وقتی کوچه و بازار، چشم را به تماشا نمی‌خوانند

خیابان‌های خاکستری

حمیرا حیدریان
گزارش نویس

ســاختمـــان‌‌‌‏‌‌‌‏هــــای نــــــامـــوزون، دیوارنوشته‌های نامتعارف، تابلو‌‌‌‏های تبلیغاتی ناهماهنگ، ساختمان‌های فرسوده و...، صد‌‌‌‏ها منظره‌‌‌‏ نه‌چندان دلچسب از جمله صحنه‌‌‌‏هایی است که بطور روزمره در بسیاری از کلانشهرها با آنها مواجه می‌‌‌‏شویم و در ذهن خود مرور می‌کنیم، غافل از اینکه این هجوم بصری باعث آشفتگی ذهنی می‌شود و تمرکز فکری ما را کاهش می‌دهد. معضلاتی که موجب بروز تأثیرات منفی بسیاری بر سلامت جسمی و روحی شهروندان شده‌است.
بنا بر گفته‌های متخصصان، آسایش بصری از مؤلفه‌های مهم بویژه در فضاهای شهری به شمار می‌رود و همان‌طور که محیط داخلی زندگی انسان بایستی از زیبایی برخوردار باشد، محیط بیرونی شهر نیز باید زیبا و دارای کیفیت بصری مناسب باشد.
موضوعی که امید کیهانی یکی از شهروندان ساکن مرکز شهر آن را معضلی مضاعف بر سایر آلودگی‌های موجود در شهر تهران می‌داند و می‌گوید: من هر روز یک مسیر را تا بازار بزرگ تهران طی می‌کنم که در این مسیر از اتوبوسی که با چاپ تبلیغات روی بدنه و پنجره‌هایش گرفته و روزنه‌ای برای دید مسافران باقی نگذاشته تا پیاده‌روهای منتهی به خیابان پانزده خرداد که مملو از پارک موتورهای کسبه هستند و دستفروش‌هایی را که حتی جای ترددی برای عابران نگذاشته‌اند شاهد هستم. اما اگر بخواهم جزئی‌تر نگاه کنم باید به نماهای ظاهری ساختمان‌ها، تبلیغات روی در و دیوار، حتی سطل‌های زباله رها شده در برخی خیابان‌ها و... اشاره کنم که همگی از صبح تا شب همان‌طور که نمای خیابان را زشت و دلزده می‌کند، ذهن و روح آدم را هم خسته و افسرده می‌کند. فکر کنید هر روز مجبور هستید موجی از این حجم از نازیبایی و درهم‌ریختگی را توأم با برخی آلودگی‌های صوتی ببینید، طبیعی است که در ذهن و روح هر فردی تأثیر منفی می‌گذارد و وقتی به خانه می‌رسیم ناخودآگاه احساس خستگی که با خستگی کار توأم شده روبه‌رو هستیم و خشم و عصبانیتی که گاهی با پرخاشگری همراه است و ناشی از کار زیاد نیست.
لیلا موسوی هم یکی از کارمندانی است که هر روز صبح برای رفتن به محل کار مسافتی را از خیابان قصر تا ولیعصر طی می‌کند. او نصب بنرهای متعدد برای نشان دادن نام یکی از خیابان‌ها را مورد انتقاد قرار می‌دهد و می‌گوید: به اندازه کافی میدان قصر پرتردد است و همین آدم را کلافه می‌کند چه برسد به اینکه حالا شهرداری با نصب بنرهای متعدد برای راهنمایی خودروها و هدایتشان به مسیر خیابان سبلان، خیابان را شلوغ‌تر از قبل کرده است در حالی که می‌شود با نصب پلاک به صورت منظم این اقدام را انجام داد.
