یادداشت
الزامات تحولخواهی و تحولآفرینی در دولت مردمی
محمد مهدی اسماعیلی
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
یکی از نیازهای اساسی دولت، جامعه و ارکان نظام اسلامی در گام دوم انقلاب اسلامی، تحولخواهی و تحولآفرینی است. تحول یک سنت الهی است که از ابتدای زمان خلقت تاکنون، بر جوامع بشری جاری و ساری بوده است. تحول یعنی تغییر و دگرگونی نسبت به وضعیت حال، یعنی از جایی به جایی شدن. این جابهجایی هر چند دائمی است اما لزوماً در معنای مثبت کلمه نیست و میتواند موجب ضلالت و گمراهی نیز شود. تحول صحیح ملازماتی دارد که هر فرد، جامعه و دولتی که بخواهد تحول یابد بدان نیازمند است. رهبری معظم انقلاب اسلامی از انتهای سال 1397 کلیدواژه تحول را با تأکیدی خاص و ویژه به ادبیات حکمرانی نظام اسلامی اضافه نمودهاند که آخرین مورد این سخنرانی نوروز 1402 در حرم مطهر رضوی بود. در این مجال، با توجه به وضعیت کشور و دولت در موقعیت کنونی، به 8 ملازمه برای تحول مبتنی بر ظرفیتهای فرهنگی جامعه ایران، اشاره مینمایم.
1. ایمان، قطبنمای تحول
تحول متعالی نیازمند ملازماتی است که مهمترین آن ایمان به خداوند قادر است. بهسان کشتی که در آبهای پهناور قرار دارد و هر سویی که میبیند، شمایل یک راه است؛ جوامع بشری نیز در مقابل خود مسیرهای متعددی را جهت تحول میبینند که البته بسیاری از اینها نه راه که بیراهه هستند. قطبنمای پیدا کردن درستترین مسیر تحول، ایمان به خدا است. دین اسلام و مکتب اهل بیت(ع)، گنجینهای سرشار را در اختیار ما گذاشته است که منبع و سرچشمه تحول است.
2. فرهنگ، مبدأ تحول
تحولاتی همهگیر، پایدار و مؤثر واقع میشوند که ریشه در فرهنگ مردم داشته باشند و به ابعاد تأثیرات فرهنگی آن توجه شود. درواقع فرهنگ را بستر هر تحول مثبتی در بخشهای مختلف کشور میدانیم. با بیتوجهی به فرهنگ، تحولات، عقیم، کماثر و غیرمفید خواهند بود. فرهنگ ایرانی اسلامی، واجد ظرفیتهای عظیمی برای ایجاد تحولات مثبت است. این فرهنگ از دیرباز نشان داده است که چه قابلیتی برای همزیستی، انطباق و تحول در خود دارد. در طول تاریخ شکست و پیروزی در نبرد نظامی کم نداشتیم. اما اذهان جمعی ملت ایران غلبه فرهنگ مهاجم بر فرهنگ ایران را به خاطر ندارد. دولت مردمی همواره نشان داده است که نگاهی که به حوزه فرهنگ دارد، نگاهی کاملاً فرهنگی است و علاوه برآن، به تأثیرات فرهنگی اقدامات خود توجه دارد. در این مدت تلاشهایی در جهت ایجاد تحول در حوزه فرهنگ صورت پذیرفته است. سعی بر آن بوده است که ابتکار عمل در حوزه فرهنگ و هنر در دستان هنرمندان توانمند کشورمان باشد. اقتباس و بهرهگیری از فرهنگ و هنر ملل دیگر امری بسیار مثبت و لازم است، اما دنبالهروی و تقلید امری غلط و اشتباه.
فرهنگ و هنر ایران، تواناییهای گستردهای در جهت تحول صحیح دارد که میتوان از آنها در حوزههای مختلف اعم از اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بهره برد به شرط آنکه با تکیه بر تاریخ، فرهنگ، باورها و ارزشهای کشور باشد. در این راستا سیاستگذاری کلان جهت پررنگ شدن دغدغههای دینی و ملی در تولیدات هنری و سینمایی، تقویت دیپلماسی فرهنگی، رسیدگی به مشکلات اهل فرهنگ و هنر و تلاش برای رونق فعالیتهای فرهنگی و هنری، اولویت وزارت فرهنگ در یک سال گذشته بوده است.
