سینما و هالیوود باز هم کانون اتفاقات فیلم تازه خالق «لالالند» است
مرثیهای بر پایان شکوه سینمای صامت
وصال روحانـی
روزنامه نگار
«بابیلون» که برای دریافت جوایز مهم و متعدد پایان سال بخت قابل توجهی داشت و برخی از آنها را هم تصاحب کرد، سزاوار توجه و ریشهیابی دلایلی است که این فیلم را بخصوص از دیدگاه منتقدان هنری در منزلتی بالا نشانده است.
کمدی درام «بابیلون» متمرکز بر زمانی خاص و رویدادهای حقیقی است و دیمیین شازل هنرمند کانادایی فیلمنامه آن را نوشته و کارگردانی کرده است. این فیلم با در اختیارداشتن بازیگران نام آشنا شرایطی را ترسیم میکند که هنر سینما در زمان انتقال از عصر صامت به عصر ناطق آن را تجربه کرد. در این دوره هنرمندان متعددی که نتوانستند خود را با این انتقال تطابق بخشند، رونق خود را از دست داده و فاقد جلوه گذشته شدند. شازل که انگلیسی زبانها او را چیزل مینامند، در «بابیلون» هم سری به ایام شکوه این هنرمندان یعنی زمان رواج سینمای صامت میزند و هم بینندگان را به سالهای پایانی دهه 1920 و طول دهه 1930 میبرد تا رنجی را به تصویر بکشد که این هنرمندان رنگ باخته و ناکام در روند انتقال خود به درون سینمای ناطق متحمل آن شدند و سقوط هنری چشمگیری داشتند.
یک «فیلم در فیلم» تازه
روی آوردن به پروژههایی متهورانه از این دست از تخصصهای شازل بوده و در پیشینه او ساخت موزیکال موفق و ابتکاری «لالالند» هم مشاهده میشود که برنده اصلی جوایز اسکار سال 2016 بود. این بار هم شازل با گرد آوردن انبوهی از بازیگران معروف که برخی پذیرفتهاند حتی نقشی کوچک و کوتاه را در کار تازه او عهدهدار شوند، یک بار دیگر به سبک «لالالند»، هنر سینما و بویژه هالیوود را کانون وقوع اتفاقات مورد نظر خویش قرار میدهد و دوباره یک «فیلم در فیلم» را رو میکند. او در تازهترین اثر سینمایی خود توضیح میدهد که در این مقطع ویژه و تاریخی در هنر سینما چه روی داده و چرا عدهای از نامداران، قربانی فرایندی شدند که اگرچه هنر سینما را متحول و فیلمها را گویا و دارای دیالوگ کرد و به تبع آن فهم اتفاقات فیلم را تسهیل و تسریع کرد اما به مذاق عدهای که در این فرایند نگنجیدند و قادر به این انطباق نشدند، خوش نیامد و عصر تلخی را برای آنها خلق کرد. عصری که البته همزمان با دوره شکوه هنرمندانی شد که از این روند انطباقی سربلند بیرون آمدند و یا در سالهای بعدی وارد این حرفه شدند و به تبع آن از همان زمان نیازهای آن را شناخته و ویژگیهای آن را به اجرا گذاشتند.
سکوی پرواز و پرتگاه سقوط
اگر چه برد پیت، مارگو رابی، توبی مگوایر، لوکاس هاس، اولیویا وایلد، اسپایک جونزی، کاترین واترستون و اریک رابرتز هر یک به فراخور نقش سهمی در توفیق فیلم داشته و قطعات پازل موجود را کامل میکنند اما ستاره اصلی این نمایش خود شازل است و هر آنچه به «بابیلون» جذابیت میبخشد، از ذهن خلاق این هنرمند بیرون میآید. این دیدگاه در نقدهای منتقدان و نویسندگان سینمایی به وضوح مشهود است. میک لاساله منتقد روزنامه سانفرانسیسکو کرونیکل در این باره نوشته است: «بابیلون یک تب شیرین است. تبی که گوشزد میکند چرا هنر هفتم در عین سکوی پرواز بودن برای خیلیها، پرتگاه سقوط برای عدهای دیگر هم هست.» دیوید رونی یکی از نویسندگان روزنامه قدیمی و معتبر هالیوود ریپورتر هم فیلم جدید شازل را این گونه توصیف کرده است: «رقابت بین سنتیهای هالیوود و افرادی که مدرنیسم صنعتی و پیشرفت تکنولوژیک را به عرصه هنر هفتم آوردند و همسو با آن عدهای را سوزاندند و برخی را به عرش رساندند، مضمون اصلی این فیلم است اما شازل در دیدگاهی فراگیرتر کل هنر سینما را به طعنه گرفته و ظاهرسازیها و زیباگراییهای بصری آن را محکوم کرده است.»پیتر هاموند منتقد سایت سینمایی ددلاین هم نوشته است: «مطمئن باشید این فیلم از محفظه خاطراتتان به این زودیها پاک نخواهد شد و این به سبب هوشمندی کارگردان، کار عالی طراحان صحنه و بازیهای بسیار خوب از سوی اکثر هنرپیشههای این فیلم است.»