آرمانشهر با حمایت استانداری لرستان، در ۱۴ کشور جهان ساخته میشود
به دنبال انسان هوشمند؛ از آفریقا تا خرمآباد
انسان هوشمند از خرمآباد به اروپا مهاجرت کرده است
زهرا کشوری
دبیر گروه زیستبوم
«آرمانشهر» قرار است عنوان مستند بلندی برای بازشناخت دوره پارینهسنگی میانی و جدید اوراسیا (اروپا و آسیا) باشد. داستان فیلم که از 300 هزار سال پیش و از جبلایرهود مراکش شروع میشود، به دره خرمآباد و 54 هزار و 400 سال پیش به غار کلدر میرسد و پابهپای انسان هوشمند(خردورز) از دره خرمآباد به اروپا میرود. این فیلم در 14 کشور و در سه قاره و با سرمایهگذاری استانداری لرستان ساخته خواهد شد. «بهروز بازگیر»، سرپرست بینالمللی کاوشهای باستانشناسی کلدَر به «ایران» میگوید: «همین کمیت نشان از پروژهای عظیم دارد و موضوع دیگر تولیت و سرمایهگذاری یک استان محروم و حمایت مُصرانه دکتر فرهاد زیویار استاندار لرستان در سرمایهگذاری این پروژه سنگین است. یعنی هدف قراردادن و سرمایهگذاری یک استان روی اعتلای بلندمدت فرهنگی که این نیز از تمایزات آشکار تولید این فیلم است.» «علیاکبر ولدبیگی» سازنده این مجموعه نامی آشنا در تاریخ مستندسازی کشور است؛ سینمای او به عنوان یکی از مقاطع بازشکوفایی سینمای مستند تاریخ و باستانشناسی کشور مطرح است که پیش از این سریال مستند «ایران ِ فراسو»(بازشناخت تاریخ تمدن ۵ هزاره ایران و در چندین کشور آسیایی) به سفارش شبکه یک سیما را از او دیدهایم. این مستند از سوی سازمان یونسکو کاندیدای ثبت در حافظه جهانی شد. در سوی دیگر آنچه که دستمایه اساسی تولید این مجموعه قرار گرفته، کاوشهای کمنمونه تاریخ باستانشناسی ایران و یکی از اثربخشترین فعالیتهای باستانشناسی یکصد ساله ایران است؛ کاوشهای یک دهه گذشته «غار کلدَر» در حاشیه خرمآباد لرستان توسط یک تیم بینالمللی باستانشناسی به رهبری «بهروز بازگیر» باستانشناس ایرانی و متخصص پارینهسنگی اوراسیا. با توجه به نتایج سلسله کاوشهای کلدر، این کاوشها تنه بر برترینهای باستانشناسی پیش از تاریخ جهان میزند. «دکتر امیر بهاروند» دستیار ایرانی کاوشهای غار کلدر نیز که تولید این پروژه را به همراهی ولدبیگی و بازگیر دنبال میکند، در گفتوگو با «ایران» معتقد است ساخت آرمانشهر نوعی دیگر از کاوشهای باستانشناسی اوراسیا در جامعیتی بسیار گستردهتر است که انجامش مهمترین ضرورت فرهنگی برای استان لرستان و پارینهسنگی ایران و اوراسیا است.
انسان هوشمند
انسانی که برای نخستینبار حیوانات و نباتات را اهلی میکند. نخستین دوران کشاورزی را رقم میزند. اولین محلهای نگهداری آذوقه در سفال را میسازد. سپس با کشف منابع طبیعی مس به روش چکشکاری سرد، صنعت فلزکاری را برای بشریت رقم میزند. پس از آن موفق به ترکیب مس و قلع میشود تا عصر مفرغ شکل بگیرد. با دستیابی به علم افزایش حرارت کورهها، موفق به ذوب آهن میشود و عصر آهن را شکل میدهد. او در نهایت با دستیابی به علوم و ابزارهای متفاوت، اولین روستاها و شهرها را میسازد و بدین ترتیب بشر وارد دوران تاریخ و تمدن میشود.
تیم سازنده این فیلم برای ساخت مستند سفر انسان هوشمند از دره خرمآباد به اروپا نیاز به حمایت استاندار لرستان دارند. «علیاکبر ولدبیگی» مستندساز و کارگردان این فیلم در گفتوگو با «ایران» از قول مساعد استانداری خبر میدهد. این مستند که قرار است از شبکه نشنال جغرافیا به زبان انگلیسی پخش شود، میتواند مقدمه ثبت جهانی دره خرمآباد در غرب قاره آسیا و منطقه اوراسیا باشد.
