عمق منطق امام خمینی(ره) درباره حجاب

مهدی جمشیدی
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

 

 ۱. در تاریخ ۵ آذر ۱۳۵۸، خبرنگار خارجی به امام خمینی اشکال می‌کند که در نوفل‌لوشاتو شما وعده کردید که نه‌تنها آزادی‌ها حفظ می‌شوند، بلکه تعمیم نیز می‌یابند، در صورتی که بعد از پیروزی انقلاب دیدیم که در تظاهرات جمعی با زنانی که حجاب را قبول نداشتند مخالفت شد. امام خمینی نیز می‌گوید: «زن‌هایی که تظاهر کرده‌اند همان زن‌هایی بودند که از تتمه آن مسائل [فرهنگی به وجود آمده در حکومت پهلوی] بودند؛ آنهایی بودند که شاه آنها را به عنوان آزاد زنان به میدان آورده بود و آنها را به تباهی کشیده بود. آنها هم چون از این وضعی که آن تباهی‌ها، آن آزادی‌هایی که آنها می‌خواستند - می‌خواستند که با جوان‌ها آزاد باشند که هر کاری می‌خواهند بکنند و می‌خواستند با تباهی‌ها هم‌آغوش باشند، می‌خواستند کارهای برخلاف عفت بکنند – [منع شدند]، و می‌دیدند که اسلام با کارهای خلاف عفت، با کارهایی که مملکت را به تباهی می‌کشد و ملّت را به عقب می‌راند موافق نیست [تظاهرات کردند]. آنها بودند که آمدند در خیابان‌ها و با آن صورت‌هایی که مردم دیدند تظاهر کردند. و الّا جلوی آزادی، هرگز گرفته نشده است و نمی‌شود و مردم آزادند؛ الّا آنجایی که بخواهند تباهی بکنند و بخواهند ملّت را به عقب برانند.»(صحیفه امام، ج۱۱، ص۱۳۱، ۵ آذر ۱۳۵۸).

۲. در این بیان، امام خمینی معتقد است که:
[الف]. زنانِ خواهانِ حجاب اختیاری، «بقایای تباه‌شده سیاست فرهنگی دوره پهلوی» هستند که در دوره قبل، «آزاد زنان» خوانده می‌شدند و ازاین‌رو، در جامعه ایران «ریشه» ندارند و از لحاظ هویتی، «اینجایی» و «بومی» نیستند، بلکه حکومت پهلوی به صورت ساختگی و سیاستی، آنها را پرورانده و تحمیل کرده است. این «تتمه انسانی»، میراث شومِ دوره تاریخی سپری‌شده هستند و اینک گمان می‌کنند که می‌توانند به حیات فرهنگی‌شان ادامه بدهند؛ حال‌آن‌که آن تاریخ به سر آمده و در این تاریخ جدید، «انسان جدید» متولّد شده است که تابع ارزش‌های فرهنگی متمایزی است.
[ب]. مسأله این زنان نیز فقط حجاب اختیاری نیست، بلکه حجاب اختیاری، نقطه شروع است و اینان خواهان «رفتارهای خلاف عفت» هستند و می‌خواهند نسل جوان را در قالب «بسته سبک زندگی غربی»، فاسد و عیاش و هرزه کنند. حجاب اختیاری، تنها یکی از نمودها و تعیناتِ سبک زندگی آنان است و این سبک زندگی، دلالت‌های اجتماعی دیگری نیز دارد که به‌رسمیت‌شناختن‌شان، زمام و شیرازه جامعه اسلامی را منهدم می‌کند.
[ج.] و دلیل تظاهرات آنها نیز این است که جمهوری اسلامی به آنها اجازه «آزادی‌های نامشروع» نمی‌دهد و «منع قانونی» در مقابل‌شان ایجاد کرده است، درحالی‌که اگر جمهوری اسلامی، آنها را در انجام خواسته‌های نامشروع‌شان آزاد می‌گذاشت و «قواعد اسلامی» را بر عرصه عمومی حاکم نمی‌کرد و الزام نمی‌طلبید، برنمی‌آشفتند. پس چنین نیست که به آنها ظلم شده باشد و آنها حق خویش را بطلبند، بلکه مسأله آنها تداوم‌یافتن ولنگاری و بی‌بندوباری در سبک زندگی است و «حسّاسیت جمهوری اسلامی» در این زمینه، آنها را برانگیخته و به صف‌‌آرایی سوق داده است.
[د]. این زنان، مساوی با «مردم» یا «بخش عمده مردم» هم نیستند که لازم باشد جمهوری اسلامی در مقابل آنها تسلیم شود و چاره‌ای در میان نباشد، بلکه اینان اقلّیتی هستند که صدای‌ بلند دارند. حساب عموم مردم از اینان جداست، درحالی‌که آنها تلاش می‌کنند خودشان را مردم نشان بدهند.
[هـ]. در اینجا، «دو برداشت متضاد از آزادی» در برابر هم قرار گرفته‌اند که در یکی، آزادی انسان را خواسته‌ها و امیال خودش تعیین می‌کند و به دلیل نسبی‌بودن ارزش‌ها، تباهی و غیرتباهی معنا ندارد و در دیگری، آزادی انسان، باید تابع مصالح معنوی باشد. پس این نزاع اجتماعی، «خاستگاه معرفتی» و «سرچشمه میلی» دارد و از دو نوع «فلسفه زندگی» برمی‌خیزد که تصویرهای متفاوتی از انسان دارند. پس تسلیم‌شدن در برابر حجاب اختیاری یعنی پذیرفتن «روایت غربی از آزادی» و این امر با غایت تمدّنی و قدسی انقلاب، شکاف دارد و در نهایت نیز، «ساختار اجتماعی تجدّدی» را در جامعه ایران، بازتولید خواهد کرد. چنین روایتی از آزادی، آنچنان زیاده‌خواه و حریص است که پیش می‌رود تا تمام ساختارهای اجتماعی را تابع خویش سازد و دین و احکامش را نشدنی ترسیم نماید.
[و.] «آزادی»، یک نقطه شروع خوب است برای ایجاد یک «معرفت نوپدید» و «میل متفاوت» در این زنان. تاریخ جدید یعنی برانداختن نظام معرفت و میل پیشین. این نظام در وجود برخی، همچنان مستقر است و اینان «تجربه وجودی تازه‌»ای نیافته‌اند. مسأله، پدیدآوردن یک اتّفاق است از پنجره آزادی و در آسمان وجود شخص.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و سی
 - شماره هشت هزار و دویست و سی - ۲۱ تیر ۱۴۰۲