3. فرهنگ ما میتوانیم؛ اعتماد به داشتههای خود
شخص و جامعهای توانایی پیشرفت و تحول دارد که باور داشته باشد میتواند به ظرفیتهای خویش تکیه کند. این داشتهها، آمیختهای از مسائل مادی، معنوی، فرهنگی، تاریخی و اجتماعی است. برخی از کشورها، علیالخصوص کشورهای تازهتأسیس، فاقد این ظرفیت هستند. به همین خاطر است که با صرف هزینههای گزاف به دنبال تصاحب افتخارات و دستاوردهای سایر کشورها هستند تا این ضعف خود را جبران کنند. ملت ایران یکی از سردمداران این ظرفیت در بین تمام کشورها و ملتها است. ایران از بلندای تاریخ خود تاکنون، حامل افتخارات و ظرفیتهای بسیار بزرگ تمدنی، فرهنگی و انسانی بوده است. سرِ جای خود نشاندنِ دیکتاتورِ تا بُن دندان مسلحی که به خاک کشورمان چشم طمع داشت و از پشتیبانی شرق و غرب برخوردار بود، از همین سرمایههاست که لازمه اعتمادبهنفس و تحول است. فرهنگ شهادت، اهمیت و ارزش خانواده، پایبندی به ارزشهای دینی و اخلاقی، ایستادگی و مقاومت در برابر بزرگترین فشارهای اقتصادی خارجی و عدم تسلیم در برابر آنها، از دیگر جلوههای اعتمادبهنفس ملت ایران است.
4. ارزیابی صحیح از موقعیت خود و دیگران
شناخت موقعیت و جایگاه، از مهمترین ابزارهای تحول است؛ اینکه بدانیم ما و دشمنانمان در چه جایگاهی قرار داریم و روند حرکت هر کداممان به چه سمتی است. این ارزیابی محدود به چند شاخص نیست و باید تمامی جنبهها را در آن لحاظ کرد. حداقل از سه بُعد باید به این موضوع توجه کرد؛ ملی، منطقهای و بینالمللی. در بُعد بینالمللی، در دورانی زندگی میکنیم که آبستن تغییرات بزرگ در نظم بینالمللی است. البته این تغییرات صرفاً محدود به زمان حاضر نیست و در دورههای مختلف، نظم بینالملل دچار تغییرات و دگرگونیهای شگرفی شده است. به اذعان متخصصین روابط بینالملل و حتی متخصصین غربی این حوزه، روند تغییرات در نظم بینالمللی حاکی از افول جایگاه و قدرت امریکا و قدرتگیری قطبهای جدید است. در بُعد منطقهای نیز وضعیت آشکار است. در عراق، افغانستان و یمن شاهد بودیم که سیاستهای امریکا و غرب با چه شکستهای مصیبتباری همراه بود. البته عمده مصیبتهای تصمیمات امریکا و غرب را، مردم منطقه متحمل شدهاند نه آنها.
در بُعد ملی خصوصاً از زمان روی کار آمدن دولت مردمی، اتفاقات چشمگیری در درون کشور افتاده است. دولت سیزدهم در 3 انگاره کلان با برخی از دولتهای پیش از خود تفاوت بسیار آشکار دارد؛ اول، تحول در این انگاره که لازمه پیشرفت کشور، ارتباط با امریکا و غرب است. دو م آنکه، نزاع و درگیری و رقابت سیاسی امری غیرقابلاجتناب است و سوم اینکه، مردمیبودن، پوپولیسم و برای تبلیغات است.
در دولت مردمی در بسیاری از موارد و از جمله در این سه انگاره تحولات عظیمی روی داده است. لازمه پیشرفت کشور، اتکای به خود و همت داخلی است نه ارتباط با غرب و امریکا. کشوری میتواند روابط تأمینکننده منافع ملی با سایر کشورها داشته باشد که بر داشتههای خود تکیه کند. تحول در چنین انگارهای، در همین 20 ماه آغاز دولت، نتایج درخشانی از خود به جای گذاشته است؛ عضویت در سازمان همکاری شانگهای، تحکیم ارتباط با کشورهای منطقه، برقراری روابط عمیق با برخی قدرتهای جهانی، رفع اختلافات و سوءتفاهمها با برخی از همسایگان و کشورهای منطقه و بسیاری دستاوردهای دیگر از جمله نتایج تحول در این انگاره بود.
انگاره دوم، در مسیر ولایتمداری تحول یافت. دولت مردمی نه تنها هیچگاه به دنبال ایجاد درگیریهای سیاسی و رسانهای با ارکان مختلف نظام نبوده؛ بلکه همواره بر پیرو ولایت بودن خود تأکید مؤکد داشته است. ولایتمداری جزو وظایف دینی، اخلاقی، سیاسی و قانونی تمام بخشهای دولت مردمی است. تجربه نیز ثابت کرده در زمانی که برخی دولتها سعی کردهاند که در خطی بجز خط ولایتمداری حرکت کنند، چه آسیبها و هزینههای گزافی بر منافع ملت ایران وارد شده است. ابراز رضایت رهبر انقلاب از رویکردهای فرهنگی دولت از مهمترین دستاوردهای این انگاره است.مردمیبودن، دیگر تحولی است که در این دولت شاهد آن هستیم؛ آن هم به دور از تبلیغات رسانهای. اعضای دولت در میان مردم و با آنها زندگی میکنند. بسیاری از این موارد از دید دوربینها پنهان است، چون هدف این کار تبلیغات نیست.
