صفحات
شماره هشت هزار و صد و هشتاد و شش - ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و صد و هشتاد و شش - ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ - صفحه ۲۳

به انصاف حکم برانید!

علی خالوئی
کارشناس منابع طبیعی کاشان

روزنامه ایران طی مصاحبه‌ای مورخ دهم اردیبهشت‌ماه، با سه نفر از استادان محترم دانشگاه به‌دنبال یافتن متهم یا متهمان اصلی در «تولید سیلاب» است.
یادداشت{گزارش} به گونه سؤال برانگیز تنظیم می‌شود و مقصر اصلی تخریب مراتع را سازمان منابع طبیعی می‌پندارد، البته با همکاری «سُم‌های دام‌های غیربومی» بر سطح مراتع.
لازم به ذکر است، از منظر فنی به علت ساختار ظاهری و ژئومورفولوژی مراتع، چرای دام‌های غیربومی غیرممکن‌ است. اینکه در این یادداشت «به دام‌های غیربومی» اشاره می‌شود، قطعاً منظور نویسنده «دام‌های غیرمجاز همان مرتع» است.
وقتی اجزای آن یادداشت‌ آنقدر با موضوع بیگانه و تناسب گفتاری کافی ندارند، گمان نمی‌رود آسیب‌شناسی‌ کارشناسی‌شان هم به انصاف و خرد نزدیک باشد!
مضحک می‌نمایاند، وقتی مراکز آموزش عالی منابع طبیعی، که لازم‌ است مبدع راهکارهای نرم‌افزاری و رفع چالش‌های سخت‌افزاری باشد، چالاکی‌اش را از دست بدهد، فربه شود، توان مشارکت علمی، عملی و فنی‌‌اش کاهش یابد، دچار مقاله و مقاله‌نویسی شود، قطعاً نمی‌تواند در چالش‌های فراسازمانی چاره‌اندیشی یا رفع معضل کند.
پس بهتر است فرار روبه جلو کند و کل مشکلات را به دوش دیگری و آن‌هم چه سازمانی مظلوم‌تر از «سازمان منابع طبیعی»، بیندازد.
 سازمان منابع طبیعی نیز قطعاً دچار نقایصی است، دچار روزمرگی‌هایی‌ است، دچار بحران‌هایی‌ است، نمی‌توان منکر کاستی‌ها شد، ولی کل تقصیر را هم نمی‌شود به گردنش انداخت، می‌شود؟!
خطاب اینجانب به‌عنوان یک کارشناس جزء منابع طبیعی شهرستان، به استادان بزرگوار است، مثنوی هفتاد من‌تان را خواندیم، مثنویی که سالیان سال‌ است از زبان شما استادان محترم می‌شنویم و دم فرومی‌بریم که مبادا دردمان را همسایه‌مان خبردار شود!
استادان بزرگوار به جای آن‌ همه تکرار مکررات چه خوب بود چند پاراگرافی پیشنهاد اجرایی‌ می‌دادید و در حل این کلاف سردرگم در سال رفع چالش‌های تولید، خدمتی به مظلوم‌ترین اعضای چرخه تولید موادغذایی می‌کردید، تا هم به مراتع خدمت می‌کردید، هم به سازمان و هم به بهره‌برداران، که از قضا هر روز، روزگارشان دارد بد و بدتر می‌شود!
آیا وقت آن نرسیده بعد از چندین دهه مطالعه و بررسی نمونه‌های کشوری در این قاره و آن قاره، راهکاری اجرایی بدهید؟
جنابان آیا هیچگاه به عواقب روانی شکایت از یک چوپانی که با لباس‌های مندرس‌‌اش، جلوی میز قاضی حاضر می‌شود و قاضی نگاه کنجکاوانه می‌کند که چه شده دولت کارش به کجا کشیده که برای این بیچارگان اقامه دعوا می‌کند؟
جنابان آیا هیچگاه درد تعلیف پانصد رأس دام داشته‌اید که سحرگاهان برای تعلیف و چرا باید از آغل بیرون بیایند، تا کمرشان زیر بار خرید نهاده‌های دامی، کیلویی ۱۳ هزارتومان نشکند، آیا دچار بحران خشکسالی و کاهش شدید علوفه شده‌اید و از دست‌تان کاری بر نیاید؟!
 جنابان، آیا هیچگاه با چک برگشتی یکساله فروش دام‌تان مواجه شده‌اید و دنیای‌تان جلوی چشم‌تان سیاه شده و از آن طرف دل و دماغی در همکاری طرح‌های تعادل دام و مرتع یا فروش مجدد نتایجتان داشته باشید؟
جنابان، آیا هیچگاه حال مرتعداری با چهار معلول جسمی و روانی را درک کرده‌اید وقتی توان تأمین نهاده‌های دامی را ندارد و مجبور به چرا در مرتع می‌شود و انصاف می‌دهید برایش در محکمه قضا، تشکیل پرونده بدهید؟
بله، شاید بفرمایید وظیفه سازمان منابع طبیعی، دامداری یا گوسفندداری نیست، بلکه طبق نص صریح قانون حفاظت و صیانت از مراتع‌ است، ولی باور بفرمایید کارشناسان این سازمان یاد گرفته‌اند دیدشان، دید «حوزه جامع آبخیز» باشد، یعنی تمام اجزای یک مرتع را باهم ببینید، هم مرتعدار، هم مرتع، هم خانواده مرتع‌دار.
