سناریوهای فریب!
حسامالدین برومند
سردبیر
یکم. از رایجترین تکنیکهای عملیات روانی، «تکنیک فریب» است. در این تکنیک، تلاش میشود تا حقیقت و عمق ماجرا را پنهان کنند و با خلق حواشی و تصویرسازیهای جعلی و غیرواقعی در حالی از مردم و افکار عمومی دم میزنند که در واقع به نام مردم به دنبال نان خودشان هستند. امروز با برخی از جریانهای سیاسی در کشور روبهرو هستیم که به هر بهانهای و با روشهای مزورانه به دنبال این هستند که خدمات خالصانه به مردم را پنهان یا سانسور کنند یا با اغتشاش رسانهای، تصویری غیرواقعی به مردم القا نمایند. این جریان مرموز سیاسی بشدت عصبانی است که چرا دولتی توانسته به انجماد برجامی، ترک فعل در حوزه مسکن و شهرسازی، قطع رابطه با همسایگان، رشد اقتصادی صفر درصدی، اشرافیگری مزمن، پدیده بیمسئولیتی دولت و صبح جمعههای پرکابوس و... پایان دهد.
دوم. جالب اینجاست که با جریانی سیاسی روبهرو هستیم که اگر در قدرت باشد همواره پز اپوزیسیونی میگیرد و به جای عمل به وعدهها و پاسخ به مطالبات مردم و افکار عمومی، با فرافکنی ژست طلبکارانه نیز میگیرد و با داد و قال و هیاهو در نهایت ناکارآمدی خود را پای این میگذارد که نگذاشتند من کار کنم! و ندا سر میدهند که آزادی نیست و مشکلات تقصیر نظارت استصوابی است و البته به این سؤال پاسخ نمیدهند که چطور جریان و جماعت شما کرسیهای قدرت را به دست گرفته است و از آنچه که فیلتر شورای نگهبان نام نهادهاید؛ عبور کردهاید؟! هر چند این جریان سیاسی مرموز حافظه تاریخی مردم را دستکم گرفتهاند، ولی مردم فراموش نکردهاند که این جریان وقتی در قدرت بود به جای کار و برنامه و تلاش همواره مدعی بود که در سیاست خارجی فقط باید دم کدخدا را دید، در اقتصاد باید چشم به بیرون داشت، در مسکن، دولت وظیفهای برای ساخت مسکن ندارد، در صنعت هم که با خودباختگی، میگفت توان ایرانی محدود به پخت آبگوشت بزباش و قرمهسبزی است!
سوم. حال اگر این جریان سیاسی پرمدعا در قدرت نباشد به لطایفالحیل روی میآورد تا تصویری سیاه از جامعه بسازد، آدرسهای غلط به افکار عمومی میدهد و مثل همیشه به جای کمی انصاف و اخلاق، طلبکار هم هست و نسخههای عجیب و غریب هم میپیچد!
سناریوهای فریبکارانه و عملیات روانی این جریان سیاسی وقتی انتخابات را میبازد و به تبع آن در قدرت نیست؛ یک سناریوی چندمرحلهای است: ابتدا مثل سال 88 سعی میکنند بگویند تقلب شده! در مرحله بعد تلاش میکنند بگویند انتخابات مهندسی شده بوده! بعد به مرحلهای میرسند که رأی مردم را با عینک حزبی و قبیلگی به رأی خوب و بد تقسیم میکنند، وقتی هم خدمات یک دولت پرکار و حاضر در میدان و صحنه را میبینند، میگویند رئیسجمهور باید استعفا دهد! در تازهترین اتفاق، یکی از رسانههای این جریان سیاسی پرمدعا، این ادعای واهی را به پیش کشیده که اساساً الان چیزی به نام دولت به معنای مرسوم آن هم نداریم!
بله! دولتی که امریکا را فعال مایشاء نداند، اقتصاد را به اما و اگر تلههای مذاکراتی گره نزند، سیاست همسایگی را احیا کند، عضویت در شانگهای را نهایی کند و در گام بعدی بریکس را پیگیری کند، نظم نوین منطقهای به نفع ایران و مقاومت ایجاد کند، به جای خوابیدن صبح جمعه، به شهرها و استانها سفر کند و پروژههای بزرگ آب و برق و سازندگی را اجرایی کند و به جای بالانشینی، در میان مردم باشد و صدای آنها را بشنود و رانت زراندوزان را قطع کند؛ دولت به معنای مرسوم جریان غربگرا نیست!
مشکل جریان سیاسی مورد اشاره به نسبت مسأله «فکری و معرفتی» با حوزه «حکمرانی و سیاستورزی» باز میگردد که انگارههای مادی و لیبرالی را دنبال میکند و وقتی دست خود را خالی میبیند به عملیات روانی و رسانهای روی میآورد.