صدای کلدَر
تا پیش از آنکه غار کلدر با کلنگ باستانشناسان به سرپرستی «بهروز بازگیر» زبان باز کند و از انسان هوشمند سخن بگوید، بسیاری با توجه به قدمت شواهد فرهنگی مثل دستافزارهای سنگی و تیغه و ریزتیغههای کشف شده، گمان میبردند انسان هوشمند در 49 هزار سال پیش از منطقه شامات به اروپا رفته است اما بازگیر به «ایران» میگوید: «در غار کلدَر، دستافزارهای سنگی انسانهای هوشمند حداقل 54400 سال قدمت دارند.»
تکامل انسان
تاریخِ تحول فلسفه و میتولوژی (اسطوره شناسی) شدن و صیرورت(از صورتی به صورتی دیگر شدن) تاریخ را در پی یک سلسله حوادث تاریخی فرگشت انسان میداند (تکامل انسان). بازگیر تکامل انسان را اینگونه تعریف میکند: «در بازهای از زمانهای پارینه که انسان در ابتدای حیات خود برای آن پدیدهای که خارج از رهیافتهای ذهنیاش بوده، کنشی مافوق انسانی را جستوجو میکرده و دست به آفرینش اساطیر میزده است. آنجا که بشر با رهیافت به تمدن و از پس آن پیشرفت علوم، بهدنبال چیستی آنان بوده است و دیگر به هیچ روی، اساطیر جوابگوی این پیچیدگیها نبوده و انسان مدرن با درک علمی پدیدهها، خود بیواسطه هیچ اسطورهای، به شکافتن ذرات مبهم تاریخ میپرداخته است. با این تعریف هیچ حادثه طبیعی هستی را نمیتوان بدون پدیدههای قبل و بعد از خود بررسی نمود چرا که در یک فضای معلق و به هیچ رسیدن، فرجام آن است.»
به اعتقاد بازگیر، کاوشهای غار کلدَر با تعریف فوق قطعهای از پازل زندگی بشر در دالان تو در توی تاریخ است که قرار بوده آبشخور، تضمین و انتقالدهنده زندگی هوشمندانه بشر در اگزوتیک(عجیب)ترین بازه زمانی زندگی روی کره خاک باشد. این خود پر از داستانهای شورانگیز است که انسانِ امروزه، تشنه دانستن این رمزوارههای در سایه مانده است!
تاریخ و نقاط عطف آن سرشار از فعالیتهای معناداری است که حیات بشر را در چشماندازهای پر خطر پیش رویش متضمن شده است. بیشک باستانشناسی و به اعتبار ذات نهفته در کاوشهای باستانشناسی هیچ پدیدهای قدرتمندتر از انسان و پرده برداشتن از دستآفریدههایش در طول تاریخ چند میلیون ساله زندگی نخستینیان و فرزند خردورز او یعنی انسان روی زمین نیست.
سرآغاز مهمترین حرکت تاریخ بشر
غار کلدر بیتردید تکهای از میلیون قطعه پراکنده تاریخ است که دستمایهای قوی برای باستانشناسی است در نیل به چگونگی زندگی انسان … اما آن هنگام که اولین کلنگ تیم باستانشناسان ایرانی و خارجی به سرپرستی بهروز بازگیر بر پیکر غاری فرود آمد که تا پیش از این مأمن شبانان رمیده از باد و باران بود یا خلوتگاه چند جوان بازیگوش برای ساعاتی در هفته، تحقیقاً حتی کسی تصور نمیکرد که همین دخمه تاریک سرانجام گمانهِ سرآغاز مهمترین حرکت تاریخ بشر در زندگیزایی را در خود نهان داشته باشد و پیشتر از آن نقطه انشقاق قاره اروپا از آسیا باشد!
یــافتـههـــای غـــار کلدر یکی از اثـــربخـــشتــــرین فعـــالیتهای باستانشناسی معنادار یکصد سال اخیر است. به گواه برترین متخصصان باستانشناسی پیش از تاریخ و متخصصان علوم بینارشتهای جهان و نیز تأیید علمی کاوشهای آن توسط برترین مجامع علمی جهان اما بازگیر میگوید: «به صراحتی دردمندانه باید گفت که در بدترین زمان ممکن و بدترین مکان ممکن کاوش شد و به سکوتی دردمند گرفتار آمد. کلدر و دیگر محوطههای پارینهسنگی دره خرمآباد و سرتاسر زاگرس در ایران بسیار خواهرخواندههای نانوشته فروتر از خود در جهان دارد اما دریغ که اینان بسیار فراتر از کلدر و همردیفانش در ایران، به سزاواری بر قلههای پارینهسنگی جهان تکیه زدهاند و مردمانش را از تبلیغ سرشار خود منتفع ساختهاند در فرهنگ و در اقتصاد.»