خوب می‌دانند نمی‌شود در اصلاح و احیای مراتع موفق شد وقتی مرتعدار آن مرتع دل در گرو همکاری نمی‌نهد.
خوب می‌دانند نمی‌شود محصولات فرعی مراتع را حفاظت کرد وقتی حال مرتعدارش خوب نباشد.
خوب می‌دانند حال مراتع وقتی خوب می‌شود که قبلاً حال مرتعدارانمان خوب شده باشد و این بهبودی حاصل نمی‌شود مگر با همیاری و مشارکت تمامی مراکز مدیریتی خارج از سازمان منابع طبیعی. جنابان اگر خوبش را بخواهید بدانید، مدیریت فعلی مراتع حاصل مدیریت دانش شماست، نه سازمان منابع طبیعی، وقتی مراکز علمی‌مان کمترین خروجی در مدیریت مرتع ندارند.
کمترین اقدام علمی و فنی در کاهش اثرات نامطلوب تغییرات اقلیمی نمی‌کند وقتی دست یاری سازمان را نمی‌گیرد.
وقتی در طرح‌های مشارکت مردمی بهره‌برداری از محصولات فرعی ایده ندارد. وقتی در بیابان‌زدایی، راهکاری اجرایی نمی‌دهد و هرساله روند بیابان‌زایی کشور افزایشی می‌شود،
وقتی در اصلاح الگوی کشت و معرفی محصولات جایگزین، نتایج مشهودی از ایشان دیده نمی‌شود! وقتی در بازنگری قوانین قاچاق چوب و محصولات فرعی، تولید دانشی ندارد و دست سازمان منابع طبیعی و قوه مقننه را نمی‌گیرد و تولید قوانینی اصلاحی مشارکتی نمی‌کنند، می‌شود این.
 آیا این شرط انصاف است تمام بار ناموفقیت‌ها را بر دوش سازمان‌ منابع طبیعی بگذارید در حالی که بسیاری از منابع مالی را خود همین دانشگاه‌ها و اعضای محترم علمی‌شان در اختیار دارند؟
آیا شرط انصاف است کنار گود بنشینی در حالی که خودت یک‌پا، عضوی از داخل گود هستی و تمام شکست‌ها را به گردن کارشناسانی بیندازی که در تمام طول سال در گرما و سرما، جان و روان خود را در راه حفاظت و صیانت از جنگل‌ها و مراتع کشور می‌گذارند و به طور میانگین دریافت مزایای‌شان یک پنجم استادان دانشگاهی‌ است. جانبازی‌ها و شهدای این بخش مدعای این ادعاست. به زعم اینجانب، قطعاً عدم همکاری علمی دانشگاه و دانشگاهیان با سازمان منابع طبیعی به همان اندازه در مدیریت فعلی نقش‌آفرینی دارد که سازمان منابع طبیعی. جنابان موضوع دام مازاد، چرای بی‌رویه، چرای خارج از فصل را چه‌ کسی است که نداند! فرزندان بهره‌برداران هم خوب می‌دانند، شاید که خیر، قطعاً بهتر از ما و شما!
مراکز آموزشی کدام نقش مؤثر و راهکار علمی و مطالعاتی در حل چالش خارج کردن «نُتاج دام» مرتعداران از مرتع را داده‌اند وقتی بازارهای عرضه و تقاضا به شدت نامتوازن شده بود؟
کدام جامعه‌شناس و مطالعه جامعه‌شناسی دست‌ یاری به سوی مرتعداران دراز کرد و به بررسی چالش‌های مرتع، بازار سرمایه و واردات و صادرات پرداخت وقتی بازار دام به شدت متلاطم بود؟
کدام مراجع دانشگاهی اقتصاد و روان‌شناسی دست‌ یاری در مسائل خرد و کلان به سوی مرتعداران دراز کردند، وقتی مرتعداران‌مان توان و راهکار دریافت هیچ‌گونه تسهیلات بانکی را نداشتند؟
جنابان مسائل مرتع فقط دام نیست، فقط چرا نیست، فقط فرسایش و خاک و سیلاب نیست، فقط سازمان منابع طبیعی نیست، نقش مدیریتی مسائل اجتماعی بسیار فراتر از چند دام به اصطلاح جنابتان «دام مازاد» است. آنجا که برای رقابت بهره‌برداری از مراتع، بهره‌بردارانش دست به سلاح جنگی می‌شوند!
کجا و کدام راهکار برای حل چالش‌های اجتماعی و امنیتی مرتعداران ارائه کردید؟
جنابان چه خوب بود مقایسه مابین هزینه‌های اصلاح و احیای مراتع و اعتبارات تحقیق و پژوهش دانشگاه نیز می‌داشتید تا مشخص شود که سازمان منابع طبیعی که سهل‌ است، اگر کل مجموعه مرتبط با مدیریت منابع حیاتی کشور نیز جمع می‌شدند نمی‌شد با رقم ۱۴۵۰ ریال تخصیصی برای هر هکتار، گلی بهتر از این بر سر مراتع و مرتعداری کشور زد چه رسد به بهبود حال و روزگار مرتعداران که تا حال آنها خوب نشود، بهبودی حال مراتع انتظاری است بس بیهوده و عبث.
در شهرستان ما سازمان محیط زیست یک ششم مساحت عرصه‌های ملی و مرتعی را در اختیار دارد، لطفاً با کنکاشی ساده عملکرد دو سازمان را با هم مقایسه بفرمایید تا در اظهارات کارشناسی آینده‌تان، قدری انصاف را بیشتر چاشنی نظرات‌تان بفرمایید.

 

جستجو
آرشیو تاریخی