ملزومات ترجمه آثار فاخر ادبیات فارسی به دیگر زبانها
صفورا رستمینژاد
روزنامه نگار
ترجمه آثارفاخر ادب فارسی به زبانهای مطرح دنیا، همواره یکی از موضوعات و مباحثی بوده که اهمیت و ضرورت پرداخت به آن از نظر اهل ادب و فرهنگ و پدیدآورندگان دورنمانده و دولتها نیز به خاطر اهمیت این موضوع همیشه گوشه چشمی حمایتی و اغلب مقطعی به آن داشتهاند اما انجام آن به صورت یک پروژه مستمر به تعویق افتاده است. البته گاهگاهی حرکتهایی هم از جانب ناشران و مترجمان خارجی و یا مترجمان فارس زبان مسلط به دیگر زبانها و برخی دستگاههای دولتی صورت گرفته که در آنها نیز به ندرت حق مطلب ادا شده است. محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، که اخیراً با هدف توسعه مناسبات دوجانبه و شرکت درآیینهای هفته فرهنگی ایران در روسیه به مسکو سفر کرده است، در حاشیه این سفر گفته است: «وزارت فرهنگ برای ترجمه آثار فاخر ادبیات فارسی به زبان روسی آمادگی کامل دارد و از هرگونه اقدامی در این زمینه حمایت میکند.»این گفته و قصد را ما هم به فال نیک میگیریم که فینفسه اتفاق خوب و ضروری است که نتیجه بخشی آن نیازمند به کار بستن راهکارها و اقداماتی در خور و کارشناسانه است. در این بین شناسایی و انتخاب مترجمهای خبره و مسلط به زبان مقصد، یکی از عمدهترین راهکارها محسوب میشود. مترجمهایی که انتخاب میشوند، باید بومی زبان مقصد باشند زیرا به ندرت میتوان به خم و چمها و صرف و نحو فراز و نشیبها و دالانهای معنایی و محتوایی یک زبان از طریق آموزش و یا با پیدا کردن مهارت در آن دست یافت. درواقع، ترجمه یک اثرادبی فاخر به عالیترین شکل ممکن، باید به مثابه خلق و بازسرایی آن اثر به زبان مقصد باشد تا روح و ذات آن اثر به مخاطب منتقل شود.
گام نهادن در مسیر رعایت قانون کپی رایت هم به طور غیر مستقیم یکی دیگر از ملزومات برای جدی گرفتن ترجمه آثار فاخر فارسی به زبانهای جهانی است و اگر کشور مبدأ قواعد موجود در این عرصه را بپذیرد و قانون کپی رایت را رعایت کند، نویسندگان و پدیدآورندگان خارجی هم با اطمینان و فراغ بال وارد این عرصه شده و پلی ارتباطی با نویسندگان و ناشران زبان مبدأ با زبانهای بومی خود میشوند. ایجاد ارتباط طبیعی میان ناشران و نویسندگان ما با دیگر زبانها، منجر به سیر و روالی طبیعی و مستمر در امر ترجمه خواهد شد و نویسنده و ناشر را هم از حمایتهای دولتی بینیاز خواهد کرد. البته حمایت و ورود دولتها به این قبیل امور امری معمول و جاافتاده و مطلوب هم هست. اما ادبیات و خلاقیتهای ادبی نباید در این میان قربانی شود و این مهم، باید فقط برای ترجمه وارائه آن اثر به نحوی شایسته شکل و انجام گیرد. اتفاقاً خیلی از پروژههای سنگین نیازمند حمایت مؤسسات دولتی است اما نکته حائز اهمیت این است که گاه این حمایت شکل سفارشی به خود گرفته و ترجمهاش از سیر طبیعی خارج شده است. پرداخت کمک هزینهها برای ترجمه آثار نیز، که شکلی از این حمایتهای دولتی است، اغلب به آثاری اختصاص مییابد که مطابق با نیازسنجی کشورهای مقصد نیستند و عمدتاً استقبال مخاطبان را هم در برندارند.
انتخاب کتاب برای ترجمه هم باید توسط مترجمان خبره و از روی علاقه و نه ضرورتهای مالی و سفارشی صورت گیرد. در این صورت است که اثر در ذهن مترجم درونی میشود و مینشیند و سپس به صورت متنی خلاق با ارزشهای ادبی و فکری ارائه میشود.
مسأله دیگر اینکه نباید ترجمه اثری را به حکم فاخر بودن به مترجمی تحمیل و یا تطمیع کرد چرا که آن نتیجه خلاقه را که در ترجمه معیار است نمیدهد.
و نکته آخردر این بحث، که جای گوشزد کردن دارد، وجود و نقش آژانسهای ادبی کاسب در این حوزه است که جا دارد فعالیت آنان ارزشیابی و بررسی شود و دولت آنان را به صورتی درخور در این حوزه به کار گیرد و از سوءاستفادههای نمایشی پرهیز شود.