صفحات
شماره هشت هزار و دویست - ۱۶ خرداد ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و دویست - ۱۶ خرداد ۱۴۰۲ - صفحه ۱۴

چرا حضرت امام(ره) با وجود جایگاهی که برای «فلسفه» قائل بودند آن را «حجاب اکبر» توصیف کردند؟

تکریم حکمت

 دکتر سیداحمد غفاری قره‌باغ
استاد فلسفه و عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران

امام خمینی(ره) فیلسوف شاخص و عارف تراز عصر کنونی ماست. ایشان استاد برجسته‌ فلسفه و حکمت متعالیه بود و قریب به‌دو دهه، بطور جدی به تدریس و تحقیق در فلسفه صدرایی پرداخت. او نه تنها در عرفان عملی از افراد شاخص تاریخ اسلام به‌شمار می‌رفت که از استادان و شارحان بزرگ عرفان نظری و از شیفتگان محی‌الدین ابن‌عربی هم بود. با مراجعه به کتاب‌هایی مثل «مصباح الهدایه الی الخلافة و الولایة» و «شرح دعای سحر» که در دهه سوم عمر مبارک‌شان تألیف کردند و کتاب‌هایی مثل «حاشیه بر شرح فصوص الحکم» و «حاشیه بر مصباح الانس بین المعقول و المشهود» نوشته ابن‌فناری و «تفسیر سوره حمد» می‌توان با دقت‌های عمیق ایشان در مباحث عرفان نظری آشنا شد و با مراجعه به کتاب‌هایی مثل «شرح چهل حدیث»، «شرح جنود عقل و جهل»، «سرّ الصلاة»، «آداب الصلاة»، «جهاد اکبر یا مبارزه با نفس» و «نامه‌های عرفانی و اخلاقی» می‌توان به عمق عرفان عملی امام خمینی(ره) پی برد.
 متفاوت با تلقی برخی که گمان می‌کنند امام(ره) از میانه‌ عمر خویش، مباحث حِکمی را کنار گذاشت اما به استناد شواهد متعدد می‌توان گفت ایشان تا آخرین روزهای حیات، دلبسته حکمت اسلامی بود و آشنایی با رویکرد حکمی اسلام و تعمق و تفکر در آنها را برای آگاهی از حقایق اسلام، از ضروریات می‌دانست و بر این باور بود که بدون تعمق در فلسفه و عرفان اسلامی، امکان فهم عمیق حقایق اسلامی وجود ندارد. حتی در نامه‌ای که در تاریخ ۱۱ دی ۱۳۶۷ به رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی، میخائیل گورباچف نوشتند، از او خواستند که در کنار مطالعه فلسفه غرب و آگاهی از اندیشه‌های فیلسوفان غربی، عده‌ای از افراد توانمند و نخبه را مأمور کند تا در فلسفه و عرفان اسلامی نیز به تحقیق و مطالعه بپردازند. بویژه از آرا و اندیشه‌های ابونصر فارابی و ابوعلی‌ سینا در حکمت مشاء و شیخ‌ شهاب‌الدین سهروردی در حکمت اشراق و صدرالدین شیرازی در حکمت متعالیه آگاه شوند و سپس به وی توصیه می‌کند که «اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد [شیخ محی‌الدین ابن عربی] مطلع گردید، تنى چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این‌گونه مسائل قویاً دست دارند، راهى قم گردانید، تا پس از چند سالى با توکل به خدا از عمق لطیف باریک‌تر ز موى منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهى از آن امکان ندارد.»
 امام خمینی(ره) در تاریخ ۳ اسفند ۱۳۶۷ (یعنی تقریباً ماه‌های پایانی عمر مبارکشان) در پیامی خطاب به عالمان دین و روحانیان که با عنوان «منشور روحانیت» مشهور شد، از دوران سیاه مخالفت عده‌ای از روحانیان با فلسفه و عرفان یاد می‌کنند و می‌نویسند: «این از مسائل رایج حوزه‏ها بود که هر کس کج راه مى‏رفت متدین‌تر بود. یاد گرفتن زبان خارجى، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک به‌شمار مى‏رفت.
 در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از کوزه‏اى آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه مى‏گفتم. تردیدى ندارم اگر همین روند ادامه مى‏یافت، وضع روحانیت و حوزه‏ها، وضع کلیساهاى قرون وسطى مى‏شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعى حوزه‏ها را حفظ نمود.»
 برخی گمان کرده‌اند که ابزاری دانستن فلسفه و عرفان از سوی امام راحل و توصیف آنها به «حجاب اکبر» به معنای آن است که وی در پایان عمرشان به مخالفت با این علوم پرداخته‌اند! این در حالی است که افزون بر مطالب پیش‌گفته، امام خمینی(ره) به صراحت کنار گذاشتن فلسفه و عرفان و علوم استدلالی را نوعی خیانت می‌دانستند. وی در نامه‌ای عرفانی و اخلاقی پس از پاره‌ای توصیه‌های معنوی و عرفانی، خطاب به سیداحمد خمینی چنین نوشتند: «و آنچه گفتم به آن معنى نیست که به فلسفه و علوم برهانى و عقلى نپرداز و از علوم استدلالى روى گردان که این خیانت به عقل و استدلال و فلسفه است، بلکه به آن معنى است که فلسفه و استدلال راهى است براى وصول به مقصد اصلى و نباید تو را از مقصد و مقصود و محبوبْ محجوب کند، یا بگو این علوم عبورگاه به سوى مقصد هستند و خود مقصد نیستند و دنیا مزرعه آخرت است‏ و علوم رسمى مزرعه وصول به مقصودند، چنانچه عبادات نیز عبورگاه به سوى او- جلّ و علا- است.»

 

بــــرش

برخی گمان می‌کنند امام(ره) از میانه‌ عمر خویش، مباحث حِکمی را کنار گذاشت. اما به استناد شواهد متعدد می‌توان گفت ایشان تا آخرین روزهای حیات، دلبسته حکمت اسلامی بودند و بر این باور بود که بدون تعمق در فلسفه و عرفان اسلامی، امکان فهم عمیق حقایق اسلامی وجود ندارد.

 

جستجو
آرشیو تاریخی