خمینی دیگر

حسام‌الدین برومند
سردبیر

 
رهبر انقلاب در سی‌و‌چهارمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) از «امام تحول» گفتند. امامی که در سه سطح تحول آفرید؛ تحول در سطح کشور (تبدیل حکومت سلطنتی به مردم سالاری دینی)‌، تحول در سطح امت اسلامی (بیداری اسلامی و تبدیل فلسطین به مسأله اول جهان اسلام) و تحول در سطح جهانی (معنویت بخشی در برابر نگاه‌های مادی و جهان‌بینی ماتریالیستی) و همه اینها عمقِ«ایمان و امید» آن ابرمرد را عیان و نمایان کرده است.
اما مسأله این است که در همین 34 سال چه شد که جمهوری اسلامی در تراز یک کشور قدرتمند ظاهر شده است؟ چه شد که دشمنان همه گزینه‌ها را روی میز گذاشتند ولی هر بار شکست خوردند؟ چه شد که جبهه مقاومت هم جان گرفت، هم در کل منطقه گسترانیده شد و دست برتر در تحولات منطقه را از آنِ خود کرد؟ چه شد که زوال رژیم صهیونیستی جلو افتاده است؟ چه شد که خاورمیانه امریکایی هوا شد؟ چه شد که اتاق فکرها و اندیشکده‌های غربی هر پلن و برنامه‌ای علیه ایران اسلامی تدارک دیدند، به نتیجه نرسید؟ چه شد که ایران هم قدرت بازدارندگی در برابر تهدیدات پیدا کرد و هم قدرت مهندسی معکوس پیدا کرد تا تهدیدات را به فرصت تبدیل کند؟ چه شد که افول امریکا غیرقابل انکار شده است؟ و دهها «چه شد» دیگر.
واقعیت صحنه این است که خلف صالح خمینی همان ایمان و امید امام را در دست داشت و در تمام بزنگاه‌ها و پیچ‌های سرنوشت ساز و مخاطرات و خطرات، کشور را به سلامت از هجمه‌ها، فتنه‌ها و گردنه‌های خطرناک عبور داد. دوست و دشمن به این توانایی بارها و به کرات اعتراف کرده‌اند، غیر از این است؟
فراموش نمی‌شود که رسانه‌های غربی چگونه ذوق‌زده تحلیل می‌کردند که پس از رحلت امام خمینی(ره)، کار جمهوری اسلامی تمام است! از باب نمونه، «رادیو بی‌بی‌سی» سی‌و‌چهار سال پیش و در همان ایام ارتحال امام(ره) مدعی شد: «خلأیی را که درگذشت آیت‌الله خمینی در سطح رهبری ایران به وجود آورده، مشکل می‌توان جبران کرد.» یا «رادیو امریکا» با شادی و ذوق‌زدگی نوشت: «مرگ آیت‌الله خمینی قطعاً به بی‌ثباتی عظیمی در ایران منجر خواهد شد و برخی پیش‌بینی می‌کنند که این وضع، احتمالاً شعله یک جنگ داخلی را در ایران خواهد افروخت.» و ده‌ها و صدها نمونه دیگر از این دست را می‌توان آدرس داد اما همه این آرزوها را به گور بردند، چرا؟ چون خلفِ خمینی، خمینی دیگری بود که با تکیه و توکل بر همان خدایی که خرمشهر را آزاد کرد، حصر آبادان را شکست، معجزه صحرای طبس را آفرید و ... ، مقابل توطئه‌ها و دسیسه‌های امریکایی ایستاد و پا جا پای امام گذاشت.
هنر حکمرانی خلف صالح امام(ره) در زمانه‌ای که فتنه‌ها پیچیده‌تر، هجمه‌ها سنگین‌تر، دسیسه‌ها شیطانی‌تر و با ابزار رسانه به همه این ترفندها و توطئه‌ها ضریب جهانی می‌دادند، این بوده است که با نطق دقیق و منطق عمیق، نقشه دشمن را نقش برآب کند و حرف حق را سر دست بگیرد و با مدد و استمداد از حضرت حق، ایران اسلامی را در مسیر استقلال و پیشرفت و اقتدار به جلو ببرد. اینجاست که اگر در بزنگاهی، جریان مرموزی بخواهد با «تغلب» و غلبه بر رأی مردم، دست به «تقلب» بزند و علیه قانون و جمهوریت شورش کند، این خلفِ صالح امام است که پای دفاع از قانون و رأی مردم قاطعانه می‌ایستد. اگر جریان دیگری به دنبال حرکات ایذایی و انتحاری در صحنه قدرت است و احساس می‌کند با دوربرگردان از اصول می‌تواند اوج بگیرد با بودن این خلف صالح، راهی جز فرود ندارد.
بنابراین با نطق و منطق قوی امام خامنه‌ای که رشته‌های دشمن را پنبه می‌کند، نه انقلاب‌های مخملین جواب می‌دهد و نه تحرکات پوپولیستی. نه تئوری‌ها و دسیسه‌های جرج سوروسی کارگر خواهد بود و نه مدل سازش با کدخدا!
درباره این خلفِ صالحِ تاریخ ساز گفتنی‌ها زیاد است و در این مقال نمی‌گنجد و صرفاً با مدد از جناب مولانا می‌توان گفت:
هرچه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل گردم از آن
گرچه تفسیر زبان روشنگر است
لیک عشق بی‌زبان روشن‌تر است
چون قلم اندر نوشتن می‌شتافت
چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت
 و بالاخره باید گفت؛ الحق و الانصاف، امام راحل، شخصیت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را عمیق دریافته بود که گفت:‌ «... در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى از جمله افراد نادرى هستید که چون خورشید روشنى می‌‏دهید.»

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست
 - شماره هشت هزار و دویست - ۱۶ خرداد ۱۴۰۲