فیلم تازه «لوکا گوادانینو» فرجام تلخ تبهکاران را به تصویر میکشد
شعری غریب برای دیوانگان قرن
وصال روحانـی
خبرنگار
«استخوانها و باقی چیزها» (یا «استخوانها و همه چیزهای دیگر») عنوان فیلمی است که لوکا گوادانینو ایتالیایی ساخته و در ماههای اخیر از منظرهای مختلف مورد توجه و بررسی کارشناسان هنری و متخصصان امور اجتماعی قرار گرفته است. «استخوانها و باقی چیزها» پیرامون مسأله آدمخواران و افرادی در جامعه غرب است که کجرویهای روحی و زمانه ناسالم فعلی، آنها را به سوی کانیبالیسم (آدمخواری) سوق داده است و فرجام تیره آنها را به تصویر میکشد. لوکا گوادانینو این کار را از ژانر هارور (وحشت) که رگههای رمانتیکی هم دارد، بر اساس رمانی با همین نام، نوشته کامیل دوانجلیس نوشته و البته سناریوی این فیلم کار دیوید کای گانیچ است. این فیلم با بازی تیلور راسل و تیموتی چالامت در نقشهای اصلی متمرکز بر دو آدمخوار جوان است که با هم در سطح امریکا و ایالات مختلف گذر میکنند و در این مسیر طولانی دست به جنایات و خطاهای متعددی میزنند و البته تقاص آن را پس میدهند.
یک پیام ویدیویی بیاثر
فیلم، ما را به دهه 1980 و ایالت ویرجینیای امریکا میبرد و در آنجا با کاراکتر مارن که یک زن جوان است و نقش او را تیلور راسل بازی میکند، آشنا میسازد. مارن با پدرش «فرانک» زندگی میکند اما روزی فرانک او را ترک میکند و ویدیویی به عنوان پیام از خود به جای میگذارد و از طریق آن به اطلاع دخترش میرساند که به وضع نامساعد روحی خود رسیدگی و اعمال زشت خود را تمام کند و به یک زندگی عادی و سالم روی بیاورد. در این نوار، فرانک به اطلاع مارن میرساند که او طی این سالها بارها مرتکب آدمخواری شده و حتی پرستار خودش را هم کشته است و تنها کاری که از او به عنوان یک پدر برمیآمده، جمع کردن خرابیها و ضایعات کارهای او و دور نگه داشتن او از چنگ قانون بوده است اما چون میبیند که مارن از این کارها دست برنمیدارد و هیچ احساس پشیمانی ندارد، تصمیم به ترک او گرفته است. فرانک در این پیام تصویری باز به دخترش توصیه میکند که با معرفی خود به پلیس و رفتن به نزد روانپزشکان، سعی در ترمیم گذشته خود داشته باشد و سوابق هولناک خود را جبران کند.
آشناییها و تخلفها
بدیهی است که مارن با چنان پیشینهای و به سبب عجین بودن با حس آدمخواری در پی اجرای خواستههای پدرش نباشد و همچنان راه خود را برود. او به مینهسوتا سفر میکند و آنجا مکانی است که مادرش یانل متولد شده و البته مارن هیچ خاطرهای را از او در ذهنش نمییابد. مارن که همچنان سرگردان است، به شهر کلمبوس در ایالت اوهایو میرود و آنجا با «سالی» (با بازی مارک ریلنس) آشنا میشود که یک آدمخوار مسن است. اتفاق بعدی در مسیر سفر طولانی مارن، آشنا شدن او با لی (با بازی تیموتی چالامت) است که مثل او جوان و دارای تمایلات آدمخواری است. ماجراجوییها و قتلهای آنان ادامه مییابد تا اینکه روزی یانل به مارن میگوید از آغاز هم معتقد بود که بهترین سرنوشت برای مارن این است که از صحنه زندگی به کلی حذف و معدوم شود چون مثل خود او در ایام جوانیاش تمایلات جنایتکارانه دارد. یانل تأکید میکند که توانسته است با رفتن به تیمارستان و تلاش پزشکان، خودش را درمان و از این رویکرد مخوف رها کند اما چون چنین عزمی را در دخترش نمیبیند، بهتر است که هر چه زودتر بمیرد تا اطرافیانش از خطرات حضور او در امان بمانند. وقتی تخلفهای متعدد مارن و لی آشکار میشود و سرانجام بازداشت شده و به حبس میروند، این امید به وجود میآید که شاید سختیهای زندان آنها را تأدیب و رهرو مسیر بهتری کند.
از شیر نقرهای تا فروش بیایراد
«استخوانها و باقی چیزها» اولین نمایش بینالمللی خود را در اواسط شهریور 1401 در جشنواره پراعتبار فیلم ونیز ایتالیا تجربه کرد و در آنجا جایزه شیر نقرهای برترین کارگردانی را برای لوکا گوادانینو به ارمغان آورد. این فیلم به فاصله زمانی اندک در فستیوالهای نیویورک و تلوراید امریکا و همچنین جشنواره معتبر فیلم لندن به نمایش درآمد و از استقبال نسبی منتقدان برخوردار شد. «استخوانها و باقی چیزها» اگرچه گیشهای قوی نداشت اما به خاطر بودجه اندک ساخت آن (20 میلیون دلار) خردهای به آن گرفته نشد و به دلیل سوژه غیرمعمولش حرفهای زیادی پیرامون آن گفته شد. استفانی زاکارک یکی از سینمایینویسان هفتهنامه پرنفوذ تایم در مورد این فیلم نوشته است: «بازی اکثر هنرپیشههای فیلم عالی است و گوادانینو هم به شکلی هنرمندانه و ظریف با سوژه خطرناک دستمایه کارش طرف شده است.» دیوید رونی هم که برای «هالیوود ریپورتر» نقد مینویسد، برخی زیادهرویها در فیلم را نکوهش کرده اما متذکر شده که تأثیرگذاری این فیلم در سطحی بالا است و به نظر میرسد که گوادانینو شعری غریب را سروده است؛ شعری که البته مخاطبان اصلی آن دیوانگان پرشمار قرن بیست و یکم هستند.