عضو هیأت مدیره کانونعالی انجمن صنفی کارگران کشور
مشاغل کاذب و آسیب جدی برای زنان
فاطمه محمدیان
زنان کارگر بهعنوان یکی از قشرهای مورد حمایت اجتماعی، در معرض آسیبهای گوناگونی قرار دارند. یکی از آسیبهایی که اشتغال زنان به همراه دارد، میتواند بیکاری و کمی درآمد مردان باشد. از آن روی که مردان در خانواده مسئول اقتصادی به شمار میآیند، لازم است ابزارهای تأمین این مسئولیت برای ایشان مهیا شود. جامعهای که مردان به راحتی نتوانند شغل مورد انتظار خود را بیابند، زمینهساز خانوادههایی با بضاعت مالی پایین میشوند.
لذا زنان از آن روی که کمتر لب به اعتراض و شکوه باز میکنند و از جهتی دیگر نیاز کمتری به خدمات عائلهمندی، بیمه و … دارند، کارگری ارزانتر از مردان به شمار میآیند. به همین دلیل صاحبان حرفه و کار بیشتر در پی آن هستند که از زنان برای انجام کارهای خود بهره بگیرند تا مردان. همین سبب شده است زنان به راحتی جذب و استخدام مراکز شوند.
از طرفی وقتی یک بنگاه اقتصادی دچار مشکلات مالی میشود، بانوان با وجود آنکه غالباً حتی سرپرست خانوار هستند بیشتر در معرض اخراج قرار میگیرند و به دلیل اینکه همیشه جزو اولویتهای اخراج در محیطهای کاری و تعدیل هستند، تصمیم گرفتند برای خودشان اشتغالزایی کنند. امروزه شاهد افزایش مشاغلی هستیم که ممکن است به دلایل فراوان باعث به وجود آمدن آسیبهای اجتماعی شود که بنیان خانواده را تهدید میکند.
بهعنوان مثال تحقیقات و پژوهشها روی دستفروشان زن نشان میدهد شمار زیادی از زنان دستفروش در سنین جوانی قرار داشته و متأهل هستند، چراکه بار فشار اقتصادی خانوادهها تا حد زیادی به عهده زنان نهاده شده است.
از یک سو درصد بالایی از افراد مورد مطالعه دارای تحصیلات دانشگاهی هستند و آنها برای تأمین معاش زندگی و از روی ناچاری به دستفروشی روی آوردهاند. مثلاً دستفروشی در مترو ممکن است برای زنان به دلیل دسترس بودن مسافران بهعنوان مشتری، نپرداختن مالیات، در امان بودن از نگاههای آزاردهنده مردها و امنیت موجود در واگنهای قطار و درآمد مناسب، جذابیتهایی داشته باشد ولی از سوی دیگر این شغل برای آنها بهعنوان کار غیررسمی به مثابه سرمایه یکبارمصرف است، بدین معنی که زنان به صورت گذرا به دست کارفرماها به کار گرفته میشوند. به بیانی دیگر، آنها تا زمانی نزد کارفرما میمانند که موازنه سود و زیان کارفرما را بر هم نزنند. به باور من دستفروشی زنان سرپرست خانوار و دختران نه تنها ممکن است آنها را به سمت و سوی آسیبهای اجتماعی سوق دهد، بلکه به طور مستقیم و غیرمستقیم فضای اجتماعی را متضرر میکند و همچنین این پرسش مطرح میشود که کدام نهاد و سازمان مردمنهاد از زنان سرپرست خانوار خوداشتغال حمایت میکند و آیا بودجه تخصیص یافته به امر حمایت از این قشر به درستی مصرف میشود؟ کدام دستگاهها متولی و مسئول مراقبت از زنان دستفروش هستند و بیمه و بازنشستگی این زنان به چه صورت خواهد بود؟
برای حل این مسأله بهترین راه پرهیز از سطحینگری و جزیرهای عمل کردن دستگاههای حمایتی است و با برنامهریزی در اجرا و نظارت میتوان به طور اثربخش از زنان حمایت کرد.
باید از سوی نهادهای فرهنگی، اجتماعی و علمی، مطالبهگری به وجود بیاید که مسئولیت حمایت و مراقبت از زنان در فضاهای مختلف کاری با کیست؛ همچنین زنان حتی در مشاغلی چون دستفروشی نیز باید بدانند نیاز به کسب چه آموزشها و مهارتهایی دارند و دارای چه حقوق اجتماعی و شهروندی هستند.
آیا تشکلی ویژه زنان وجود دارد که در خصوص معیشت زنان کارگر و در راستای احقاق حق آنها فعالیت کند و با رصد دقیق مشکلات و معضلات پیرامون این گروه هدف و بررسی راههای حل معضلات موجود و رایزنی با سیاستگذاران و اندیشمندان از یک سو و مراجع اجرای قوانین از سوی دیگر خلأ موجود را مرتفع نماید و خلأهای قانونی و ضعف نظارت بر اجرای قوانین حمایتی در حوزه اشتغال زنان را بررسی نموده باشد تا زنان کارگر نیز دلگرم از وجود تشکلی فراگیر و تخصصی در حوزه اشتغال آنان با کمترین ترس از عدم امنیت شغلی، به بیان مسائل و مشکلاتشان مبادرت ورزند و امید به حل آن را با وجود هویت مستقل ایجاد شده در دل بپرورانند؟
فراموش نکنیم برای حل هر مشکل اجتماعی ابتدا لازم است حوزه فرهنگ اجتماعی را در جامعه به رسمیت بشناسیم و تخصصها را بپذیریم.
حوزه مسائل بانوان تخصصی است که باید به صورت نظاممند مدیریت و راهبری شود.