5. خروج از موضع انفعالی و اتخاذ موضع فعال
تحول با بهدستگیری ابتکار عمل مترادف است. یکی از ضعفهای ما نیز در همین موضوع است. در برخی از موضوعات، موضع ما واکنشی و انفعالی است. این موضوع خصوصاً در جریان رسانهای خود را نشان میدهد. خاصیت رسانهای علیه جمهوری اسلامی ایران، واژگونسازی و قلب واقعیت است. طلبکار را جای بدهکار نشاندن، عملیات رسانهای دائمی جریان ضدانقلاب است.
بیشترین فشارها در این زمینه برحوزه فرهنگی نظام و دولت وارد شد تا با انفعال این بخشها، ضد انقلاب بتواند اهداف خود را محقق کند که هوشمندی بدنه فرهنگی و هنری، برگزاری مطلوب جشنواره فیلم فجر و تقویت تعامل دوسویه وزارت فرهنگ و فعالان فرهنگی و هنری در کنار اصلاح ریلهای کلان فرهنگی کشور در جهت تحقق اهداف فرهنگی دولت مردمی مانع این امر شد.
6. توجه به نقصها و کاستیها
دیدن و توجه به تمام نقصها و کاستیها، با امیدآفرینی مغایر نیست. دولت و شخص رئیسجمهور بهواسطه حضور در میان مردم و دریافت گزارشها از منابع مختلف، به خوبی در جریان کاستیها هستند. تلاش برای رفع این مشکلات از روز اول دولت آغاز شده است. برخی از این موارد رفع شده، برخی برای حصول نتیجه نیازمند زمان هستند و برخی نیز به تلاش بیشتر و طراحی برنامههای جدید نیاز دارند. مهمترین این کاستیها نیز در حوزه اقتصاد است. بنای دولت مردمی از همان ابتدا این نبود که مقصران وضعیت را معرفی کند و مشخص نماید که وضعیت کنونی شامل چه سیاستهایی بوده است، امّا مردم و نخبگان میدانند که دولت چه وضعیتی را در چه اوضاعی تحویل گرفت. بنای دولت رفع مشکلات مردم و کشور بوده و خواهد بود. سال 1402 نتایج بسیاری از تحولات اقتصادی که در 19 ماه گذشته دولت انجام شده است، روشن خواهد شد.
7. فرهنگ امید
مهمترین مانع تحول، ناامیدی است. ناامیدی یعنی پذیرش شکست. زمانی که یک انسان یا جامعه همه چیز را تمام شده تلقی کند و شکست را بپذیرد؛ دیگر دلیلی برای تحول ندارد. امید به آینده، انرژی تحول را فراهم میسازد. بهخاطر همین اهمیت است که دشمنان ملت ایران، اینچنین روی یأسآفرینی و ناامیدسازی مردم تمرکز کردهاند. اگر کوچکترین مشکل و نارسایی در بخشی وجود داشته باشد؛ آن را در رسانههای خود پوشش میدهند، اما پرتاب ماهواره به فضا، پیشرفتهای علمی چشمگیر و هر نوع اتفاق مثبت دیگری را – با هر درجهای از سطح اهمیت – بایکوت خبری میکنند.
8. مشارکت مردم
تحول در اداره جامعه، بیمشارکت مردم معنایی ندارد. مردمیبودن شعار ظاهری دولت نیست، باور دولت است. هر جا مشارکت مردم بوده، ایران پیشرفت کرده است. نظام جمهوری اسلامی ایران دو لنگر و تکیهگاه از ابتدای تأسیس خود داشته است؛ ولایتفقیه و مردم. این دو تکیهگاه بودهاند که باعث شدهاند در بیش از 44 سال گذشته، نظام جمهوری اسلامی در برابر بزرگترین تجاوزات، تهدیدات، فشارها و دشمنیها، نه تنها از پای درنیاید،بلکه پیشرفت کند و تبدیل به قدرتی شود که ملجأ بسیاری از مظلومان منطقه و جهان باشد. با اتکا به الزامات 8 گانه فوق و زیرساخت ها و تغییرات فراهم شده در 19 ماه گذشته، مدیریت فرهنگی دولت، تحول جدی در ساختار، منابع انسانی، بودجه و مهمتر از همه بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ و بازآرایی رسانه تکمیل خواهد کرد. تحولات مثبت در برنامه و بودجه 1402 که با همکاری نزدیک دولت و مجلس محترم ایجاد شد و احکام مهمی که در برنامه هفتم پیشبینی شده است، مسیر تحقق کامل این تحولات را ممکن ساخته است. تحول صحیح و در مسیر انقلاب اسلامی بر پایه تمدن درخشان ایرانی اسلامی برنامه اصلی دولت مردمی است و با تکیه به مردم، رهنمودهای مقام معظم رهبری و تلاشهای شبانهروزی، ساختن ایرانِ قوی نزدیکتر از هر زمان دیگری است.
در اجرا و تکمیل این تغییرات، هدف و مأموریت مهم عبور از دوره «دولت اسلامی» به «جامعه اسلامی» و زمینهسازی برای تحقق «تمدن نوین اسلامی»، آرمان بزرگ ما خواهد بود.