با لباس پارسال و کلاه قرضی قهرمان شدم

گنج‌خانلو: طلا گرفتم اما خسته‌ام

حالا برای نتیجه در هانگژو دیر است

مهری رنجبر
روزنامه‌نگار

 این بار هم مثل سال‌های قبل، با مدال طلایش در آسیا آبروداری کرد. دلی رکاب زد و با شرایط سخت رقبایش را جا گذاشت و طلایی شد. آن هم در روزی که لباس تخصصی نداشت و هنوز خستگی مسابقه جاده به تنش مانده بود. اما حس و حال قهرمان را ندارد. حتی این را می‌شود از صدای خسته‌اش حس کرد. صدایی که هیچ ذوقی بابت قهرمانی‌اش ندارد. به جای شادی، خستگی در صدایش موج می‌زند. او آنقدر دغدغه دارد که حتی مدال طلای آسیا هم نمی‌تواند خوشحالی که باید را داشته باشد. فکر و خیالش نمی‌گذارد. حتی حالا به گفته خودش به جای اینکه همه هم و غمش بازی‌های آسیایی باشد و مدال، به آینده‌اش فکر می‌کند و دست‌های خالی‌اش.

‌چرا رکابزنان ایران در مسابقه جاده آسیا حرفی برای گفتن نداشتند؟
این طوری که می‌گویید نیست، من در همان سطح ششم شدم. دو رکابزن ژاپنی و دو رکابزن قزاق و یک رکابزن کره‌ای و بعد هم من ششم شدم. تقریباً سه کشور جلوتر از من هستند و من چهارمین کشوری هستم که به خط پایان رسیدم. ببینید چندین کشور را من رد کردم. اگر بهتر از این نشده کمتر کار کردن است. همه مقام‌ها هم تنها با استعداد، هوش و ذکاوت رقم خورده. تیم ازبکستان قبل از قهرمانی آسیا نشان داد که کارکرده و خب هستند اما نزدیک‌ترین رکابزن آنها جزو 20 رکابزن بعد از من هم نبود. ما استقامت جاده را خوب پا زدیم. حتماً نباید نتیجه بگیریم. اگر قرار باشد استقامت جاده را از ریشه بزنیم، بقیه کشورها چه بگویند؟ تیم‌هایی که هزینه‌های گزاف می‌کنند و رکابزنان کامل، تجهیزات به روز و دوچرخه‌های دیسکی آمده بودند. باز هم من آنها را گرفته‌ام و ششم شده‌ام. نتیجه جاده بد نبوده و برای اواخر مسابقه من خودم خیلی خوب بودم اما برای نتیجه بهتر نیاز به کار تیمی داشتم. تیمی خیلی خوب. از طرف دیگر همه تیم‌ها پنج نفره آمده بودند و ما چهار نفره. نفر چهارم که اصلاً مسابقه را ندید و دو نفر بعدی یعنی حسین عسگری و آرین هم خوب بودند و وسط راه بابت تغذیه و آب مرا کمک کردند. اما مسابقه طوری بود که به توان بالایی نیاز داشت. من از رکابزنی باید کمک می‌گرفتم که توانایی بالایی داشته باشد، اما فعلاً در این مسابقه نداشتیم.
‌حضور حسین عسگری ۴۸ ساله در تیم ملی جاده یعنی دوچرخه‌سواری ایران ته کشیده؟ یا عسگری بهتر از نسل جوان است؟
درباره حسین عسگری باید از خودش بپرسی یا از مدیر تیم. اگر من حرفی بزنم شاید من بد شوم.
‌تو هم در جاده رکاب زدی یا ترجیح دادی انرژی‌ات را برای پیست نگه‌داری؟
من در جاده رکاب زدم اما متأسفانه فاصله طوری بود که بعد از 156 کیلومتر رکابزنی در آن هوای گرم متوجه نشدیم چطور دوچرخه‌ها را جمع کردیم، دوش گرفتیم و به فرودگاه رفتیم تا به مالزی برویم. با این حال روزهای اول خیلی خسته بودم اما خوب پا زدم و طلا گرفتم. اما هنوز خسته‌ام. در حالی که رکابزنان حاضر در مسابقه پیست در جاده نبودند، با اینکه شاید تخصص جاده و پیست را دارند اما رکابزنان تخصصی برای پیست آمده‌اند.
