عجیب ترین جنایتنگاهی به ضرورت بهینهسازی پروسه تولید سریالهای تلویزیونی و پروژههای رده «الف»
گذر از ظلم خانها با چاشنی مشروطه
فاطمه ترکاشوند
روزنامه نگار
سریال «آتش و باد» مهمترین اثر نمایشی سال جدید تلویزیون است که پخش آن در ایام پرمخاطب عید نوروز و ماه مبارک رمضان از شبکه سوم سیما آغاز شد. سریالی که تا اینجا توانسته است با توجه به داستان تاریخیاش در عصر مشروطه و روایت داستان در فضای غیرشهری متمایز از سریالهای دیدهشده سالهای اخیر، طرفداران زیادی را به خود جلب کند. اما مزیتهای نسبی «آتش و باد» محدود به اینها نیست.
اوایل زمستان سال 97 بود که خبر بازگشت مجتبی راعی به عرصه کارگردانی پس از 6 سال آن هم در همکاری با تلویزیون، موجب شگفتی و البته خوشحالی علاقهمندان فیلم و سریال شد. کارگردانی شناختهشده با آثاری به یادماندنی نظیر «تولد یک پروانه» و «انسان و اسلحه» که پس از آخرین اثرش «ترنج» چندان مورد اقبال مخاطبان و منتقدان سینما قرار نگرفت اما هیچ کس تردیدی نداشت که تبحر و سبک خاص راعی در کارگردانی و روایت، نمیتواند برای مدت طولانی خاموش بماند. به علاوه که آثار خاصپسندی چون «ترنج» را هم باید از جمله آثاری دانست که جلوتر از دوران خودشان تلاش کردند حرفی نو از فرهنگ و هنر ایران را با ادبیاتی داستانی بازخوانی کنند و هیچ بعید نیست که چند دهه بعد، فیلمهای مهجور بازخوانی و اقبال متفاوتی داشته باشند.
ادای دین دیگری به «فرش»، بافته پرافتخار هنر و فرهنگ ایران
نقطه آغاز سریال «آتش و باد» هم احتمالاً معطوف به همان تجربه این کارگردان شکل گرفته است. تأکیدهای ابتدای سریال بر فرشهای عشایری و نقوش آن، مضمون و حال وهوای «ترنج» را یادآوری میکند با این تفاوت که این بار فرش به جای آنکه موضوع فیلمک باشد، به بستری برای روایت قصه اصلی آن بدل شده است، موضوعی که حتی از نام اولیه این سریال یعنی «جشن سربرون» هم پیداست.راعی درباره عبارت «جشن سر برون» در گفتوگویش در سال 97 خود با سینماسینما توضیح میدهد: «این، یک اصطلاح است درباره جشنی که پس از پایان بافت قالی برگزار میشود. وقتی بافت قالی تمام میشود، قالی را از بالای دار میبرند و به اصطلاح میگویند سر قالی را میبریم.» ایهام جذاب پنهان در این عبارت احتمالاً نقطه آغاز داستانپردازی و ایدهپردازی «آتش و باد» بوده است. هرچند که نام اسبق این سریال یعنی «سالهای سخت» هم میتواند توضیح خوبی درباره داستان سریال در خود داشته باشد.
روایت تاریخ سیاسی-اجتماعی در میان عشایر
سریال راوی داستانی عاشقانه در بستر مسائل اجتماعی و سیاسی سالهای مشروطه در میان طوایف عشایر استانهای جنوبی کشور در حوالی استان فارس و کهگیلویه و بویراحمد است. داستانی درباره زخمهای کهنهای که به بهانه یک خواستگاری ناکام و از سر قدرتطلبی دوباره سر باز میکنند. بازخوانی مقاطع مهم تاریخ ایران، خصوصاً در تاریخ معاصر همواره حامل گرهگشاییهای مهمی برای مخاطبان تلویزیون بوده و از این جهت تا سالها مورد اقبال مردم قرار میگیرند.عبور از فضای شهری و خارج کردن یک جدال اجتماعی- سیاسی از رده نخبگان و کارگزاران دولتی به بدنه مردم، یکی از محاسن روایت «آتش و باد» است که تاریخ را ملموستر به نمایش میگذارد؛ موضوعی که پیش از این در فیلم «صنوبر» هم مورد توجه راعی و البته مورد اقبال مخاطبان قرار گرفته بود. به علاوه بازگشت چهرههای محبوبی چون حسین محجوب، محمود پاکنیت و لاله اسکندری را هم باید از نقاط قوت دیگر این سریال دانست. در هرحال انتخاب راعی در جدیدترین همکاریاش با تلویزیون نشان میداد که راعی با وجود انتقادات دلسوزانهاش نسبت به صداوسیما به خوبی ذائقه مخاطبان آن را که عامه مردم هستند، میشناسد و داستانها و مضامین مورد علاقه آنان را دنبال میکند.
