در پاسخ به واکنش کارشناسان منابع طبیعی و آبخیزداری به یک گزارش

رسانه بازوی منابع طبیعی است

زهرا کشوری
دبیر گروه زیست‌بوم

 واکنش کارشناسان منابع طبیعی کشور به گزارش «تخریب مراتع، زیر سم دام‌های غیر بومی» که در تاریخ 10 اردیبهشت سال‌جاری در روزنامه ایران منتشر شد، ادامه دارد. بعد از گفت‌و‌گوی «ترحم بهزاد» مدیرکل دفتر امور مراتع سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور با «ایران» که یکی از دلایل ناموفق بودن خروج دام از جنگل‌ها را اعتبار بسیار اندک و عدم همکاری سایر دستگاه‌ها خواند و از کارشناسان راهکار خواست، علی‌ خالوئی، کارشناس منابع طبیعی کاشان نیز در یادداشتی که برای روزنامه ارسال کرده است، مطالب عنوان شده توسط کارشناسان منتقد در این گزارش را دور از انصاف و خرد دانست. نه ترحم بهزاد و نه کارشناس منابع طبیعی کاشان هیچ‌کدام مسائل مطرح شده توسط کارشناسانی که با «ایران» گفت‌و‌گو کرده‌اند را رد نمی‌کنند، اما آنها گله‌مندند که چرا کارشناسان راهکار نمی‌دهند.
 خالوئی نیز به نکته درستی اشاره می‌کند. سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری به تنهایی از پس ساماندهی دام‌های مازاد برنمی‌‌آید. همان‌طور که از پس جلوگیری از قاچاق چوب در جنگل‌ها برنیامده است اما آیا سازمان منابع طبیعی، وظایف خود را به تمام و کمال به سرانجام رسانده است که از انتقاد کارشناسان متخصص گله‌مند است؟ خالوئی در این یادداشت به وضعیت معیشتی و اقتصادی سخت چوپان‌ها نیز اشاره ‌می‌کند که اشاره درستی هم است. کارشناسان منتقد هم می‌گویند، همان وضعیت اقتصادی باعث بهره‌برداری بی‌رویه از منابع طبیعی و مراتع شده است؛ شکل واضح آن وجود میلیون‌ها دام مازاد در جنگل‌ها و مراتع است. هم مسئولان حال حاضر سازمان جنگل‌ها و هم کارشناسان منتقد بارها اعلام کرده‌اند تا زمانی که شغلی جایگزین برای دامداران ایجاد نشود و تا زمانی که معیشت جدید برای آنها تعریف نمی‌شود، نمی‌توان به موفقیت‌آمیز بودن خروج دام امیدوار بود. اصلاً هیچ طرحی که با معیشت جوامع محلی سر و کار دارد، چه در حوزه منابع طبیعی و چه در حوزه محیط زیست، بدون ایجاد شغل جایگزین به موفقیت نخواهد رسید که مثال بارز آن دریاچه ارومیه است. انتقال آب کانال زاب شاید نگذارد دریاچه بمیرد اما هرگز به احیای آن منجر نخواهد شد. آن روزها که آژیر قرمز مرگ دریاچه ارومیه به صدا درآمد، ابتدا کارشناسان پای طرح «نکاشت» و کور کردن بخش بزرگی از زمین‌های کشاورزی اطراف را پیش کشیدند، اما جامعه کشاورز آن در دو استان آذربایجان غربی و شرقی طرح را پس زدند؛ مقاومت اجتماعی. کارشناسان نیز طرح «به‌کاشت» را جایگزین «نکاشت» کردند. طرح اما موفق نشد چون بازار تازه‌ای برای محصول جدیدی که کشاورز باید می‌کاشت؛ ایجاد نشد. بخشی از ماجرای احیای دریاچه ارومیه به عهده سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری بود. حالا اگر کارشناسان خارج از چارت سازمان، برنامه ستاد احیا از جمله سازمان منابع طبیعی را نقد کنند، باید آن را بی‌انصافی و بی‌خردی دانست؟ آیا کارشناسان و رسانه‌ها حق ندارند بپرسند چند دهه برنامه خروج دام مازاد از جنگل‌ها ومراتع کشور چرا موفقیت‌آمیز نبود؟ ارتباط این سازمان با دانشگاه‌ها چگونه است که به گله‌مندی کارشناسان آن هم به عدم همکاری دانشگاه‌ها منجر می‌شود؟ مگر متولی اصلی حفاظت از مراتع و جنگل، سازمانی غیر از سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری است؟ پس نقش سازمان و کارشناسان آن چیست؟ غیر از آن است که کارشناسانی به استخدام این سازمان درآمده‌‌اند تا مسائل را آسیب‌شناسی کنند؟ نقش رسانه و کارشناسان مستقل در این ماجرا چیست؟ بیان همان مشکلاتی که منابع طبیعی، مراتع، جنگل‌ها و به تبع آن سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری با آن درگیر است. یکی از وظایف تعریف شده برای رسانه‌ها، ایجاد ارتباط و پلی بین کارشناسان مستقل، دانشگاهیان و سازمان‌های مرتبط است. گزارش‌های چاپ شده هم با همین هدف نوشته می‌شود.
در جایی از یادداشت، خالوئی به نکته مهمی دیگر اشاره می‌کند که رسالت صفحه زیست بوم است. او می‌نویسد:« قطعاً عدم همکاری علمی دانشگاه و دانشگاهیان با سازمان منابع طبیعی به همان اندازه در مدیریت فعلی نقش‌آفرینی دارد که سازمان منابع طبیعی دارد.» دقیقاً به‌دلیل همین نقش‌آفرینی، خبرنگاران این روزنامه به سراغ کارشناسان می‌روند تا طرح مسأله کنند و راهکار بدهند.
واکنش کارشناسان و مسئولان سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور به گزارش‌های صفحه زیست بوم روزنامه ایران اتفاق مبارکی است. روزنامه ایران سال گذشته برای نخستین‌بار در تاریخ 28 ساله انتشار روزنامه، صاحب صفحه روزانه در حوزه منابع طبیعی، محیط زیست، میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است؛ اتفاقی دیرهنگام اما ضروری. فرصتی برای اجماع نظر کارشناسان تا به راه‌حلی مطمئن برای حفظ داشته‌های طبیعی و تاریخی ایران منجر شود. رسالت این صفحه، مقصریابی نیست، دنبال راه‌حل است؛ راه‌حلی اطمینان‌بخش. هر کارشناس حرفه‌ای و دلسوزی می‌داند که رسانه‌ها بازوی سازمان‌هایی چون منابع طبیعی و محیط زیست هستند؛ سازمان‌هایی که نه تنها برای دولت‌ها درآمدزایی ندارند که هزینه‌زا نیز هستند و مدام باید به‌دنبال بودجه باشند. قدرت در تصمیم‌گیری‌ها ندارند چون طرح‌های اقتصادی آنها را سدی در مقابل توسعه می‌دانند؛ البته توسعه غیر پایدار. وظیفه رسانه‌ها یادآوری این نکته است که سرمایه‌گذاری دولت‌ها در منابع طبیعی و محیط زیست، دقیقاً امنیت غذایی و امنیت سیاسی یک کشور را تضمین می‌کند. بله تلخ است که بودجه سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری یا سازمان حفاظت محیط زیست کشور به اندازه بودجه یک سد نیست اما این موضوع را جز کارشناسان و رسانه‌ها چه کسی امروز فریاد می‌زند؟
سازمان منابع طبیعی نیاز به انتقاد بیشتری دارد تا راهکاری که روی میز اجرا می‌رود، به احیای منابع طبیعی و جلوگیری از تخریب آن منجر شود. بنابراین فرصتی برای آزمون و خطا نیست. برای مثال یکی از راهکارهای سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری برای جلوگیری از تخریب جنگل، تشویق اهالی به فروش قارچ «ترافل» بود که امروز برداشت بی‌رویه قارچ ترافل به یکی از عوامل تخریب جنگل‌ها منجر شده است. سازمان منابع طبیعی برداشت این قارچ را ممنوع کرده است اما قانون نتوانسته جلوی برداشت آن را توسط بومی‌ها بگیرد. این راهکار تنها اشتباه کارشناسی سازمان منابع طبیعی نیست. انتقادهای کارشناسی و دلسوزانه فرصتی است برای جلوگیری از اشتباه‌های گذشته؛ غنیمت بشماریم.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و هشتاد و شش
 - شماره هشت هزار و صد و هشتاد و شش - ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