‌دو اتفاق بد در مسابقه جاده رخ داد؛ یکی یک شکل نبودن لباس آرین علیاری و دومی دیر رسیدن حسین عسگری سر خط مسابقه، به نظرت ایراد کار کجا بود؟ به هر حال از ایرانی‌های باتجربه این اشتباهات بعید بود.
من بعد از تایم تریل انفرادی وارد تایلند شدم و برای من هم سؤال بود و از بچه‌ها پرسیدم که با خنده و شوخی جواب‌هایی را شنیدم که دقیقاً نمی‌دانم واقعیت چه بود.
مدال طلای پیست تو همه اتفاقات بد جاده رو شست و برد؟
تا قبل از اینکه مدال بگیرم، همه چیز بد بود، اما وقتی مدال گرفتم همه چیز رنگ عوض کرد. البته من سال‌های قبل هم مدال گرفته‌ام و دو سال کرونا که مسابقه برگزار نشد، من 10 سالی است که ملی‌پوش هستم و هر سال در جاده یا پیست یک مدال را گرفته‌ام. در واقع این مدت اصلاً دست خالی برنگشته‌ام. پارسال هم در ماده اومینیوم هم اولین ایرانی بودم که مدال گرفتم، اما ما کاملاً رها شده‌ایم. در هیچ مسابقه و کاپی شرکت نمی‌کنیم، با اینکه بعد از مدال اومینیوم، اسمم در استارت لیست قهرمانی جهان بود اما اعزام نشدم، ورلدکاپ‌ها، مقدماتی جهانی نرفتم. اگر ما تجربه این رقابت‌ها را داشتیم شک نکنید من خیلی صریح می‌گفتم در بازی‌های آسیایی هانگژو نتیجه می‌گیرم. اما بدون آنها نمی‌شود هیچ قولی داد. در مسابقه ما ژاپنی‌ها و قزاق‌ها خیلی خوب پا می‌زنند و رکابزنان امارات و اندونزی، هند و تایلند هم از لحاظ تجهیزات به روز، تعداد رکابزنان، مربیان سطح بالا ما را جا گذاشته‌اند. همه این مسائل دست به دست هم داده تا کمی مدال‌آوری برای ما سخت و غیر‌ممکن شود.
‌از مسابقه‌ات بگو که چطور گذشت؟
اواخر مسابقه اسکرچ من از گروه جدا شدم و تقریباً 11 دور آخر را تکی پا زدم و گروه به من نرسید. تنها و با فاصله از خط پایان رد شدم و بقیه رکابزنان ژاپن و قزاقستان هم بعد از من خط پایان را رد کردند.
‌نداشتن دوچرخه‌های به روز مشکل اصلی شماست، چطور با تجهیزات به روز آسیایی‌ها رقابت کردی و همه رو گرفتی؟
مشکل تجهیزاتی، مشکل همیشگی ماست. من قبلاً درخواست دوچرخه پیشرفته پیست را کرده بودم، نه به اسم من که به اسم انبار فدراسیون باشد و من از آن در مسابقات استفاده کنم. دوچرخه من برای بازی‌های آسیایی 2014 اینچئون هست و حتی دوچرخه غیرتخصصی اسکرچ است. در واقع دوچرخه نیمه سرعتی است تا نیمه استقامتی.
‌می‌شود گفت شما با رقبای خارجی بابت فاصله تجهیزاتی، حکایت شاه و گدا را دارید؟
