نگاهی به تحولات عمده کشور دو سال پس از انتخابات ۱۴۰۰
در مسیر خدمت و پیشرفت
28 خرداد، فقط سالروز پیروزی آیتالله رئیسی در انتخابات نیست، بلکه بالاتر، سالروز تحقق اراده و خواست مردم برای تغییر است؛ «تغییر به نفع مردم» که دو سال پیش رقم خورد. اکنون مروری بر آنچه طی دو سال گذشته برای کشور اتفاق افتاده است، اهمیت این انتخابات را نشان میدهد. چه آنکه در این مدت، آیتالله رئیسی و دولت او، علاوه بر رفع کاستیهای برجای مانده از گذشته، ریلگذاریهای تازهای هم انجام دادهاند. این ریلگذاریها، کشور را در مسیرهای تازهای قرار داده است که این مسیرها، چه در حوزه داخلی و چه خارجی، چشماندازهای نویدبخشی را پیش روی ملت قرار میدهد. به عبارت دیگر، از جمله مهمترین دستاوردهای دولت سیزدهم را میتوان تحول دانست، تحولی که صرفاً ناظر بر حوزه سیاست داخلی نیست، بلکه سیاست خارجی، از حوزه منطقهای تا بینالمللی و جهانی را نیز دربر میگیرد.
تحول در مدل سفرهای استانی
دولت سیزدهم زمانی کار خود را آغاز کرد که ایرانیان پیش از آن، با یک دولت خسته و از رمق افتاده روبهرو بودند. انجام 31 سفر استانی آیتالله رئیسی، آن هم تا یکسالگی دولت، هم نشانه عزم دولت برای سازندگی ایران و رفع مشکلات مردم بود، هم تلاشی برای جبران خاطره بی دولتی که از گذشته به ارث رسید بود. نهضت اتمام پروژههای نیمه تمام مهمترین وجه تحول این سفرها بود. همچنین برگزاری نشستهای تخصصی معاون اول و معاون اجرایی رئیس جمهور قبل و بعد هر سفر و ارتباطگیری با نمایندگان و نخبگان اثرگذار هر استان به منظور اخذ مشورت، از دیگر ابعاد قابل توجه در تحول سفرهای استانی در دولت سیزدهم بود.
احیای «شخصیت» دولت
به عنوان دیگر تحول رخ داده در حوزه داخلی در دولت سیزدهم، میتوان به احیای فرهنگ دولتمداری و شخصیت دولت اشاره کرد. نه فقط در 8 سال پیش از آن، بلکه حتی در دولتهای سابق نیز، آشکارشدن اختلاف نظرهای داخلی اعضای دولت، خاطره ایرانیان را میآزرد. اعضای دولت به جای حل اختلافهای کارشناسی خود در جلسات دولت و با مدیریت و داوری رئیس دولت، عملاً در فضای عمومی به یارگیری میپرداختند. هدف از این یارگیریها که با مشوش کردن ذهن مردم و لوث کردن جایگاه دولت انجام میشد، کنار زدن رقبا و دستیابی به منابع بیشتر بود. اما در دولت سیزدهم، اختلاف نظرها و تفاوت دیدگاههای کارشناسی در جلسات دولت، بویژه هیأت وزیران حل و فصل میشود. از این رو در 2 سال گذشته، ذهن ایرانیان موردی را سراغ ندارد که طی آن، یک وزیر دولت در رسانه یا حوزه عمومی، به وزیر دیگری حمله کرده یا آن را مورد انتقاد علنی قرار داده باشد.
پایش مستمر مدیران؛ نظارت به نفع مردم
ارزیابی مستمر مدیران، یکی از تحولات مهمی است که در دولت سیزدهم صورت گرفته است. امروز از عالیترین سطوح، یعنی وزرا تا مدیران میانی در استانها و شهرستانها، بر این نکته وقوف دارند که شرط تداوم مدیریت، تداوم و حفظ شاخصهایی است که براساس آن انتخاب شدهاند. به عبارت دیگر، دولت آیتالله رئیسی نشان داده است که تلاش مضاعف، خدمت به مردم و رفع گرهها از حوزههای مسئولیت شاخصهای بقای مسئولان است. در غیر این صورت، دولت سیزدهم در سطوح مختلف، ابایی از تغییر ندارد. در همین رابطه بود که در دو سال گذشته علاوه بر تغییر وزیر و معاونان وزیر، مدیرانی میانی و استانداران نیز به دنبال ارزیابیها، تغییر کردهاند. آخرین نمونه از تغییر مدیران میانی، اسفند سال گذشته پس از سفر آیتالله رئیسی به خوزستان اتفاق افتاد.
پایانی بر تنش داخلی
اختلاف دیدگاه میان قوا، امری طبیعی و بعضاً لازم است. زیرا هر یک مسئولیتها، جایگاه، نگاه و مأموریتهای مختلفی دارند که هر کدام از اینها اقتضائات نظری و عملی خاص خود را دارد. باوجود این، آنچه در حوزه سیاست داخلی کشور به یک معضل و درد مزمن تبدیل شده بود، آوردن این اختلافها به حوزه عمومی و رساندن آن به سطح تنش بود. بگومگوهای بی حاصل با نهادهای خارج از دولت، هرچند صفحات رسانهها را پر میکرد اما گرهای از کار مردم باز نمیکرد. اتفاقاً عمومی شدن این اختلافات به این معنی بود که مسأله در جلسات سطوح عالی حل نشده است. در دولت آیتالله رئیسی نشانهای از چنین تنشهایی نیست.