این باستانشناس میگوید: «لرستان از هر دوره تمدنی پیش از تاریخ، دوره تاریخی و پسا تاریخ نشانههای قدرتمندی دارد که شوربختانه تنها و تنها با پروپاگاندای نوشتاری از آنان سراغ داریم و همه و همه در گمانههای بیفرجام تاریخ گرفتار آمدهاند … غارهای پنجگانه شناخته شده و انبوهی از غارها و پناهگاههای صخرهای پارینهسنگی میانی و جدید، مفرغ لرستان، آثار دوره تمدن عیلامی و نو عیلامی (بطور مثال غار کلماکره)... و دورههای تاریخی چون معبد مهری بابا عباس، قلعه فلکالافلاک، پلهای عظیم ساسانی و هزاران نمونه مثالی دیگر که هیچگونه رفرنس جهانپسند از منظر علمی آنان را صحه نگذاشته است. بهطور مثال جملات مشترک باستانشناسان قدرتمندی چون آندره گدار و رومن گیرشمن که در برابر بتهای مفرغی لرستان دست تسلیم را در دانستن رموز کلی آنان بالا بردهاند.
مهر و موم در فراموشخانه باستانشناسی
به اعتقاد سرپرست تیم باستانشناسی کلدر اتفاقی یگانه بود که شروع شد و دستیافتههای سترگ داشت اما در فراموشخانه باستانشناسی ایران پروندهاش مهر و موم شد بیآنکه کسی قدمی فراتر از یافتههای تیم باستانشناسی بردارد، چه در تبلیغ رسانهای و چه در کاوشهای بعدی که نیاز ضروری چیستی حیات دامنهدار کلدر بود.
بازگیر و همکارانش مانیفست اساسی تولید فیلم مجموعه آرمانشهر را که اکنون سه سال از آغازین حرکتهای پیشتولید نهچندان آسان خود را سپری کرده است بر همین سیاق میدانند … بازتولید حیات فرهنگی کلدر که در حقیقت بازتولید فرهنگی بخش اعظمی از جهان چندده هزار ساله مرتبط با کلدر است. ساختار فنی و محتوایی آرمانشهر بر نوعی ساختارشناسی تطبیقی اصرار دارد. بر اساس همین منظر، دره خرمآباد با همگنهای تاریخی خود در چند کشور گُزیده در سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا به بررسی و شناخت دراماتیزه درخواهند آمد.
بازگیر سرتاسر تاریخ را داستان شوریدگی و نزاع رنجبار و موحش بشر برای زیستن و استقرار روی زمینی میداند که مالکیت بر کالبد زمین و مالکیت بر اندیشه نگاهداشت زمین را از بدو آموخت و به او کارکرد بیبدیل ذهن را نشان داد.
تاریکترین برهه از زندگی انسان
غار بیتردید بهترین نمونه شکرانه خلقت برای مناسبترین شکل زندگی در تاریکترین برهه از زندگی انسان است؛ نوعی حرکت روی لبه تیغ که البته استواری را نیز به بشر آموخت. غار و یافتن نشانههای زندگی در آن برای باستانشناس پیش از تاریخ، حکم اولین شمعهای برافروخته تولد آگاهانه انسان روی کره خاک است. این فیلم در تطبیق غارهای پراکنده در کشورهای موضوع طرح، در حقیقت به دنبال بازنمایی این مفهوم است که انسان کولهبار یافتن زندگی درخور را تا کجای جهان با خود کشانیده است؟
زاگرس در انحصار ایران نیست
چهار سال پیش که بازگیر و ولدبیگی به فکر ساختن مستندی درباره غار کلدر افتادند بر اساس ذات ارتباط پدیدههای به ظاهر منفک اما در حقیقت مرتبط به هم ابتدا غار کلدر به دیگر غارهای دره خرمآباد تعمیم یافت، آنگاه به محوطههای پارینهسنگی زاگرس میانی، سپس البرز، پرداختند اما زاگرس در انحصار ایران نیست و نبوده، حداقل در جغرافیای طبیعی و سیاسی اکنون اما بسنده کردن به ایران در این فیلم، در حقیقت محدود کردن و جواب ناتمام دادن به یکی از برجستهترین نمونههای تاریخ پارینهسنگی است که مدعی است نقطه حرکت و تکوین زندگی هوشمندانه به اروپاست. بازگیر میگوید: «زاگرس را پی گرفتیم و به غار شانیدر و هزارمِرد در اقلیم کردستان عراق رسیدیم و پس از آن سر از محوطههایی در سوریه و ترکیه درآوردیم اما به این نقطه هم ختم نشد. مگر نه اینکه باید خط سیر این هجرت تاریخی نمایان میشد. دستساختههای ۳۰۰ هزار ساله انسان خردمند در جبل ایرهود مراکش، کسار اکیل در لبنان، منوت در فسطین اشغالی، هایدلبرگ در آلمان و محوطه میراث جهانی آتا پوئرکا در اسپانیا و... را هم پیمودیم.»
