«صدرالحسینی» در گفت وگو با «ایران» مطرح کرد
غافلگیری واشنگتن از سیاست منطقه ای تهران
ایالات متحده در ماههای اخیر تلاش مضاعفی را برای بازگرداندن همپیمانان عربیاش به جبهه غرب در روند تنشهای جاری با نیروهای نظامی ایران در آبهای خلیجفارس به جریان انداخته است اما نهتنها در این امر موفقیتی حاصل نکرده که به نظر میرسد در برابر تحولاتی که بهواسطه نزدیک شدن کشورهای عربی به جمهوری اسلامی رقم خورده، با شکست روبهرو شده است. سیدرضا صدرالحسینی، کارشناس مسائل منطقه این تحولات را در گفتوگو با «ایران» مورد بررسی قرار داده است.
امریکا تلاش میکند با افزودن به سطح تنشهای ساختگی با ایران، ائتلافهای تازهای را با حضور همپیمانان عربیاش شکل دهد. ارزیابی شما از وضعیت جدید حاکم بر منطقه چیست؟
بنبست راهبردی که مدتی است دو دولت امریکا و رژیم صهیونیستی با آن روبهرو شدهاند، آنها را وادار ساخته تا برای انحراف افکار عمومی به دنبال افزایش سطح تنش در منطقه خاورمیانه باشند و در واقع تهدیدات داخلی خود را به بیرون مرزها منتقل سازند. شکنندگی که در حال حاضر در داخل رژیم صهیونیستی به وجود آمده در طول 75 سال گذشته بیسابقه بوده است. همچنین شرایط داخلی دولت جو بایدن، به گونهای است که در بسیاری از موارد، موفقیتهای گذشته این کشور را به رقبای شرقی خود باخته است. حتی شرایط به گونهای شده که کشور امارات از ائتلاف دریایی امریکا در خلیجفارس خارج شده و مقابل چشمان آنان خواستار ایجاد یک نیروی دریایی مشترک با هدف تضمین امنیت دریانوردی در خلیجفارس با حضور ایران، عربستان و عمان شده است.
خروج امارات از ائتلاف دریایی زیر نظر امریکا و تصمیم کشورهای عربی برای پیوستن به ائتلاف دریایی با حضور ایران چه پیامی برای واشنگتن داشت؟
امریکاییها بویژه بعد از فرار از افغانستان در شرایط متفاوتی نسبت به گذشته قرار گرفتهاند؛ به طوری که بسیاری از کشورهای منطقه غرب آسیا از چهارچوب امنیتی آنها یا کاملاً خارج شدهاند یا در حال خروج هستند. بهجز چهارچوب امنیتی، در بخش اقتصادی نیز اوضاع چندان برای امریکا مطلوب نیست. امریکاییها چند سالی است که رقابتهای اقتصادی را هم به طور رسمی در برابر رقبای چینی خود در منطقه از دست دادهاند. اما تصور نمیشد که کاهش نفوذ امریکا در منطقه غرب آسیا، به این سرعت شکل بگیرد. بنابراین اقدامات اخیر امریکا در چهارچوب افزایش تهدیدات در منطقه غرب آسیا، از جمله اعزام جنگندهها و اعلام حرکت ناوشکن امریکایی در منطقه خلیجفارس و اقدام رژیم صهیونیستی در جهت افزایش تهدیدات علیه مقاومت، نشان میدهد که هر دو کشور در شرایطی کاملاً متفاوت نسبت به یکدهه گذشته قرار دارند و چارهای جز انتقال بحرانهای داخلی به خارج از کشور خود ندارند.
چه اندازه چهارچوب همکاری جدید میان کشورهای منطقه بدون مداخله و نقشآفرینی بازیگران خارج از منطقه امکان شکلگیری دارد؟
نزدیک شدن ایران و عربستان دشمنی کشورهایی را برانگیخته است که مقامات غربی در رأس آنها قرار دارند. عربستان نتوانست نفوذ و مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی در منطقه را نادیده بگیرد، بویژه آنکه هزینههای زیادی را هم در سالهای اخیر بهواسطه رویکرد تقابلی با ایران متحمل شد اما با دریافت واقعیات صحنه و اهداف سیاسی و اقتصادی که بدون نزدیک شدن به ایران، رسیدن به آنها برایش ممکن نبود، تغییر رفتار داد. این امر که به صورت دومینووار به دیگر کشورهای عربی هم کشیده شد و آنها هم به سمت تهران روی آوردند، امریکا را غافلگیر و ناگزیر به چارهجویی کرد. در این راستا کشورهای اروپایی هم که از فروشندگان عمده سلاح به کشورهای عربی هستند، نسبت به وقایع شکل گرفته در منطقه رضایت ندارند. بخش عمدهای از سلاحهای ساختهشده توسط کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی در طول هفت سال گذشته در منطقه خلیجفارس به دلیل موضوعی به نام «ایرانهراسی» به فروش رفته است.
طرح تأمین امنیت جمعی در منطقه خلیجفارس، بیش از یکدهه است که از جانب جمهوری اسلامی مطرح شده اما زمینه اجرای آن بنا به دلایلی تاکنون فراهم نشده بود. آنچه که تحلیلگران منطقه به آن اعتقاد دارند و پیشبینیهای آنها هم در طول شش ماه گذشته به وقوع پیوسته، این است که پس از تجدید رابطه جمهوری اسلامی ایران و عربستان، گرایش کشورهای عربی به ایران افزایش پیدا میکند. در این ارتباط طرح بهروزشده امنیت جمعی جمهوری اسلامی نیز برای پیوستن همه کشورهای منطقه در راستای ارتقای امنیت آماده است و به بعضی از کشورهای منطقه نیز ارائه شده است. موضوع مهم تأمین امنیت منطقه از سوی همه کشورهای حوزه خلیجفارس، نکتهای است که کشورهای متعدد عربی به آن روی آوردهاند و به نظر میآید که در حال بررسی آن هستند و زمینههای اجرایی آن هم تا حدودی به وجود آمده اما هنوز به طور قطعی اعلام نشده است.