سفر به کرج با چکمههای سفالی
دخترانی که به راه پدر میروند
زهرا کشوری
دبیر گروه زیستبوم
کرج را در حوزه گردشگری خیلیها با جاده چالوس میشناسند اما شاید کمتر کسی بداند که کارگاههای صنایعدستی آن هم بهانه خوبی است تا مثلاً روستای «گلستانک» را در مسیر سفرهای یک روزه خود بگذارند. موضوعی که «مریم جلالی» معاون صنایعدستی هم روی آن انگشت میگذارد و اعتقاد دارد که گلستانک قابلیت تبدیل شدن به دهکده ملی صنایعدستی را دارد. او میگوید: «به دنبال ایجاد خانههای صنایعدستی است.» خانههای صنایعدستی که در ذهن جلالی نقش بسته ترکیبی از فروشگاه، آموزشگاه و نمایشگاه است که در نهایت به ایجاد ناحیههای صنایعدستی و دهکدههای صنایعدستی در کشور ختم شود.
آرزوی 40 ساله
کارگاه استاد «سعید فخر موسوی» در روستای گلستانک حرف زیادی برای گفتن دارد. او 40 سال برای احیای صنایعدستی گلستانک تلاش کرده است و معاون صنایعدستی کشور اعتقاد دارد که مدنیت در گلستانک مدیون تلاشهای فخر موسوی است. فخر موسوی را دخترش «جیران» همراهی میکند. جیران هم هنرمند صنایعدستی است. فخر موسوی هم خطاطی بلد است و هم نقاشی. آبرنگ کار نیز است. همین هنرها باعث شد تا او در کار گِل شود و سفالگری را انتخاب کند. فخر موسوی در دهه 60 همان آرزویی را برای گلستانک در ذهن داشت که امروز معاون صنایعدستی میگوید برای بسیاری از مناطق کشور در دستور کار خود قرار داده است. کرج همیشه یکی از مناطق مورد علاقه اهل هنر بوده است. بسیاری از هنرمندان یا در برخی از مناطق کرج ساکن هستند یا خانه باغی در کرج دارند. فخر موسوی میگوید: «من بهترین هنرمندان را به روستای گلستانک دعوت کردم، قصد داشتم اینجا را به قطب گردشگری بزرگی تبدیل کنم. از مسگر گرفته تا نقاش و مجسمهسازها را دعوت کردم اما بزرگترین موانع ما شهردارها بودند. به ما اجازه کار ندادند اما به جای آن ویلاسازی در منطقه را رونق دادند.» معاون صنایعدستی، ایده فخر موسوی را ایجاد همان ناحیهها و دهکدههای صنایعدستی و هنر میداند و میگوید: «وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی به دنبال اجرایی کردن همین ایده است.»
مریم جلالی به کاروانسرای عباسی در کرج اشاره میکند و میگوید: «کاروانسرا این قابلیت را دارد که به یک ناحیه صنایعدستی تبدیل شود که در آن به صورت تجمیعی همه هنرها به نمایش دربیاید. همانطور که کرج یک ایران کوچک است، کاروانسرای عباسی هم میتواند به یک ایران کوچک در حوزه صنایعدستی تبدیل شده و همه هنرهای دستی کشور در آن به نمایش گذاشته شود. در کنار نمایش و فروش آثار کارگاه تولید و آموزشگاه هم ایجاد شود. در نهایت میتوان تورهای تجربهمحور و تعاملی به این ناحیهها برگزار کرد.» جلالی اعتقاد دارد این برنامه با هنرمندانی چون فخر موسوی که هم در تولید صنایعدستی، نوگرایی دارند و هم ریشهها و سنتهای قدیمی را حفظ میکنند، قابل اجراست.
چکمههایی که تا اروپا رفت
جیران دختر فخر موسوی هم راه پدر رفته و پشت میز سفالگری نشسته است. در میان صنایعدستی که او تولید کرده چکمههای بلند رنگارنگ توجهها را جلب میکند. چکمههای سفالی که میتوان هم بهعنوان گلدان استفاده کرد هم جای روزنامه. او میگوید: «به دنبال نوآوری در صنایعدستی بودم و به سمت تولید این چکمهها رفتم.» به گفته جیران این چکمهها تا فرانسه، استرالیا، کانادا و آلمان هم رفتهاند. این پدر و دختر علاوه بر اروپا به چین هم صادرات صنایعدستی دارند. بازار داخلی آنها هم شامل شهر کتابها و فضاهای هنری و نیمههنری میشود. البته سود صادرات آنها هم به جیب دلالان و لابیگرها میرود.