او برخی خیابان‌ها را خاکستری می‌داند و می‌افزاید: وقتی وارد برخی خیابان‌ها می‌شویم ناخودآگاه احساس می‌کنیم آن خیابان خاکستری و دلگیر است. گاهی مجبور هستم از خیابانی تردد کنم که تعداد زیادی مغازه صافکاری ماشین و رنگ و... کنار هم مشغول کار هستند و جالب اینکه تعداد زیادی هم خانه در کوچه‌های اطراف آن و حتی بالای برخی مغازه‌ها هستند. وجود این صنف کار در یک منطقه گویی باعث شده خود آن محل و کوچه و حتی کف خیابان‌ها کثیف و آلوده به نظر برسد و هر بار عبور از آن خیابان حس آلودگی بهم دست می‌دهد.
او نصب تبلیغات بر در و دیوار را یکی دیگر از آلودگی‌های بصری و آزاردهنده می‌داند و بیان می‌کند: درست است که در عصر حاضر تبلیغات حرف اول را می‌زند اما کشور ما هم باید مانند هر کشور دیگری برای استفاده از آن از یک الگوی منظم پیروی کند و شهرداری یا هر ارگان مسئول باید مکان‌های مشخصی را برای این کار در نظر بگیرند. حتی شما وقتی در پیاده‌رو در حال گذر هستید، وقتی به سنگفرش برخی خیابان‌ها نگاه می‌کنید، تبلیغاتی را می‌بینید که برای جذب عابران آن را چسبانده‌اند و فکر نمی‌کنم در هیچ کجای دیگر شاهد این بی‌نظمی و آلودگی بصری باشیم.
داریوش بوربور یکی از پیشگامان حوزه معماری و شهرسازی هم آلودگی بصری را یکی از مشکلات شهرسازی کشور می‌داند که این روزها بیش از پیش گریبانگیر همه شهرهای کشور شده است. او می‌گوید: در ایران پیرامون همه نوع آلودگی صحبت می‌شود بجز آلودگی صوتی و بصری به‌طوری که حتی برای این موضوع فعالیتی نیز انجام نشده است.
این کارشناس ارشد معماری و شهرسازی با بیان اینکه آلاینده‌های بصری حد و مرزی ندارد، می‌افزاید: گاهی در اجرای برخی اقدامات آنقدر زیاده‌روی می‌کنیم که موجب ایجاد آلودگی‌های بصری می‌شود، مانند ترمیم خیابان‌ها که به‌صورت ناهماهنگ و نامتوازن انجام می‌شود.
این معمار و شهرساز برجسته کشور با بیان اینکه باید ارزش فضای باز را بیشتر بدانیم، فضایی که داخل آن هیچ نماد، المان و سازه‌ای نباشد، اظهار می‌کند: فضاهای باز بدون هیچ اضافاتی به شهروندان آرامش می‌دهد. به‌طور مثال میادین شهر نباید تحت تأثیر سلیقه‌ها قرار بگیرد. کما اینکه می‌بینیم که در ادوار مختلف در میادین المان‌های مختلفی مثل حوض، فواره و درخت و... اضافه شده است که کار اشتباهی است. وسط میدان نباید چیزی باشد تا از ابهت میدان کاسته نشود. همان‌طور که در بسیاری از کشورهای دنیا، میادین شهر خالی از هر نوع اضافاتی مثل صندلی، حوض و... است.
بوربور با بیان اینکه یک شهر گاهی خودش می‌تواند آلودگی بصری باشد، بیان می‌کند: شهر پر زرق و برق دوبی نمونه آن است، چراکه هیچ کدام از ساختمان‌های دوبی کوچک‌ترین هماهنگی با هم ندارند.
او نقاشی‌های دیواری نامفهوم و نامتوازن را از دیگر مصادیق آلودگی‌های بصری می‌داند و عنوان می‌کند: نقاشی دیواری در شهرها به‌‌تازگی مد شده است، در حالی که نقاشی‌های نامفهوم خود آلودگی بصری است. همچنین تصاویری که روی بدنه‌های اتوبوس‌ها چاپ می‌شوند و یا بنر، تابلوهایی که بعضاً در برخی از خیابان‌های مرکزی شهر نصب شده‌اند همگی مصداق آلودگی بصری است که نه تنها چهره شهر را آلوده می‌کند، بلکه این ازدحام و شلوغی بصری تأثیر مستقیم در خلق و خوی رهگذران می‌گذارد.
