افغانستان سهم هامون را به شورهزار «گودزره» میریزد
بادهای ۱۲۰ روزه سیستان ۱۸۰ روز می وزند!
انحراف آب ۵۲ میلیون مترمکعب آب در پشت سد کمالخان جای میگیرد. برخلاف ساختارهای سد، آب مازاد به جای اینکه در مسیر طبیعی خود به سمت ایران هدایت شود، به سوی گودزره هدایت میشود
نیلوفر منصوری
خبرنگار
واقعیت این است که دیگر آبی از هیرمند به تالاب هامون وارد نمیشود. کشور همسایه مدام در حال عهدشکنی است و طبق توافقنامه سال۱۳۵۱ میان ایران و افغانستان که باید سالانه ۸۲۰ میلیون مترمکعب آب رهاسازی کند، از سرریز شدن سدها به سمت ایران جلوگیری میکند و به این ترتیب فاجعه عطش و خشکیدگی برای هامون و اهالی اطراف آن رقم خورده است. خشکی هامون طی سه دهه گذشته باعث مهاجرت بخش بزرگی از ساکنان آن به سایر استانهای کشور شد، بساط صیادی، کشاورزی و دامداری در این خطه تقریباً برچیده شد و هامون که روزگاری هوای سیستان را طربانگیز کرده بود، با وقوع بادهای 120روزه که حالا 180 روزه شده، به کانون بزرگ ریزگردهای ایران و سیستانوبلوچستان تبدیل شده است. اختصاص ناچیز اعتبارات به این حوزه، دلیل دیگری از عوامل مؤثر در خشکسالی این استان شده است.
مدیـــــــــرکـــــــل محیــــــــطزیــست سیستانوبلوچستان به «ایران» میگوید: متأسفانه بیش از دو دهه است که این زیستبوم ارزشمند به واسطه سوءمدیریت منابع آب و عدم تخصیص حقابه با محدودیت جدی مواجه بوده و هماکنون نیز تقریباً خشک شده است. داوود میرشکار میگوید: منابع آبی ثابتی برای تالاب هامون نداریم و فقط در زمانهای بارشهای غیرنرمال و ورود جریانات سیلابی، شاهد آبگیری گستره قابلتوجهی از تالاب هامون هستیم.
انحراف مسیر هیرمند
یکی از اقدامات حیرتآور کشور همسایه، افغانستان، منحرف کردن حجم زیادی از آب هیرمند به سمت شورهزاری به نام «گودزره» است که به تلخاب تبدیل و هدر میرود. مدیرکل محیطزیست سیستانوبلوچستان میگوید: 52 میلیون مترمکعب آب در پشت سد کمالخان جای میگیرد که این آب تا 500 متری از زمینهای اطراف را مشروب میکند، اما متأسفانه برخلاف ساختارهای سد، آب مازاد به جای اینکه در مسیر طبیعی خود به سمت ایران هدایت شود و هامون و چاهنیمهها را سیراب کند، به سوی گودزره هدایت میشود.
موضوعی که این مسئول به آن اشاره میکند این است که متأسفانه مدیریت غلط دولت افغانستان و دستکاری بزرگ در طبیعت موجب خشکیدگی هامونهای پاییندست و خشکسالی در منطقه سیستان میشود. آب برای گودزره فاقد منفعت و استفاده است. این منطقه به دلیل شورهزار بودن، نه تنها هیچ کاربردی ندارد، بلکه ارسال و هدر دادن حجم زیاد آب به این منطقه، آن را تبدیل به تلخاب میکند.
به گفته میرشکار، هماکنون کشور همسایه بر این موضوع اصرار دارد که به دلیل بارش عمده به صورت برف، هماکنون آبی در سد وجود ندارد که بتوانیم بخشی از نیاز هامون را برطرف کنیم. بخشی از حقابه هم از بند میآید که سیلابها از استان مجاور خراسانجنوبی وارد تالاب میکند. بندهایی زده شده که آبخیزداری میشود و به واسطه فعالیتهای کشاورزی در اختیار کشاورزان و دامداران قرار میگیرد.
شیوع بیماریهای حاد تنفسی
مدیریتی که افغانستان در خصوص منابع آبی پیش گرفته است، منجر به عدم تأمین آب مورد نیاز تالابهای بینالمللی هامون، خشکیدگی آنها و ایجاد منبع طوفانهای گردوغبار در منطقه شده است؛ مدیریتی که به تبع آن جامعه محلی را به بیماریهای حاد تنفسی دچار و امنیت انسانی (اقتصادی-اجتماعی) منطقه را با تهدیدها و آسیبهای جدی مواجه کرده است. این روند تبعات اقتصادی، سیاسی و زیستمحیطی زیادی برای سیستان و بلوچستان به وجود آورده است. در همین راستا میرشکار تأکید میکند: تخریب تالاب هامون پیامدهایی همچون تخریب پوشش گیاهی، تخریب نیزارهای تالاب، تشدید فرسایش بادی، تشدید انتشار ریزگردها و تغییر کاربری اراضی تالابی به اراضی کشاورزی را به همراه داشته است.
