیتها، هم تعادل در پیش بردن داستان، هم پرداخت خلاقانه و هم جزئیات مسحورکننده و این بیشک یکی از بهترین کمدیهای دهههای اخیر است (برای پیدا کردن چنین استانداردی باید سراغ کلاسیکها برویم). فصل پنجم «میزل» ریتم بسیار تندی دارد (چیزی شبیه ریتم قسمت اول فصل چهار). ممکن است تعقیب این همه اکت و دیالوگ متقاطع انرژی زیادی ببرد، اما استاندارد کیفی این فصل در حد فصلهای اول و دوم سریال است (و شاید حتی بالاتر)، و سریال دستآخر موفق میشود به شکل معجزهواری همه مایههای فراوانش را سروسامان ببخشد.
حسی که در پایان باقی میماند حس دلتنگی نیست، حس شکوه است و «کمال»ی که ما را به تماشای مجدد میخواند.»