گفتوگوی «ایران» با دیپلمات پیشین کشورمان در منطقه به بهانه سفر سلطان عمان به تهران
اتحاد طلایی «تهران» و «مسقط» برای خاورمیانه جدید
استقبال در سعدآباد دیدار آیت الله رئیسی و «هیثم بن طارق» سلطان عمان
به بهانه سفر روز گذشته «هیثم بن طارق»، سلطان عمان به تهران با مصطفی مصلحزاده، سفیر پیشین ایران در اردن و کارشناس مسائل منطقه گفتوگو کردیم. رویکرد عمان در روند مناسبات منطقهای که به طور ویژه در نقش میانجیگرانه این کشور پیرامون موضوعات بحرانی تعریف شده در کنار اوجگیری تحولات مسالمتآمیز میان ایران و کشورهای منطقه از جمله محورهایی است که در این گفتوگو مورد بررسی قرار گرفته است.
پادشاه عمان روز گذشته در حالی به تهران سفر کرد که موج تازهای از مناسبات ایران و کشورهای عربی در پی توافق بازگشایی رابطه با عربستان به جریان افتاده است. این در حالی است که به نظر میرسد عمان به عنوان یکی از هم پیمانان نزدیک جمهوری اسلامی در منطقه میکوشد نقش میانجیگرانه خود را برای وسعت بخشیدن به دامنه این موج دیپلماتیک و تقویت مناسبات ایرانی - عربی حفظ کند. نظر شما چیست؟
کشور عمان موقعیت ژئوپلیتیک خیلی مهمی در حوزه دریای عمان و خلیج فارس دارد که همین موقعیت هم باعث میشود دست به دیپلماسی پرریسک نزند. اما مهمتر از این موقعیت ژئوپلیتیک، تئوری مذهب آنهاست. عمان پیرو یکی از 7 مذهب جهان اسلام است و آن اباضیه نام دارد. عمانیها اعم از سلطان قابوس و بسیاری از مردم این کشور، پیروز مذهب اباضیه هستند؛ مذهبی بین شیعه و سنی. خود این مذهب باعث میشود که نه عضوی از شافعی، مالکی، حنفی یا حنبلی باشند و نه بخشی از شیعه محسوب شوند. بینابین قرار دارند. با این دو مقدمه ژئوپلیتیک و مذهبی، میخواهم وارد بحثهای استراتژیک شوم.
دولت عمان معمولاً طی دهههای گذشته از خود نقش مهمی برجای گذاشته است. این کشور در چالشهای منطقهای تلاش میکند که هرگز در یک طرف چالش قرار نگیرد. همین موضع سبب میشود که در بسیاری از چالشها تبدیل به میانجی شود. در جنگ 8 سالهای که رژیم بعث علیه ایران شروع کرد و بعد از آن هم بسیاری از کشورهای منطقه به این رژیم پیوستند و حامی صدام بودند، عمان از اقدام این کشورها علیه ایران پیروی نکرد. برخلاف سایر کشورهای حوزه
خلیج فارس که حداقل 40 میلیارد دلار به دولت صدام در میانه جنگ ایران و عراق کمک کردند،عمان نه تنها کمک نکرد بلکه تمام تلاش خود را مبذول داشت که رابطه دو طرفه خود را با ایران و عراق به حالت میانجی و دوستی دو طرف حفظ کند. همینطور در اتفاقات دیگر چنین نقشی را از خود نشان داد.
این در حالی است که طی دهههای گذشته که ایران بارها با عربستان درگیر چالشهایی شد از جمله در ماجرای حجاج که در دو مقطع زمانی مختلف رخ داد، دعوا بر سر سفارت، اختلاف بر سر قیمت نفت و... عمانیها همواره تلاش کردند تا در یک طرف چالش قرار نگرفته و بتوانند آن را حل و فصل کنند. آنها همین موضع را در خصوص جنگ یمن هم داشتهاند. در زمانی که عربستان به همراه امارات و تعداد دیگری از کشورها به یمن حمله کردند، عمان حالت میانجی داشت و سعی کرد که نه طرف یمن را بگیرد و نه به سوی عربستان گرایش پیدا کند. همچنین نباید فراموش کرد که عمانیها در جریان چالشی که بین قطر از یک سو و عربستان و امارات و بحرین از سوی دیگر شکل گرفت، وارد این چالش نشدند و تلاش کردند که هم با قطر رابطه خود را حفظ کنند و هم با طرفهای درگیر دوستی خود را ادامه دهند. نمونه دیگری از تصمیمگیری عمانیها، در چالشی بود که با حمله صدام به کویت ایجاد شد. عمان در آنجا هم یک طرف چالش را نگرفت و تلاش کرد تا با هر دو طرف رابطه خود را محفوظ نگه دارد.
این نقش را میتوان برای عمان در رابطه با موضوع سوریه نیز قائل شد؟ با توجه به اینکه ترمیم رابطه ایران و عربستان سبب شد کشورهای عربی به سوریه به عنوان متحد راهبردی جمهوری اسلامی در منطقه چراغ سبز نشان دهند و پس از مدتها دمشق را به جمع کشورهای عضو اتحادیه عرب دعوت کنند.
