آیین رثا در ضرباهنگ رسا

رضامهدوی
مدرس دانشگاه، معلم و نوازنده سنتور و منتقد هنری

 فرقی نداشت نیزه و منبر، سر تو را
دیدیم درمشایعت این و آن حسین
ما سوگوار فرصت از دست رفته‌ایم
بیگانه‌ایم با ضربان زمان حسین
عبدالجبارکاکایی
 امروزه با اوج‌گیری تمدن و فرهنگ و دستاوردهای بشری در زمینه‌های شناخته شده، موسیقی نیز یک هنر اصلی و مهم و به‌عنوان زبانی رسا و گویا در کنار شعر و ترانه که قادر به بازگویی نهفته‌ترین احساسات و ژرف‌ترین پیچیدگی‌های روح بشری است، شناخته می‌شود و هر ملتی به فرهنگ موسیقی ویژه خود می‌بالد و آن را گرامی می‌دارد. انسان اولیه غارنشین، هسته نخستین موسیقی را از طبیعت دریافت کرد، سپس طی سالیان و قرن‌ها، با اندیشه و مداقه به آن رشد و اعتلا بخشید و هنر موسیقی را استقلال یافته از صداهای طبیعت به اوج و تکامل رساند و موسیقی جزء لاینفک زندگانی بشر شد و در تمامی عرصه‌ها حضور پیدا کرد و از زمینی‌ترین تا آسمانی‌ترین مباحث توانست فرازهایی را با موسیقی دینی و مذهبی در کنار آیین‌های ملی تولید و اجرا کند.
روح‌الله خالقی بزرگمرد موسیقی دوران در کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» اشاره دقیقی به گونه موسیقی مذهبی دارد:«موسیقی مذهبی از قدیمی‌ترین انواع هنر موسیقی است که در همه ممالک کم و بیش به کار می‌رفته و مخصوصاً در اروپا مقامی بزرگ یافته است، چنانکه بزرگترین موسیقیدان‌های قدیم مانند باخ و هندل از کلیسا بیرون آمده‌اند. کلیسای عیسویان مهم‌ترین مشوق و بهترین وسیله ترقی و پیشرفت موسیقی اروپایی است... و تعزیه را یکی از بهترین وسایلی می‌داند که موجب حمایت و حفظ قسمتی از نغمه‌های ملی ایران شده است. در تعزیه موسیقی از راه آواز، نقش بزرگی برعهده داشت زیرا خواننده خوش‌الحان، بهتر می‌توانست در دل تماشاچیان و عزاداران رخنه کند. بنابراین جوان‌هایی که صدای گرم خوش‌آهنگ داشتند، برای نقش‌های تعزیه انتخاب می‌شدند و مدتی نزد تعزیه‌خوان‌های استاد، طرز خواندن صحیح را مشق و تمرین می‌کردند تا بتوانند اشعار را به ترتیب درست و با غلت‌های مناسب ادا کنند. به همین جهت خوانندگانی از مکتب تعزیه درآمدند که در فن آوازخوانی به مقام هنرمندی رسیدند.» دوران صفویه زمینه حذف و هَدم موسیقی فراهم شده بود و این هنر تعزیه و مذهبی‌خوانی بود که موسیقی ملی را زنده نگاه داشت و زمینه تصنیف و ترانه‌خوانی و اوج انواع آوازخوانی‌ها شد.آواها و نغمه‌های مذهبی در اشکال گوناگون مثل مرثیه (که به غلط مصطلح روضه گفته می‌شود)، نوحه و دَم (هر دو با هم مترادف تلقی می‌گردند) که در لغتنامه دهخدا در کنار معانی گوناگون بیشتر در مراسم مذهبی به نَفَسی تلقی می‌شود که دَم و بازدَم در سینه و شش‌ها ایجاد می‌کند. ما بین مرثیه‌سرایی یا نوحه‌خوانی، دَم زدن از فنون رایج در مداحی است. مداحی، ذکرخوانی، چاوشی، رَجزخوانی، مناجات‌خوانی، نعت خوانی، منقبت‌خوانی و تعزیه‌خوانی که عموماً به زبان‌های فارسی، عربی، ترکی و گاه ترکیبی در مناطق مختلف ایران در کنار لهجه‌های شیرین هر منطقه وجود دارد، نمونه‌هایی برای عرض ارادت به دستگاه امام حسین(ع) برگرفته از فرهنگ عاشورای 61 ه.