تجربهای از هماهنگی سران قوا
امروز در دو سالگی دولت آیتالله رئیسی، میتوان گفت دولت سیزدهم توانست تجربه تازهای از هماهنگی قوا را ثبت کند. در این زمینه، آیتالله رئیسی نه تنها به اعضای دولت بر همکاری با قوا تأکید کرده، بلکه خود در این زمینه پیشگام بوده است. به عنوان مثال، دولت پس از مشورت با نمایندگان مجلس شورای اسلامی و برای پیشبرد امور کشور، نظر خود مبنی بر تشکیل وزارت بازرگانی را تغییر داده و لایحه را با محوریت تشکیل سازمان بازرگانی به مجلس فرستاد. باوجود این، پس از مخالفت مجلس با این لایحه، دولت با دوری از جنجال یا تخریب روابط میان قوا، لایحه جدیدی به مجلس ارسال کرد. همچنین درحالی نمایندگان به استیضاح وزیر سابق صمت رأی دادند که دولت به دنبال ابقای سیدرضا فاطمی امین بود. به همین دلیل آیتالله رئیسی برای دفاع از این عضو کابینه در مجلس حضور یافت. اما وقتی نمایندگان به خداحافظی وزیر سابق صمت از کابینه رأی دادند، باز هم دولت و آیتالله رئیسی ضمن اذعان به حقوق قانونی مجلس، بر تداوم همکاری با این قوه تأکید کردند.
تعیین نظم جدید منطقه با سیاست همسایگی
پیش از آغاز فعالیت دولت سیزدهم، وجود تنش میان کشورهای منطقه، واقعیتی غیرقابل انکار بود. این تنش هزینههای بسیاری را به ملتهای منطقه وارد میکرد. دولت آیتالله رئیسی اما تغییر در این شرایط و ایجاد نظم جدید را که تأمین کننده منافع کشورها و ملتهای منطقه باشد در دستور کار خود قرار داد.
این دستور کار، بویژه در اجرای سیاست همسایگی تبلور یافت. در این سیاست همسایگی، از یک سو روابط با کشور عربستان احیا شد و از سوی دیگر، توجه به کشورهای همسایه به عنوان مجرایی برای گسترش مبادلات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دنبال شد. در نتیجه این سیاست که به منزله گسترش روابط جمهوری اسلامی ایران با همسایگان در شمال و جنوب و غرب است، امروز چشمانداز جدیدی پیش روی منطقه ایجاد شده است. علاوه بر احیای روابط با عربستان سعودی، سفر آیتالله رئیسی به سوریه و زمزمهها مبنی بر آغاز روابط با مصر، از دیگر عناصر نظم جدید منطقه میتواند باشد. بویژه اینکه در سایه توافق ایران و عربستان، تنشهای میان کشورهای عربی نیز به فصل تازهای از همکاریها تبدیل شده است.
بازیگری ایران در ائتلافسازی جهانی
آیتالله رئیسی بارها اعلام کرد که برای گشایش یا رفع مشکل در داخل، نگاه به خارج ندارد. اما طرح این مسأله به منزله قهر با دنیا نبود، بلکه به معنای حرکت مستقل و حضور در عرصههای بینالمللی به عنوان یک بازیگر مستقل بود. در همین راستا، دولت سیزدهم نه تنها منتظر نماند تا غرب در باغ سبز نشان دهد، بلکه با تحرک فزاینده در عرصه بینالمللی، خود را به عنوان یک بازیگر مهم مطرح کرد. عضویت در سازمان همکاری شانگهای، سیاست نگاه به شرق و سفر به چین و اندونزی، همکاری با اتحادیه بریکس، توجه به اتحادیه اقتصادی اوراسیا و درنهایت حضور در امریکای لاتین که پیشتر حیاط خلوت امریکا شمرده میشد، از نشانههای این واقعیت است. به عبارت دیگر، دولت سیزدهم در حوزه سیاست خارجی و آن هم در دو سالگی فعالیت خود، نه تنها نشان داد که منتظر غرب و لبخند آن نمیماند، بلکه میتواند بازیگری ائتلافساز نیز قلمداد شود.
تغییر چهره ایران
براساس آنچه گفته شد، میتوان این استنباط را داشت که در دو سال گذشته به دنبال خروج نهاد و شاکله دولت از انفعال، تحرک، عزم و نگاه به ظرفیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی درونی و نیز با تکیه بر داشتههای تاریخی، امروز ما شاهد چهره دیگری از ایران هستیم. این چهره جدید در حوزه داخلی به دنبال کاهش اختلافها و حرکت به سمت بهبود وضع مردم و پیشرفت کشور است، در حوزه سیاست خارجی نیز با ائتلافسازیها، مدیریت تنش و نگاه جدی به همسایگان و کشورهای مستقل، قدرت نرم و سخت ایران را در حوزه بینالملل نیز به کار برده است.