به مناسبت روز جهانی موزه
موزه، چهارراه ارتباطی با دانشهای مختلف
شهلا منصوریه
خبرنگار
«موزهها، پایداری و زیست بهتر»، شعار امسال روز جهانی موزه است. شعاری که ابعاد مختلفی را دربر میگیرد و میتواند ابعاد ملی و بومی را نیز دربر بگیرد؛ شعاری که به تواناییهای میراث فرهنگی اشاره میکند و نقشی که میراثهای فرهنگی میتوانند برای بهبود حال جامعه ایفا کنند. به گفته کارشناسان میراث فرهنگی، روز جهانی موزه با این هدف به وجود آمده که بتواند توجه جامعه، مدیران و متولیان جامعه را به ارزش و اهمیت موزه معطوف کند. به همین جهت است که رضا دبیرینژاد، موزهدار میگوید: بهتر است بگوییم که این روز، روز موزهداران نیست، بلکه روز موزه برای مردم، رسانهها، سیاستگذاران و حتی موزههاست که با برگزاری جشنها، رویدادها و برنامههای مختلف، شور و شوقی را با نام موزه در جامعه ایجاد میکنند که مردم را به سمت موزهها و شناسایی آن بکشانند.
امروزه، روز موزه بهانههای مختلف دیگری هم به خودش گرفته است. نامگذاری و شعارهای روز موزه، موجب جهتگیری سیاستگذاری این حوزه میشود و به همین جهت میتواند روز ارزیابی موزهها نیز باشد. به بهانه این روز میتوانیم ببینیم که جامعه ما در چه وضعیتی است، موزه، تا چه اندازهای جدی گرفته میشود و چقدر به موزه نیاز داریم؟ یا مناطقی که موزه ندارند، متوجه نیاز تأسیس موزه میشوند و احساس میکنند که باید به این سمت بروند.
این موزهدار با بیان اینکه هر سال شرایط جامعه تغییر میکند، میگوید: نگاهمان باید به دانش موزهداری، توانمندی موزهها، سطح موزهها و نیازهای موزهها معطوف شود. روز موزه از این جهت فرصت مغتنمی است که بتوانیم یکسال گذشته و سیری را که از ابتدا تا اکنون داشته بررسی و فکر کنیم که یک سال آینده را چگونه برنامهریزی کنیم.
او با بیان اینکه شعارهای روز جهانی موزه سه نقش را ایفا میکند، میافزاید: این شعارها، اهمیت موزهها، مفاهیم کارکرد جدید موزهها و چشمانداز مشترک جهانی را تعریف میکند. شعار امسال روز جهانی موزهها را میتوان در امتداد اجتماعیتر شدن موزهها در نظر گرفت و بدانیم که در تلاش است وسعت فعالیت و کنشگری را در موزهها ایجاد و بستری برای این زمینه فراهم کند.
به گفته این موزهدار، شعار امسال «موزهها، پایداری و زیست بهتر» به دو نکته اشاره دارد؛ واژه پایداری و ابعاد مختلف پایداری از قبیل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، طبیعی، علمی و موارد دیگر را دربر دارد و با توجه به اینکه، موزهها دارای دامنه وسیعی از تنوعات موضوعی هستند و با جامعه و اقشار مختلف و مراجع علمی ارتباط دارند، تجربهها و داشتههای گذشته را به امروز میآورند، میتواند تذکری به بحرانها و چالشهای آن باشد که زمینهساز ناپایداری هستند.
دبیرینژاد میافزاید: واژه پایداری در این شعار، نشان از این دارد که هماکنون احساس خطر ناپایداری در موزهها وجود دارد. خطری که حاصل بحرانهای جوامع امروزی است. بخشی از این ناپایداریها که به عنوان دغدغه مشترک در حوزه محیط زیست وجود دارد، تنوع زیستی، بحران کمبود آب، از بین رفتن گونههای جانوری، گرمایش زمین و موارد دیگر است؛ دغدغه مشترکی که بر همه ملتها میتواند تأثیر بگذارد.
او به چالشهای دیگر هم اشاره میکند: از سوی دیگر مهاجرتها، بحرانهای اجتماعی و تغییر نسلها چالشهای اجتماعی ایجاد کرده که میتوانیم در بیماریها و رفتارهای دیگر آن را مشاهده کنیم. به این موارد بحرانهای اقتصادی و کار را هم اضافه کنیم که پایداری اقتصادی را دربر دارد. تغییرات فرهنگی و جهانی شدن که ناپایداری فرهنگی و از بین رفتن فرهنگ بومی را ایجاد میکند، از دیگر ناپایداریهایی است که باید به آنها معطوف شد. به همین جهت است که امروزه به عنوان یک نیاز احساس میشود که باید برای پایداری تلاش کرد.