یکی از کارشناسان صنایعدستی کرج هم به جیران اشاره میکند و میگوید: «جیران را به صندوق کارآفرینی امید برای دریافت تسهیلات روستایی تا مبلغ یک میلیارد تومان معرفی کردهاند.» او میگوید کارشناسان و معاون صندوق کارآفرینی امید را هم برای دیدن کارگاه به گلستانک آورده است و اظهار امیدواری میکند بزودی این مبلغ در اختیار جیران و پدرش قرار بگیرد.
خانه کاهسیمانی
سعید فخرموسوی 41 سال پیش اولین کارگاهش را با کاهگل میسازد، چون کاهگل ارزانتر از باقی مصالح بود. چند وقت پیش به صرافت میافتد تا کارگاه را مستحکمتر کند و کاهسیمان درست میکند. چند المان سفالی را هم در دل کاهسیمان جای داده که با استقبال بازدیدکنندگان هم روبهرو شده است. او میگوید: «کاهسیمان را به هر رنگی میتوان درآورد.»
او بزرگترین مشکل کارگاههای صنایعدستی را افزایش حق بیمه از 10 درصد به 30 درصد میداند و اعتقاد دارد که مبلغ بالای بیمه اجازه فعالیت و بکارگیری نیرو را به کارگاهها نمیدهد. فخر موسوی میگوید به رغم آنکه طبق ماده 142 قانون، مالیات شامل کارگاههای صنایعدستی نمیشود اما از آنها مالیات میگیرند.
مجسمهسازی از لالجین
راه «محمود صفریروشن» مجسمهساز برجسته کشور را هم دخترش ادامه میدهد. شمسی بیشتر صنایعدستی سرامیکی میسازد. صفریروشن از لالجین همدان که شناختهشدهترین سفالهای کشور را دارد به تهران میآید و بعد ساکن گلستانک کرج میشود اما میگوید از سبک لالجین چیزی با خودش نیاورده است. او میگوید: «از ابتدا هم به مجسمهسازی علاقه داشتم.» شمسی میگوید: «پدرم نخستین هنرمندی است که مجسمه سهبعدی در ایران ساخت.» او گلهمند از فراموش شدن هنرمندان پیشکسوت صنایعدستی، گرانی مواد و آشفتگی بازار را از جمله دلایل دلسردی هنرمندانی چون پدرش میداند. به اعتقاد شمسی وجود اجناس ارزان چینی هم کار را خرابتر کرده است. او قیمتگذاری سلیقهای توسط برخی از فروشندگان مواد و بعضی از تولیدکنندگان صنایعدستی را باعث آشفتگی بازار میداند و میگوید: «ما در صنایعدستی با مسائل پیش پا افتادهای درگیر هستیم. مثلاً در روز چند بار برق میرود و جنس در کوره خراب میشود. آب نداریم و باید ذره ذره آب جمع کنیم.»
به گفته شمسی برای او و پدرش بستری برای صادرات به خارج از کشور وجود ندارد. او میگوید: «یک سری از جوانها هم وارد باز کار شدهاند که خودشان به خودشان جایزه میدهند. دورهمی گرفته و تصمیم میگیرند چه کسانی به نمایشگاههای خارج بروند. تولیدات ما را قبول ندارند.» این هنرمند اعتقاد دارد لابیگری به بازار صنایعدستی رسوخ کرده است. جریانی که باعث شده هنرمندان صنایعدستی به رغم همه پتانسیلها همیشه از ناحیه معیشت و اقتصاد در رنج باشند.
بــــرش
ما در صنایعدستی با مسائل پیش پا افتادهای درگیر هستیم. مثلاً در روز چند بار برق میرود و جنس در کوره خراب میشود. آب نداریم و باید ذره ذره آب جمع کنیم