دقیقاً. فاصله تجهیزاتی ما با آسیایی‌ها خیلی زیاد است و هیچ جوره نزدیک آنها نیستیم. حتی این فاصله شامل لباس هم می‌شود و داستان جریمه 250 فرانکی لباس هم از این قضیه آب می‌خورد و نبود لباس هماهنگ. من لباس پارسال را در مسابقه پوشیدم. لباس جدید داده‌اند اما برای مسابقه استقامت و حالت شکاف باد یا آیرودینامیکی را ندارد و جیب و زیپ دارد، اما لباس پیست کاملاً تخصصی است. امسال لباس جدید نگرفتیم، بنابراین من بالاجبار با لباس پارسال مسابقه دادم. لباس جدید هم وجود داشت اما کیفیتش صفر بود و حتی بخش‌هایی از آن بدن را زخم می‌کرد و اندازه نیست. به همین دلیل ترجیح دادم لباس سال قبل را بپوشیدم. حتی من کلاه دوچرخه‌سواری را از دوستانم قرض گرفتم. ما بجز دوچرخه و تجهیزات حتی کلاه و لباس استاندارد هم نداریم.
‌در تایلند و مالزی تجهیزات رکابزنان آسیایی را دیدی، به نظرت چقدر تجهیزات ایرانی‌ها عقب‌تر از آنها بود، به حدی بود که توی ذوق بزند؟
شاید بخشی از ناکامی ما به نداشتن تجهیزات به روز ربط پیدا کند، اما شرایط دیگری هم در موفقیت تأثیر دارد که مهم‌ترین دلیل فاصله ما با آسیا عدم حضور در رقابت‌های بین‌المللی و غیبت در مسابقات مقدماتی قبل از رقابت‌های اصلی است. ما قبل از قهرمانی آسیا در تور سه مرحله‌ای ترکیه شرکت کردیم که کمک بزرگی به ما کرد اما رقبای ما 10 برابر ما در رقابت‌های بین‌المللی شرکت می‌کنند. تعداد روزهایی که آنها در مسابقات هستند بیشتر از 10 برابر ماست. من فکر می‌کنم عقب‌ماندگی ما پا نزدن در مسابقات بین‌المللی است. چرا که در مسابقات شرکت کنیم همه جوره از نظر بدنی، فکری و تجهیزاتی به روز می‌شویم.
‌با این شرایط بازی‌های آسیایی را چطور پیش‌بینی می‌کنی؟
اگر از دوچرخه‌سواری در بازی‌های آسیایی هانگژو نتیجه می‌خواهند، همین حالا هم دیر شده است. قبلاً هم گفتیم اما فایده ندارد. اینکه بگوییم نیاز به کار دارد، اصلاً نیاز به کار هم ندارد. نمی‌دانم جواب این سؤال را بدهم. دوست ندارم جواب تکراری بدهم. نتیجه دوچرخه‌سواری در بازی‌های آسیایی را هم پیش‌بینی نمی‌کنم.
‌حرفی مانده؟
اصلاً چیزی به اسم پاداش وجود ندارد و مشکل مالی شدید داریم. در واقع ما با شرایط سخت دلی رکاب می‌زنیم، به خاطر همین حتی این طلا خیلی خوشحالم نکرد.

 

برش

با این طلا زندگی‌ام تغییر نمی‌کند!
 من الان مدال طلای آسیا را گرفتم، چند وقت دیگر بپرسید از پاداش چه خبر؟ می‌گویم هیچی. من پارسال 4 مدالی گرفتم که دوچرخه‌سواری را زنده نگه داشت، 3 مدال برنز و یک طلای کشورهای اسلامی که آن مدال‌ها هیچ تغییری در زندگی من به وجود نیاورد. شاید دخل و خرج یکی است و حتی مقدار کم پاداش هم بابت هزینه دوچرخه‌سواری رفته است. حالا هم با این طلا شک نکنید زندگی من تغییر نمی‌کند و فکر می‌کنم برای خودم اصلی‌ترین مسأله این است که فکرم درگیر آینده‌ام است و توانایی داشتن یک خانه 50 متری در شهرم را هم ندارم. حالا همه دوچرخه‌سواران آسیایی به فکر نتیجه بازی‌های آسیایی هستند اما همه دغدغه من این است که فردا چه می‌شود و همه ذهنم درگیر آن است.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و یازده
 - شماره هشت هزار و دویست و یازده - ۲۹ خرداد ۱۴۰۲