به بهانه نمایش مستند «هیچ کس منتظرت نیست» در اولین جشنواره فیلم «حوا»

یک موسیقی شاد با طعم گس دود

محمداحسان مفیدی‌کیا
منتقد

 محسن اسلام‌زاده را پیشتر و بیشتر با فیلم‌هایی در حوزه مقاومت می‌شناسیم، اما این یک قصه جدید است، روایتی نو از روزهای خاکستری مردمی که گویی جامعه می‌خواهد ندیده‌شان بگیرد. دوربین مستندساز در یک گوشه دور افتاده از شهر سراغشان رفته، سراغ کسانی که روز و شب‌شان را برای کمک به خود و مسافران هم‌غصه‌شان گذاشته‌اند.
مرکز نگهداری زنان کارتن خواب، میهمانخانه بانوان و مادرانی است که از جور روزگار، طعم گس دود را چشیده‌ و دچار نحسی افیون شده‌اند و میزبان سپیده علیزاده است؛ زنی خودساخته و مثال‌زدنی که از خود و خانواده‌اش و وقت و داشته‌هایش گذشته تا بلکه کاری از پیش ببرد و از درد زنان خسته‌ بکاهد.
او هر جا که خاکستری‌های شهر پررنگ‌تر است، حاضر می‌شود و هرطور که بلد است، با یک سفره ساده، یا یک موسیقی شاد یا حتی یک بسته سیگار، آدم‌هایی که خودشان را هم فراموش‌کرده‌اند، حتی شده برای لحظه‌ای از عمق سیاهی بیرون می‌کشد تا نفسی تازه کنند.
یک شخصیت دراماتیک که به طور موازی در مستند داستانش پیش می‌رود، مونا است، زنی که قبلاً معتاد و بزهکار بوده اما پس از ترک، خود مددکار شده ولی با این حال هنوز از سوی خانواده‌اش پذیرفته نمی‌شود و سال‌هاست نتوانسته فرزندانش را ببیند. این خط داستانی و آخر کار مونا یکی از نقاط عطف و نگهدارنده مخاطب پای دیدن اثر است.
اسلام‌زاده که خود تهیه‌کننده این مستند نیز هست، توانسته در جشنواره‌‌های معتبری مثل سینما حقیقت نظر داوران را به خود جلب کند و در رویدادهای خارجی نیز این موفقیت را تکرار کرده است. مسأله قابل توجه برای دیگر مستندسازان این است که بدانند، می‌شود از موضوعی تا به این حد دردناک و تلخ هم فیلم سیاه نساخت و از لابه‌لای این همه درد و رنج بارقه‌های امید را نشان داد و با این حال مخاطب بین‌المللی نیز داشت. این کاری است که «هیچ‌کس منتظرت نیست» از عهده انجام آن برآمده است، مستندی که این روزها به جشنواره بین‌المللی فیلم حوا راه یافته است.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و سی
 - شماره هشت هزار و دویست و سی - ۲۱ تیر ۱۴۰۲