به گفته مدیرکل محیطزیست سیستانوبلوچستان، آسیب جدی به ذخایر آبزیان تالاب، همراه با از دست رفتن فرصتهای معیشتی برای صیادان محلی و دیگر مشاغل مربوط به عرضه محصولات صید شده است. علاوه بر آن تخریب پوشش گیاهی و نیزارهای تالاب و به تبع آن از دست رفتن فرصتهای معیشتی وابسته به دامداری و صنایعدستی، از دیگر تبعات بحرانی شدن هامون است.
در نتیجه علاوه بر تبعات اجتماعی از جمله از دست رفتن فرصتهای درآمدزایی، بیکاری برای جوامع محلی، دامداران، صیادان و گردشگران که 90 درصد شغل مردم سیستان را تأمین میکند، از یک سو شاهد افزایش نرخ بیکاری و کاهش سطح درآمد خانوارهای روستایی بودهایم و از سوی دیگر افزایش بازه زمانی بادهای 120 روزه به 180 روزه، زندگی مردم را سخت کرده و تحتتأثیر قرار داده است. تشدید فرسایش بادی و انتشار ریزگردها باعث شیوع برخی بیماریها و همچنین کاهش سطح رفاه و مطلوبیت سکونتگاههای روستایی شده تا جایی که برخی از روستاهای مرزی تخلیه شده است. روستاییان به مهاجرت از روستاها و اسکان در مناطق حاشیه شهرهای بزرگ نظیر زاهدان، چابهار و ایرانشهر مبادرت کردهاند که خود تبعات منفی اجتماعی، فرهنگی و مخاطرات امنیتی بیشتری را به همراه خواهد داشت. علاوه بر آن هزینه قابلتوجهی برای حفظ سلامت مردم و ایجاد فرصتهای شغلی جایگزین به مردم و دولت تحمیل شده و میشود.
او میگوید: چرای غیرمجاز دام بویژه شترها در بستر تالاب، وضعیت را بحرانیتر میکند. به گفته میرشکار، اعتبارات ناچیز محیطزیست نمیتواند گوشهای از مسائل و مشکلات را مرتفع کند. برای زنده نگه داشتن سیستان نیاز است که تمامی ارگانهای دولتی و دستگاهها پای کار بیایند. با وجود اینکه بسیاری از آنها بجد پیگیر هستند تا مشکلات را برطرف کنند، اما حضور سازمانهای مردمنهاد، تعاونیهای اقتصادی و سرمایهگذاری میتواند موجب ایجاد معیشت جایگزین برای مرزبانان کشور شود تا شاهد خالی شدن جمعیت از روستاها به شهر و کاهش جمعیت نباشیم. در حال حاضر تعداد زیادی در روستاها زندگی نمیکنند و به شهرهای دیگر و خارج از استان مهاجرت کردهاند.
نزدیک به یک دهه از تدوین و تصویب برنامه مدیریت تالاب هامون میگذرد؛ برنامهای که خروجی آن باید بیانگر احیای تالاب هامون باشد. با وجود اینکه کارشناسان معتقدند تاکنون گزارش عملکرد نتیجهمحوری از این برنامه منتشر نشده است، میرشکار میگوید: دستگاههای متعددی در برنامه تالاب هامون نقش ایفا میکنند و برای هر یک وظایف متعددی دیده شده است، اما برخی از وظایف نیاز به تأمین منابع مالی و بعضی هم علاوه بر تأمین منابع مالی، باید آب مورد نیاز را تأمین میکردند. علاوه بر آن باید در کنار همدیگر قرار میگرفتند تا عملکرد مطلوب در بخشهای اجرا شده نمایان شود، اما به دلیل شرایط اقلیمی و سخت بودن تأمین آب و شورهزار بودن زمینها، برخی از برنامهها طبق تلاشهای صورت گرفته آنگونه که باید، اجرا نشده است. با وجود این، گزارش عملکرد دستگاهها نشان میدهد با توجه به تأمین اعتبار و محدودیتهای اقلیمی، اقدامات درستی داشتهاند.
دامها، هامون را میچرند
او با بیان اینکه اقدامات پیشگیرانه نیز در این زمینه مهم است، میگوید: از جمله دامپروران نباید از بستر تالاب برای چرای دام خود استفاده کنند. باید منابع هم برای احیای تالاب تزریق شود تا برای سال آینده ریزگردهای کمتری داشته باشیم.
به اعتقاد این مسئول، باید حوزه خارجه و دیپلماسی این موضوع را پیگیری کند و موشکافانه بررسی شود و کشور همسایه متعهد به حقابه، میزان نیاز اکوسیستم تالاب را تأمین و رهاسازی کند و اجازه دهد تالاب به وظیفه زیستبومیاش برسد و ظرفیت اکولوژیک را از دست ندهد. علاوه بر آن نیاز است دستگاههای مربوطه مسیر انهار منتهی به تالاب را لایروبی کنند تا در صورت بارش باران یا سیلاب، آب به چاهنیمهها برسد و همچنین با بهبود مدیریت و افزایش راندمان آبیاری، استفاده بهینه از آب در بخش کشاورزی پایدار اصولی شود تا منابع آبی زیرزمینی را از دست ندهیم. همچنین باید با مدیریت، فشار چرای دام از پوشش گیاهی برداشته شود. در آخر نیز انجام فعالیتهای آموزشی و پژوهشی در حفظ تالاب به گونهای باشد که مردم را در برابر تهدیدات، تغییرات اقلیم و سازکار آن مصون کنیم.