بوربور با بیان اینکه مبلمان شهری شخصیت شهر را نشان می‌دهد، بیان می‌کند: در طراحی مبلمان شهری باید هماهنگی وجود داشته باشد و نباید سلیقه‌ای عمل شود، در واقع طراحی باید به صورتی باشد که در هر کجای دنیا وقتی چنین طراحی دیده شد، متوجه باشند که این متعلق به کدام شهر است.
آزاده صیف روانشناس و مشاوره خانواده هم استفاده از رنگ‌های نامناسب را یکی از عوامل آلودگی‌ بصری در سطح شهرها می‌داند و می‌گوید: در حال حاضر هیچ‌گونه هماهنگی و همخوانی در رنگ‌آمیزی شهرها وجود ندارد، به‌گونه‌ای که در نگاه اول بسیاری از شهرها خاکستری هستند که این خود می‌تواند عاملی برای افزایش افسردگی در افراد شود.
به اعتقاد او یکی از مهم‌ترین پیامدهای منفی افزایش آلودگی‌های بصری، کاهش تمرکز شهروندان است. او می‌افزاید: این نوع آلودگی‌ها در درازمدت تبعات منفی بسیاری را برای سلامت افراد جامعه به‌دنبال خواهند داشت. همچنین ازدحام تبلیغات خود می‌تواند عاملی برای پرت شدن حواس رانندگان نیز باشد که این خود عاملی برای افزایش تصادفات نیز شود، چراکه در حال حاضر تبلیغات از حد نرمال بسیار زیادتر است که می‌تواند مانع تمرکز رانندگان شود.
به گفته این روانشناس، محیطی که می‌تواند زمینه مناسبی را برای زندگی بهتر شهروندان به وجود آورد، شرایط نامساعدی را برای برآورده ساختن نیازهای انسان‌ها به وجود آورده است. اگرچه ما چندان متوجه آلودگی‌های بصری نمی‌شویم و به آنها عادت کرده‌ایم، اما این مسأله به این معنی نخواهد بود که آلودگی‌ها نیز با گذشت زمان اثرات نامطلوب خود بر جسم و روح شهر و شهروندان را از دست داده‌اند.
او رفاه عمومی بصری، گاه ناهمگونی بصری و ساماندهی گرافیک شهری و هنر بصری و مصون ماندن افراد اجتماع از مضرات روانی ناشی از اغتشاشات بصری در محیط زندگی را یکی از مهم‌ترین عوامل سازنده کیفیت مطلوب فضای شهری عنوان می‌کند و اظهار می‌دارد: گرایش شهروندان به فضاهای شهری در گرو کیفیت فضای شهری، تعامل و ارتباطات اجتماعی - روانی ناشی از تأثیرات زیباشناختی است. لذا باید در طراحی و برنامه‌ریزی فضاهای شهری جذاب و زیبا به ارتقای سطح کیفی سیما و منظر آن در ابعاد فیزیکی و انسانی توجه توأمان شود. بنابراین سرزندگی را می‌توان در فضاهای شهری با هویت، با کیفیت، جذاب و زیبا جست‌وجو کرد که ردپای آن را در عناصری همچون نظم، رنگ، هویت، انسان‌مداری، خوانایی، غنای حسی، امنیت و غیره پیدا کرد.
صیف، گذراندن اوقات در محیط‌های طبیعی و عاری از آلودگی بصری را عامل احساس سرزندگی در افراد می‌داند و بیان می‌کند: زندگی در محیطی که به دور از هر نوع آلودگی اعم از هوا، بصری و صوتی باشد می‌تواند سطح انرژی افراد را افزایش دهد و در نتیجه منجر به ارتقای سطح عملکرد آنها شود. سیمای شهر به عنوان یکی از منابع طبیعی مهم، از نظر اجتماعی و اکولوژیکی حائز اهمیت فراوانی است که بر وضعیت روحی و ذهنی افراد به‌طور فراوانی اثر می‌گذارد.