در حافظه موقت ذخیره شد...
در گفت و گو با «ایران» مطرح شد
مدرک فنی حرفهای مبنای مهارت نیست
معضلی که در این سالها گریبان این گروه از جوانان را گرفته افزایش تورم و گرانیهای موجود در کشور است چرا که دیگر این میزان از درآمد حداقلی کفاف زندگی افراد را نمیدهد پس جوانان برای کسب درآمد بیشتر به سمت شغل دوم رفته یا تغییر حرفه از شغل کارگری به سمت شغلهای دلالی، رانندگی یا دستفروشی میدهند. این شغلها شاید در عمل درآمد بیشتری داشته باشند اما مشکلاتی هم دارند. وی ادامه میدهد: آنچه در چند سال اخیر بیشتر مشاهده شده روی آوردن افراد به سمت تاکسیهای اینترنتی است. مشکل اساسی که در این بخش وجود دارد عدم پوشش بیمه و برخوردار نبودن از مزایای آن است. کافیست جوان راننده با سرمایه خود که همان ماشین است تصادف کند. اول خسارت و بارمالی است که باید متحمل شود و دوم خسارت جانی خواهد بود. افرادی که تحت پوشش بیمه هستند اگر دچار حادثه ناشی از کار شوند غرامت دریافت کرده و اگر فوت کنند خانواده شان مشمول مستمری میشوند اما در کارهای غیر رسمی همچون تاکسی اینترنتی، دستفروشی و... که فرد فاقد پوشش بیمهای است از هیچ حمایتی نه برای خود و نه خانواده برخوردار نخواهد بود این یعنی آینده فرد کاملاً نامعلوم است و فقط حال خوبی دارد.
رضایی میگوید: کارفرمایان هم اگر میخواهند نیروی کارشان را نگهدارند باید از مزایای تشویقی برای کارگران استفاده کنند اگر این اتفاق رخ ندهد کارگاههای ما تا چند سال آینده خالی از کارگر ایرانی خواهند بود و جای کارگر ایرانی را کارگران اتباع پر میکنند مثل همان اتفاقی که در صنعت ساخت و ساز رخ داده است و روز به روز به افراد شاغل در مشاغل غیر رسمی افزوده میشود.
این کارشناس در خصوص معضل دوم میگوید: گروه دومی که با آن روبهرو هستیم جوانانی هستند که با مدارک دانشگاهی راهی بازار کار میشوند. آنچه دراین بخش باید به آن توجه کرد عدم مهارت این افراد درکار است و به صرف آنکه مدرک دانشگاهی دارند میخواهند از تمام حقوق و مزایای قانون کار هم برخوردار شوند. این افراد به واسطه تحصیلاتی که دارند دیگر حاضر نیستند در مشاغل کارگری فعالیت کنند و غالباً دنبال کارهای اداری هستند. حال تکلیف فارغ التحصیلان چیست؟ چگونه بدون مهارت جذب بازار کار شوند و از طرفی راه درآمدی هم داشته باشند.
رضایی عنوان میکند: همه ما میدانیم آنچه در دانشگاهها به دانشجویان تدریس میشود به درد بازار کار نمیخورد چرا که آموزشهایی که تدریس میشود اکثر مدلهای غربی است و هیچ همخوانی با اوضاع داخلی کشورمان ندارد. به عنوان مثال در بخش اقتصاد که رشته تحصیلی خودم بود در دانشگاه برایمان از اقتصاد اروپا و فرانسه میگفتند حال باید دید کجای اقتصاد ما شبیه اروپاست یا رشتههای تحصیلی که با نرمافزارهای جانبی سروکار دارند چقدر این نرمافزارها در دانشگاه آموزش داده میشود. دانشجویان بعد از پایان تحصیل تازه باید وقت و هزینهای را صرف این گونه آموزشها کنند تا بتوانند وارد بازار کار شوند. دولت باید برای تربیت نیروی کار ماهر هزینه کند و اینجاست که سازمان فنی و حرفهای نقش پررنگی ایفا خواهد کرد. وی ادامه میدهد: اکنون نقش سازمان فنی و حرفهای فقط دریافت پول و دادن مدرک فنی به متقاضیان است که باید تغییر کند. اصول کار باید این باشد که دولت افراد فارغ التحصیل را به صورت رایگان برای گذراندن دورههای آموزشی به سازمان فنی و حرفهای معرفی کند تا دورههای لازم و آمادگی ورود به بازار کار واقعی را پیدا کنند. در این زمان هم مبلغی را بابت حقوق برایشان در نظر بگیرد تا افراد از پس هزینههای روزانه شان بربیایند و انگیزههای لازم در ارتقای مهارت ایجاد شود. آن زمان است که ما فارغ التحصیلان ماهری را داریم که میتوانند در هر بخشی که لازم است فعالیت مؤثر داشته باشند. اما متأسفانه این ایده هیچ وقت عملی نشده است و فقط افرادی که وقت و هزینه دارند با شرکت در کلاسهای آزاد دورههای مورد نیازشان را میگذرانند و وارد بازار کار میشوند.
رضایی با اشاره به دورههای سرباز ماهر برای جوانان میگوید: چند سالی است که سازمان نظام وظیفه وارد عمل شده و دوسال خدمت سربازی را برای جوانان با آموزش و مهارت همراه ساخته است. سربازان ماهر بعد از دوسال با دریافت وامهای اشتغال آمادگی ورود به بازار کار را کسب کرده و اشتغالزایی میکنند. این مدل باید برای همه جوانان اعم از زن و مرد در کشور اجرایی شود.