این موزهدار، با بیان اینکه قطعاً برای پایداری، ابتدا باید تنوع موزهها را متذکر شویم، میگوید: یکسان شدن میتواند تنوع فرهنگی و تنوع اقلیمی را از بین ببرد. مواجهه یکسان ما با این گونه موارد باعث ایجاد این بحرانها شده است. اما موزهها به کثرت و تنوع اشاره دارند. موزهها نشان میدهند که جوامع در گذشته چطور از بحرانها عبور کردند. اگر دقت کنیم میبینیم که انسان همیشه ناپایداریهای مختلفی را طی کرده و همه این دستاوردهای مختلف که در موزهها جای گرفته، روایت ناپایداریها و پاسخ انسان به ناپایداریها است.
مدیریت سلامت
این فعال فرهنگی، با بیان اینکه ظرفیت عظیمی در موزهها نهفته است، میافزاید: موزهها این قابلیت را دارند که علاوه بر تذکر، با نشان دادن تجربهها، به راهکارها معطوف شویم که طبیعتاً راهکارهای بومی در هر منطقه و شرایط فرق میکند. موزههای بومی در هر منطقه میتوانند راهکارهای بومی برای آن موضوع ایجاد کنند؛ نهادهای عمومی که با آگاهیبخشی و فرهنگسازی فرصتهای استثنایی ایجاد میکنند تا با برنامههای خود به سمت تسهیل برای پایداری جوامع گام بردارند.
او در پاسخ به این سؤال که چرا پایداری را در کنار «زیست بهتر» میبینیم، میگوید: زیست بهتر، اصطلاحی است که از مدیریت سلامت با تغییر مفهوم آمده است. توسعه مفهوم سلامت یا بهزیستی، یا زیست بهتر به عنوان یک هدف در مدیریت سلامت مدنظر قرار گرفته است. این واژه اصطلاحی است که در جایگاه خود تحلیلها و بحثهای فلسفی خود را دارد. به عبارتی ما موزهداری را با دانشهای دیگر پیوند میزنیم. در نظر داشته باشید که وقتی از این شعار استفاده میکنیم مثل واژه پایداری، به حوزه جامعهشناسی، تنوع زیستی و موارد دیگر میپردازیم. به گفته دبیرینژاد، وقتی مدیریت سلامت را در بهزیستی به کار میبریم، در حقیقت موزه را در میان چهارراه ارتباطی با دانشها قرار میدهیم. وقتی قرار است این شعار تحقق پیدا کند، نیاز به رفتار بینارشتهای و چند رشتهای داریم. به عبارتی در گفتوگو، همنشینی و تعامل بین موزهشناسها و افراد صاحبنظر در حوزه مدیریت سلامت و جامعهشناسی، آنها از ظرفیت موزهها آگاه میشوند و میتوانند راهکارهایی را ارائه دهند که این راهکارها به روش و تخصص موزهداران، شکل و بروز پیدا میکند.
او ادامه میدهد: خیلی از مواقع این اشتباه وجود دارد که فکر میکنیم این نوع شعارها که مثل شعار امسال، چشمانداز هستند، صرفاً با داشتههای موزهها تحقق پیدا میکنند، در حالیکه اینگونه نیست. موزهها به خودی خود و با ثبات داشتههای مجموعههایشان نمیتوانند این شعار را محقق کنند. این شعارها با برنامه تحقق پیدا میکند. برنامه هم زمانی شکل میگیرد که متخصصان حرفهای موزهها داشتهها و شناختشان را از آثار با نیازهای جامعه پیوند زنند و برنامهسازی کنند. این برنامهسازیها زمینه تحقق و بروز و ظهور فعالیت شعار امسال را فراهم میکند.
چرا پایداری و زیست بهتر؟
وقتی از پایداریهای متنوع صحبت میکنیم، اگر این ناپایداریها ایجاد شود عملاً شرایط نامطلوب زیستی ایجاد میشود که از شرایط نامطلوب زیستمحیطی شروع و تا بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میرسد. اگر بخواهیم در آن حوزهها به پایداری، نه به معنای ثبات، بلکه به معنای مسیر در حال حرکت زاینده برسیم، عملاً شرایط زیست بهتر فراهم میشود. دبیرینژاد با بیان این مطلب میگوید: یادمان باشد که با همین نگاه اگر مدیریت سلامت در ابعاد مختلف و چندگانه وجود دارد و سلامت فقط جسمانی یا روانی نیست، بلکه سلامت فرهنگی، سلامت معنوی، سلامت اقتصادی و سلامت اجتماعی هم درنظر گرفته میشود، موزهها میتوانند در این حوزهها به تناسب، جایگاه و توانمندیشان نقش کمکرسان برای بهبود داشته باشند. اینگونه است که به زیست بهتر کمک میکنند و به عنوان یک نهاد عمومی چندوجهی میتوانند این زمینه را فراهم کنند. برای همین باید پایداری و زیست بهتر را در تعامل با همدیگر و این دو را در تعامل با موزهها و موزهها را با نگاه برنامهساز این موضوع مورد توجه قرار دهیم.