در درون اتحادیه عرب تقریباً یک اجماع علیه سوریه شکل گرفته بود. با آغاز بحران در سوریه اتحادیه عرب به عنوان یک طرف اصلی در مقابل سوریه ایستاد. در یک طرف این تقابل که از سال 2011 شروع شد، عربستان، قطر و امارات و بیرون از این اتحادیه، ترکیه قرار داشتند اما هیچگاه عمان به آنها نپیوست. زمانیکه اتحادیه عرب تصمیم گرفت رابطه خود را با سوریه قطع کرده و سفیر این کشور را هم از کشورهای عضو اتحادیه اخراج کند، عمان این کار را نکرد. تقریباً یکی از کشورهای استثنایی در اتحادیه عرب بود که وارد این بازی نشد و رابطه خود را با سوریه حفظ کرد. در مثالهای قبلی، تنها دو یا سه و نهایتاً چهار کشور از اتحادیه عرب درگیر بودند اما اینجا کل اتحادیه مصوبه داشت. در حالی که در گذشته این اتحادیه چنین مصوبهای نداشته است. اینکه در مقابل مصوبه اتحادیه عرب، کشور عمان ایستاد، ارزش بسیار فوقالعادهای در منطقه داشت. این چالشهایی بود که در منطقه و خصوصاً جهان عرب وجود داشت و عمان چهره خود را نگه داشت که مبادا درگیر این تنشها شود.
عمان در رابطه با موضوعات مورد بحران میان جمهوری اسلامی با جهان غرب هم این نقش را برای خود متصور بود و تلاشهای مثمرثمری هم انجام داد. به نظر میرسد این میانداری همچنان ادامه دارد.
بله؛عمان بارها در چالشهای دوجانبه ایران و امریکا، آزادی و مبادله زندانیان و بازگرداندن پولهای بلوکه شده ایران به کشور، اقدامات اثرگذاری انجام داد. عمان سعی داشت که اختلافات را ساماندهی کند تا ایران به حق خود برسد و طرف مقابل هم به نوعی به امتیازاتی دست پیدا کند. مثلاً آزادی جاسوسان امریکایی و اروپایی از ایران از جمله همین موارد است. همچنین پایهگذاری مذاکراتی که به توافق هستهای انجامید هم با عمان بود.
هرچند دولت پیشین نتوانست در این رابطه چنان که باید امتیاز کسب کند و ضمن اینکه از ظرفیت تعاملات منطقهای با کشورهای مهم هم غافل ماند و همه توجه خود را معطوف مذاکرات هستهای کرد که در این مسیر هم متأسفانه شکست خورد.
مناسبات ایران و کشورهای عربی در مدار پیشرفت است. این وضعیت پیشرونده برای آینده رابطه تهران و قاهره نیز قابل پیشبینی است؟
دولت آقای رئیسی دیپلماسی منطقهای فعال و سازندهای را در منطقه در پیش گرفته است این رویکرد به متحدان منطقهای نزدیکش همچون عمان این فرصت را داده تا برای ترمیم رابطه ایران و مصر نیز که سالهاست متوقف مانده، تلاش کنند. 44 سال از قطع روابط ایران و مصر میگذرد. مصریها پیش از این در مورد رابطه با ایران مواضع غیرمنطقی اتخاذ میکردند و به نظر میآید که اکنون با الگویی که دولت سیزدهم در سیاست خارجی منطقهای خود در پیش گرفته، تغییر موضع دادهاند. در سفرجاری سلطان عمان هم انتظار میرود در این رابطه مذاکرات سازندهای صورت گیرد.
شما به نقش پیشین عمان در رابطه با مذاکرات هستهای اشاره کردید. آیا موضوع مذاکرات رفع تحریمها میتواند یکی از محورهای رایزنیهای سفر«هیثم بن طارق» در سفر به تهران باشد؟
بله. در حال حاضر عمانیها به دنبال پیادهسازی چند پروژه بزرگ هستند؛ از سرگیری روابط ایران و مصر، بهبود روابط ایران و غرب اعم از امریکا و اروپا و در نهایت حل پرونده هسته ای. بارها و بارها هرگاه که مذاکرات هستهای به مشکلی بر میخورد، عمانیها تلاش میکردند که قدمی برای حل آن بردارند. الان هم که مذاکرات در بنبست قرار گرفته است و امریکاییها و اروپاییها حاضر نیستند حقوق هستهای ایران را به رسمیت بشناسند، عمانیها به برآیند جدیدی رسیده و تلاش میکنند این مشکل را هم با نقش میانجیگرانه خود حل کنند.
در مجموع با توجه به وضعیت کنونی مناسبات منطقهای، چه چشماندازی را برای آینده منطقه و مناسبات ایرانی -عربی ذیل ناکامی امریکا در رفتار مداخله جویانه منطقه ایاش پیشبینی میکنید؟
با توجه به تحولاتی که در مناسبات منطقهای رخ داده است، چالشهای منطقه هم به تدریج رو به کاهش است. از منطقه غرب آسیا طی دهه گذشته به عنوان بحرانیترین منطقه جهان یاد میشد که جنگهای متعدد و بحرانهای تروریستی زیادی را به خود دید. رویکردی که جمهوری اسلامی بویژه پس از روی کار آمدن دولت سیزدهم در اجرای سیاست همسایگی و منطقهای خود در پیش گرفت، دریچه تازهای را به روی خاورمیانه گشوده است. پایان صف بندیهای موهوم عربی در مقابل جمهوری اسلامی و پایان بحران سوریه و بازگشت این کشور به اتحادیه عرب نمونههایی از کاهش تنشها است. مهمترین آن را شاید بتوان از سرگیری رابطه ایران و عربستان دانست. همچنین بحران قطر با کشورهای حوزه
خلیج فارس، پایان یافته و بحران یمن رو به کاهش است و احتمالاً آتش بس فعلی به قرارداد صلح منتهی میشود.