حتی پروژههای «الف» هم خیلی «الف» نیستند!
اما فراز و نشیبهای تولید «آتش و باد» در خلال تغییرات تلویزیون موضوع مهم دیگری است که علت افت تولیدات را میتوان در آن جستوجو کرد. نگارش سیناپس اولیه این سریال از تابستان سال 96 آغاز شد و قرار بود بهعنوان یکی از پروژههای الف صداوسیما، چند مقطع تاریخی را از قبل از انقلاب مشروطه تا خرداد ۴۲ روایت کند. بیش از یک سال بعد، ابتدای زمستان سال 97 اما راعی اعلام کرد که «هنوز هیچ بودجهای ندادند که ما سریال را شروع کنیم. حتی فیلمبرداری که قرار بود با ما کار کند گفت که به من کار پیشنهاد شده است و میترسم که اگر منتظر این سریال بمانم بیکار شوم، من هم مجبور شدم که به او بگویم به سر کار دیگری برود.»چهار ماه دیگر طول کشید تا پروژهای که قرار بود بهعنوان پروژه «الف» در اولویت تولیدات صداوسیما باشد، دوباره روی ریل بیفتد. اردیبهشتماه سال 98 راعی دوباره علت تغییر تهیهکننده سریال را مسأله بودجه تولید دانست و توضیح داد: «سریال قرار بود به تهیهکنندگی علی آشتیانیپور ساخته شود ولی چون بودجه لازم برای ساخت این سریال از سوی تلویزیون تأمین نشد از ساخت این سریال انصراف داد. از نظر آقای آشتیانیپور، بودجه و شرایطی که برای ساخت سریال در نظر گرفته شده بود به هیچ وجه تأمینکننده توقعات و انتظارات او نبود.» در نتیجه سریال با تهیهکنندگی حسن نجاریان به پیشتولید رسید اما کرونا هم همزمان در راه بود!
پروسه تولید تلویزیونی نیاز به بهینهسازی دارد
کرونا خصوصاً در مراحل اولیه در سال 98 و 99 پروسه تولید بسیاری از سریالها را با مشکلاتی مواجه کرد و سریال «آتش و باد» هم از این قاعده مستثنی نماند. محمود پاکنیت که نقش منفی این سریال با نام «فتحالله خان» را برعهده دارد درباره مشکلات کرونایی در تابستان 99 گفته بود: «پروتکلهای بهداشتی رعایت میشود اما بیشتر برای عوامل پشت صحنه خوب است، به هر حال همه عوامل سریال میتوانند ماسک بزنند اما بازیگر از صبح باید برای گریم برود که گریمور هم در ارتباطی تنگاتنگ با شما قرار دارد و بعد از گریم هم نباید ماسک بزنید چون ممکن است گریم خراب شود. در این صورت تا شب که به خانه میروید باید فقط به خدا توکل کنید که مشکلی پیش نیاید و دچار بیماری نشوید.»نهایتاً سریال در اسفندماه سال گذشته با تغییر نام در نوبت پخش قرار گرفت؛ سریالی که بهعنوان پروژه الف میتوانست بسیار سریعتر در مسیر تولید قرار بگیرد اما حالا میتواند مانند برخی دیگر از این پروژهها ضعفهای بهینه نبودن مسیر تولید سریالهای تلویزیونی را تشریح کند.