این باستانشناس میگوید: «خیالانگیز بود طرح، بازبینی میدانی محوطههای بیشمار خرم آباد، کرمانشاه، کردستان و رایزنی از پس رایزنی چه در ایران و چه در سطح بینالمللی با مجامع علمی باستانشناسی اروپا. بسیاری از باستانشناسان بینالمللی خود در دهههای پیشین تا کاوش اخیر غار کلدر، فعالیتهای میدانی چندبارهای را در دره خرمآباد داشتهاند. پیشانینوشت این کاوشها را باید سخن فرانک هول دانشمند برجسته باستانشناسی پیش از تاریخ دانست که دره خرمآباد را بهشت پارینهسنگی جهان عنوان نهاد.» بازگیر لیست بلندبالایی از متخصصانی چون فرانک هول، جان وندر ماد، اودلد کربونل، مارسل اوت، تاماس هایام و … و مراجعانی چون نیچر، هیومن اولوشن، ساینتیفیک ریپورت و... را نام میبرد که برای بررسی و کاوش به دره خرمآباد آمدهاند و میگوید: «اما همه اینها فقط در ذهن مؤلفانش زیبا بود، عین همان یافتههای کلدر که خارج از باور عدهای متخصص و معدود مراجع کسی زیباییاش را تاکنون نیافته است. ترجمان این ذهن و این جهان پراکنده و زیبا به واقعیتی خشن بستگی داشت… سرمایه و آن هم سرمایه بسیار!»
او میگوید: «گُذار به این چشمانداز امیدوارانه؛به تجهیزات درجه یک ـ متخصصان درجه یک (در مبحث علمی، باستانشناسی و علوم بینارشتهای) و متخصصان درجه یک در مبحث تولید و زیباییشناسی تولید فیلم نیاز است و سرمایهای افزونتر در بخش ترانسفر و اقامت داخل و خارج از کشور آنهم در یک تولید حداقل سه ساله و طاقت سوز.»
ساخت آرمانشهر، یک ضرورت ملی
تیم سازنده از یک سال پیش بههمراه دکتر امیر بهاروند دستیار ایرانی کاوشهای کلدر نشستهایی با استاندار لرستان دکتر فرهاد زیویار داشته است. در نهایت استاندار لرستان با تلقی کردن تولید فیلم بهعنوان یک ضرورت ملی که حداقل چشماندازش مطرح کردن دره خرمآباد در کمیته میراث جهانی یونسکو است، تولید را در دستور کار استانداری و واحدهای تابعه قرار داده است.
جلساتی نیز با حضور استاندار لرستان، مدیر کل اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری لرستان دکتر عطاحسنپور مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی لرستان و مدیریت سازمان مدیریت و برنامهریزی دکتر سمانه حسنپور که اشتیاق او برای تولید این مجموعه بسیار شگفت است و معاونانشان برگزار شد. پروپوزال این طرح در چندین مرحله تدوین، ارائه و بررسی شد. این جلسات، منتهی به تشکیل یک ستاد با ترکیب مدیران سازمان مدیریت و برنامهریزی، میراث فرهنگی، علی اکبر ولدبیگی و امیر بهاروند جهت سهولت امور پیشتولید پروژه بینالمللی آرمانشهر شد.
بازگیر که در دانشگاه پونای هند مشغول تدریس بود هماهنگیهای بینالمللی پیشتولید را هدایت میکند. او نیز بهدلیل اهمیت پروژه از دو ماه قبل هندوستان را رها و به خرمآباد لرستان برگشته است تا روند پژوهشی کار را به همراه همکاران دنبال کند.
گذر سخت آرمانشهر از تنگناهای اقتصادی
بازگیر میگوید: «پروژه آرمانشهر در تنگناهای اقتصادی اکنون گذار سختی را جهت مرحله عملیاتی و تولید پیشرو دارد و گروه تولید رایزنیهای بیشماری را علاوه بر استان با مدیریت کلان فرهنگی کشور در پیش گرفتهاند.»
اما سؤال اساسی این است که آیا مسیر زندگی مبهمترین مقطع زندگی بشر که بیتردید سترگترین مقطع مهاجرت انسان خردورز در طول تاریخ بوده به بازتولید حیات فرهنگی، آفتابی خواهد شد؟