ق است که گویای مضامین معنوی و فلسفه‌ای سترگ در تمامی ابعاد فرهنگی و هنری و سیاسی و اجتماعی است که در بطن خود جا دارد. جماعت اهل فن موسیقا، از گذشته‌ها تاکنون هریک بنابر توانایی در تخصص خود، اثری بجا گذاشته‌اند که فقط عده‌ای اندک توانسته‌اند در خور توجه و متناسب جایگاه و مرتبت فرهنگ حسینی دست به خلاقیت بزنند. مسأله هنر دینی و گونه موسیقی مذهبی در ابعاد موسیقایی بی‌کلام و با کلام باوری است همگانی در اهل نظر و عمل که برخی هم سعی دارند در این راه مدد‌جویی کنند و برای رسیدن به منطق فلسفه الهی در چگونه آزاداندیشی و زیست حقیقی در دنیای فانی برای فهم و درک درست شعور حسینی منشعب از واقعه سرزمین نینوا که نه فقط ذوب شدن صِرف در شور حسینی بلکه با ابزار هنر و موسیقی هم به خود و آیندگان سهمی داشته باشند...
 در مناطق مختلف ایران اسلامی که سرشار از مضامین برگرفته از مقتل‌ها و آیین‌هاست گونه‌های دیگری وجود دارد مثل: واحدخوانی، بحر طویل خوانی، زمینه‌خوانی، مثنوی‌خوانی، مرصع‌خوانی، قصیده‌خوانی، تکه‌خوانی، شروه خوانی، شورخوانی و چمرخوانی که در مبحث فلسفه رشادت و آزادگی حسین ابن علی علیه السلام و یاران وفادارش اشتراک مضمون هم دارند. این نگاه کلی به «کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا» که به درستی همه روزها عاشورا و همه سرزمین‌ها کربلا است؛ یادآوری دارد که ماه محرم را نباید به مناسبت نگاه و برگزار کرد... فرهنگ عاشورا متعلق به همه دوران است. ریتم و ضرباهنگ فن موسیقا از سوی موسیقیدانان متعهدی که باورمندانه خلق اثر می‌کنند تا برگی از فرهنگ سرزمین نینوا تلقی شوند، اثر مؤثری می‌تواند باشد از چنین دیدگاهی.
حسین علیزاده به زیبایی هر چه تمام‌تر، موسیقی‌ای آفرینش می‌کند بدون بهره‌برداری از کلام در تک نوازی و همراهی ارکستر که همچنان در نوع خود بی‌بدیل و بی‌نظیر است و در حکم عرض ارادتی خالصانه در محضر حسین کربلاست. حسن صنوبری نویسنده و سردبیر مستند‌های زیبای تازه پخش شده در شبکه دوم سیما با نام «دورها آوایی ست...»، آراسته و پیراسته اینگونه درباره علیزاده و قطعه «نی نوا» می‌آورد.هر چند که در مجال کوتاه فرصت نمی‌کند از نی نواز برجسته این اثر درخشان جمشید عندلیبی ذکر خیری کند..! می‌نویسند: «همین بود که وقتی علیزاده جوان در دهه پنجاه موسیقی «حصار» را برای مظلومان در بند رژیم پهلوی می‌ساخت، موسیقی‌اش متأثر از خاطرات همین دسته‌های سوگواری عاشورایی در منطقه زندگانی‌اش حوالی بازار تهران محله سید نصرالدین خیابان خیام بود که مادرش به عشق امام حسین(ع) و فرهنگ عاشورایی نام فرزندش را حسین گذاشت. اما انگار مأموریت آسمانی علیزاده این بود که سال 61 شمسی، آلبوم «نی نوا» را ضبط کند که بیش از هر آلبوم  بی‌کلامی، زنده کننده عواطف معنوی عاشورا و نینوای سال 61 هجری قمری در جهان باشد. چه بسیار ایرانیان پاکدل و سوگوار که با این موسیقی اشک ریختند و جامه دریدند. چه در سوگ امام حسین(ع)، چه در سوگ شهیدان و دیگر عزیزانشان در روزهای انقلاب و جنگ.»

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و چهل و یک
 - شماره هشت هزار و دویست و چهل و یک - ۰۳ مرداد ۱۴۰۲