غفور: نیامدم خودم را به تیم ملی ثابت کنم!

حدود 24 ساعت بعد از قهرمانی شهداب یزد، باز هم خوشحالی در صدایش و خنده‌هایش موج می‌زند. خوشحالی از افتخاری که آن را در کارنامه‌اش کم داشت. بازی‌هایی که روی دیگری از سوپراستار والیبال ایران را به نمایش گذاشت.
امسال با قهرمانی شهداب یزد، سال متفاوتی را تجربه کردی نه؟
به نظرم باشگاه شهداب یزد با مدیریت حرفه‌ای حرف‌های زیادی برای گفتن دارد و در سطح بالایی مطرح می‌شود. وقتی شهداب یزد به من پیشنهاد قرارداد داد، چون سالن شاهدیه استاندارد نبود، همان اول با شرافت مدیر باشگاه درباره کفپوش استاندارد سالن شاهدیه صحبت کردم که او هم گفت: «ما کفپوش گرفلور 9 میلیمتری فرانسوی استاندارد می‌گیریم و سالن را استاندارد می‌کنیم و ویدیوچک هم به سالن اضافه می‌شود. حتی برنامه ساخت ورزشگاهی کاملاً استاندارد و حرفه‌ای را دارند، با فکرهای بزرگ که جای خوشحالی دارد. وجود چنین باشگاه حرفه‌ای به پیشرفت بازیکنان کمک می‌کند. امسال سختی‌های خاص خودش را داشت و تیم ما هم با فراز و نشیب‌هایی دست به گریبان بود، مشکلاتی هم به وجود آمد اما خدا را شکر در زمانی که باید، برای پلی آف شاداب و سرحال شد. البته ما دور مقدماتی را با صدرنشینی تمام کردیم و به پلی آف رفتیم، اما شرایط پلی آف فرق می‌کند، حتی تیم‌های مدعی و بالای جدول دور مقدماتی، در پلی‌آف موفق نبودند، چراکه فشار زیاد بازی‌ها سنگینی می‌کند، اما تیم ما، خیلی خوب شد. البته انرژی هواداران و جسارت بازیکنان حتی ذخیره‌ها باعث شد تا بهترین عملکرد را داشته باشیم. فکر می‌کنم همه دیدند تیم ما تا فینال یک ارنج ثابت نداشت و هر کدام از بچه‌ها که در زمین بهترین بودند، حتی در ست2 بازی فینال ما 10-5 عقب بودیم که بچه‌های دیگر به زمین آمدند و بازی را به نفع خودمان تمام کردند.
تو ارزشمند‌ترین بازیکن این دوره لیگ شدی، اول لیگ فکر می‌کردی این اتفاق برایت رقم بخورد؟
من به تنها چیزی که فکر نمی‌کردم همین بود. همیشه در والیبال مقام تیمت افتخار حساب می‌شود. مقام انفرادی هم خوشایند است اما نه در حدی که تیمت قهرمان می‌شود. همه بازیکنان هم دنبال بهترین نتیجه با تیمشان هستند، چرا که باارزش تر است و خیلی سخت. مگر اینکه ورزشکار رشته انفرادی باشی که خودت مسئول برد و باخت هستی اما در نتیجه تیمی همه چیز دخیل است. قهرمانی تیم شهداب یزد برایم بهترین اتفاق بود.
تو در کارنامه افتخاراتت، قهرمانی لیگ را کم داشتی که بالاخره آن هم اتفاق افتاد. نه؟
 دقیقاً؛ من فقط قهرمانی لیگ والیبال ایران را نداشتم، افتخاری مهم و برایش هم جنگیدم. من برای تحقق آن با شهداب تلاش زیادی کردم که از این بابت خوشحالم. اما من کمترین سهم را در قهرمانی تیمم داشتم، خیلی از عوامل دست به دست هم داد تا این قهرمانی رقم بخورد. همه برای تکرار قهرمانی شهداب در لیگ برتر والیبال از جان و دل مایه گذاشتند.
خیلی‌ها معتقدند، امیر غفور حرفه‌ای‌ترین والیبالیست ایران است، به لحاظ تمرین، بازی و... چطور تو به این نقطه رسیدی؟
قطعاً ورزشکاری که بخواهد در سطح بالا بازی کند، مجبور است همه جوره عالی باشد؛ از زندگی سالم گرفته تا تمرین جدی، حتی استراحت خوب، با این شیوه زندگی، نتیجه‌اش را هم می‌گیرد. شاید وقتی جوان‌تر بودم، می‌شنیدم که باید چه کار کنم، اما وقتی در تیم‌های بزرگ دنیا بازی کردم و مدل زندگی سوپراستارهای والیبال را از نزدیک دیدم و کنارشان تمرین کردم و بازی، همان تأثیرش را در زندگی‌ام گذاشت. درست همان موقع الگوسازی ذهنی از آنها در زندگی من به وجود آمد. وقتی می‌بینی غول‌های والیبال دنیا به آن رسیده‌اند، متوجه می‌شوی که همین جوری و بدون زحمت نبوده. من هم نکات مثبت را برداشتم و با اجرا در زندگی‌ام و ورزش این اتفاق برایم رقم خورد.
انگیزه برگشت به تیم ملی هم باعث شده بود تا تو با همه وجودت بازی کنی؟
من اصلاً از این بعد به آن نگاه نکردم، یک بازیکن همیشه برای نداشته‌هایش می‌جنگد، همه فکر و ذکر من هم برای چیزی بود که در لیگ نداشتم، نه برای اینکه خودم را به تیم ملی ثابت کنم. من افتخار بازی در تیم ملی را داشته‌ام و تا ابد با من می‌ماند. من فقط قهرمانی لیگ را می‌خواستم.
بابت همین بعد از امتیاز25 ست سوم به جای خوشحالی مثل بقیه بچه‌ها سجده رفتی و گریه می‌کردی؟
من هنوز هم یاد بازی فینال می‌افتم، حالم یک جوری می‌شود. حس خیلی خوب و قشنگی است. آن قدر خوشحال می‌شوی، ذوق و شوق غیرقابل وصف. آن لحظه اوج شادی و لذت برایم بود.
صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و چهل و شش
 - شماره هشت هزار و صد و چهل و شش - ۲۰ اسفند ۱۴۰۱