تأملی فرهنگی بر هتک حرمت قرآن در اروپا
قرآن، آتش و جنبش جهانی خانواده
دکتر محمد اصغری
مدیر مرکز رصد فرهنگی کشور
آتش زدن قرآن در غرب اتفاقی بیسابقه نیست، اما به نظر میرسد روند فعلی توهین به قرآن کریم بر خلاف دفعات گذشته که هتک حرمت عمدتاً در پی بهانهای واکنشی در قبال تحولات اسلام و غرب رخ مینمود، اینبار کنشی کاملاً تهاجمی است. ماجرا از آتش زدن قرآن در مقابل سفارت ترکیه شروع شد و به سوزاندن مصحف شریف در برابر سفارت عراق، هتک تصاویر آیتالله خامنهای و باز هم توهین و سوزاندن قرآن انجامید. به نظر میرسد این پروژه بیش و پیش از هرچیزی با فراخوانی دوباره انگارههای اسلامستیز، ضدایرانی و مهاجرهراس، در پی بازمفصلبندی اسلام به مثابه یک دیگری مهاجم و دشمن محوری برای جریان روبهرشد راستگرایی افراطی در اروپا و جایگزین کردن آن با دیگریهای داخلی در اروپا همچون همجنسگرایی است.
چرا سوئد و دانمارک؟ دادهها نشان میدهد مهاجرستیزی، تنفر از اسلام در این دو کشور همواره از زمینههای فعال برخوردار بوده است، همچنین راست افراطی در سوئد و دانمارک بر خلاف جریان غالب افراطگرایی اروپایی که در سالهای اخیر جبههبندی رؤیتپذیری در برابر الجیبیتی صورت داده، دارای سویههای ساکت و بعضاً همراه با جریان روبهرشد همجنسگرایی است.
جالبتر آنکه چهرههای اصلی قرآنسوز در سوئد بر خلاف تبار تاریخی سیاسی خود که همواره ضدهمجنسگرایی بودند، در سالهای اخیر نوعی از بازنگری گفتمانی را تجربه کرده و تلاش کردهاند تا سویه آشکار کنشهای مخالفخوان خود را بر ضدیت با اسلام، مهاجران برسازند. چرا الان؟ چند سال اخیر و با برکشیدن راستگرایی افراطی در اروپا و خروج دوباره آن از حاشیه سیاست و طرح ساختهای گفتمانیاش به مثابه یک نظم بدیل، حمایت از خانواده مردسالار و مقابله با همجنسگرایی به عنوان یکی از دالهای محوری این جریان، مورد اقبال بخشی از جوامع اروپایی قرار گرفته است. این در حالیست که رؤیتپذیری و مشروعیتیابی همجنسگرایی و ملحقات آن (LGBTQIAS+) در اروپا نیز در چندسال اخیر با شیب بسیار تندی در حال رشد است. در مقابل همآوایی جریانهای سنتی، مذهبی و راستگرا در مقابله با این موج در حال تزاید، یکی از سیاستهای مهار، تغییر جبهه رویارویی از خانواده- همجنسگرایی به اروپا- اسلام است.
به نظر میرسد ارادهای در پی آن است تا با تحریک دوباره شکافها، راستملیگراها و افراطگرایان را به جای میدان خانواده و حتی اقتصاد، دوباره متوجه مسأله تقابل با اسلام کند، اما چه کنیم؟ باید از تحلیلهای دمدستی عبور کرد؛ در کنار همه تلاشهای حقوقی برای پیگیری مسأله در سطح جهانی و همچنین راهبردهای سیاسی دولتهای مسلمان، توجه به مسأله خانواده و حرکت به سمت شکلدهی به جنبشی فراگیر در حمایت از خانواده، و نه خانواده مردسالار، در مقابل تقلای اقلیتی برای تحریک شکاف بین اسلام و اروپا ضرورتی مهم و کنشی روبهجلوست.
میدان حمایت از خانواده میتواند باطلالسحر ماجراجویان هتاک باشد. البته این به معنای هضم شدن در گفتمان خانوادهگرای راستافراطی نیست. شعار خانواده مترقی میتواند یکی از دالهای محوری و پیشران ایده انقلاب اسلامی در جهان باشد. نگاه مکتبی به مسأله خانواده، نه شرقی است و نه غربی؛ نه همچون شرق در پی احیای نظامهای مردسالارانه و انزوای زن است و نه همچون غرب به دنبال هدم نظم طبیعی خانواده و استفاده ابزاری از زنانگی. انقلاب اسلامی در عین تضمین استقلال انسانی و هویتی زن، به دنبال حضور پیشران او در عرصه اجتماعی است و زن را به مثابه نقطه ثقل عواطف در خانواده و تنظیمگر نظم خانوادگی بازمییابد. انقلاب اسلامی در میانه تجدد و تحجر، در پی معرفی الگویی مترقی از خانواده است، خانوادهای که زن در آن نه همچون نگاه شرقی تضعیف شده است و نه مانند غرب تحقیر، بلکه تکریم شده و قدرت
یافته است.
در جهان امروز و در شرایطی که امپریالفمنیسم جهانی در پی انکار اساس خانواده طبیعی و راست افراطی و منحرف به دنبال بازآفرینی الگووارههای متحجرانه پیشینی است و از سویی دیگر ارادهای در پی تحریک دوباره شکاف میان اسلام و مسیحیت اروپایی و برگرداندن زمین مجادله امروزین مسیحیت در اروپا علیه همجنسگرایی است، اسلام و انقلاب اسلامی میتواند راه سومی را بازگشاید و طرح جهانی و هنرمندانه سخن انقلابی ما دغدغهمندان حریم خانواده را با گفتمانی پیشرو و پیشرفته درباره خانواده آشنا ساخته و کماکان میدان مقابله با همجنسگرایی را در سطح جهانی فعال نگه دارد.