به بهانه برگزاری جشنواره بین‌المللی صنایع‌دستی فجر

خلق کلید‌‌واژه‌های جدید در ادبیات صنایع‌دستی

امید مستوفی‌راد
دکترای جغرافیای سیاسی
 پژوهشگر صنایع‌دستی


 عصر پنجشنبه چهارم اسفند‌ماه سال‌ جاری مراسم اختتامیه هفتمین جشنواره بین‌المللی صنایع‌دستی و هنرهای سنتی (سرو سیمین 7) در مرکز همایش‌های برج میلاد برگزار شد؛ اختتامیه‌ای که شروع نمایشگاهی و برنامه‌های جنبی آن از تاریخ 26 بهمن در موزه ملی ایران با نمایش آثار منتخب، سخنرانی‌ها و بسیاری برنامه‌های جانبی از جمله برنامه‌های آموزشی آغاز شده بود. هفته‌ای متفاوت نسبت به سال‌های گذشته که هم جنبه بین‌المللی داشت و هم منظم‌تر و شکیل‌تر از سال‌های قبل پذیرای مخاطبان خاص و عام بود.
به نظر می‌رسد امید به تحول و امیدواری به رویکردهای جدید، توجه به نیازهای واقعی و دغدغه هنرمندان، همراه کردن بخش زیادی از حاکمیت برای درک درست از چالش‌های اقتصادی در حوزه صنایع‌دستی و تلاش برای برداشتن موانع آن، احترام و حفظ ارزش‌های معنوی صنایع‌دستی و از همه مهم‌تر شنیدن صدای بی‌ریای هنرمندان و صنعتگران، حضور حداکثری این خانواده بزرگ از تمام اقصی‌نقاط کشور را در برج میلاد تهران موجب شده بود.
آنچه در این یادداشت کوتاه می‌خواهم به آن برسم، ارزیابی کمی یا کیفی این رویداد نیست. اگرچه به قول وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی {در مراسم اختتامیه این جشنواره } که می‌گوید: این برنامه تمام و کمال نیست و قطعاً نقص‌هایی را هم می‌شود بر آن گرفت، اما شاید بتوان گفت حال و روز خانواده بزرگ صنایع‌دستی را آن‌هم در این مقطع از شرایط اقتصادی و سیاسی کشور تا حدی بهتر کرد.
در طول 9 ماه گذشته که سکان صنایع‌دستی و هنرهای سنتی کشور به دوش «مریم جلالی‌دهکردی» گذاشته شده است، شاهد ادبیات ویژه‌ای در بافتار این معاونت بودیم. ادبیات و کلید‌واژه‌هایی که به نظر می‌رسد سال‌ها در پستوی هزار توی این عمارت گم شده بودند و امروز کورسویی از روشنایی را در وجود این خانواده بزرگ به نمایش گذاشته‌اند. تصور کنید یک شیء گرانبها سال‌ها در گوشه‌ای گردوغبار فراموشی و کم‌توجهی بر آن نشسته باشد و هرکس بنا بر مصلحت و نیاز خود در شرایطی که منفعتش ایجاب کند سخنی در اهمیت آن بر زبان براند و همین که راهش و مسیرش هموار شد، آن را به بوته فراموشی بسپارد، چراکه متأسفانه از ارزش واقعی و ملموس آن برای جامعه و نتایج بسیار ارزشمند آن به درستی آگاه نیست.
یکی از این کلید‌واژه‌ها که در ادبیات معاون جدید صنایع‌دستی و هنرهای سنتی بسیار و به تکرار استفاده می‌شود، «تقویت توجه» است. صنایع‌دستی ایران نیاز به تقویت توجه به صورت جدی دارد. به اعتقاد بنده هنوز در ساختار اقتصادی کشور جدای از شعارها و برنامه‌های دولتمردان و سیاسیون آنگونه که باید، دیده نشده است. نه اینکه وجود نداشته باشد، وجود دارد اما مانند همان شیء گرانبها سال‌ها است که گردوغبار فراموشی بر آن نشسته و کسی از اهمیت آن به طور واقعی و بنیادی با خبر نیست و هر چه هست تنها کلمه، واژه و شعار است و لاغیر. هفتمین جشنواره بین‌المللی صنایع‌دستی و هنرهای سنتی فجر بخصوص برنامه اختتامیه آن در برج میلاد تهران به ما یاد‌آوری کرد طی سالیان گذشته چقدر این هنر صنعت در محاق بی‌توجهی فرو رفته بود و چقدر کلید‌واژه تقویت توجه برای صنایع‌دستی و هنرهای سنتی در نجات صنایع‌دستی از برخی قوانین دست و پاگیر می‌تواند راهگشا باشد.
امروز اما بر این باورم که ادبیات تازه‌ای در ساختار و مفاهیم صنایع‌دستی و هنرهای سنتی در حال شکل‌گیری است که راهی جدید و سرآغازی نو را برای شکستن قوانین و قواعد گذشته که دستاورد چندانی نداشته فراهم کرده است. اعتقاد و البته ایمان به حصول نتیجه و سپس پای‌ گذاردن در راه، آن‌هم در چهارچوب تغییر در زیرساخت‌های مفهومی و ادبیات نگرشی، قطعاً به نتیجه روشنی منتج می‌شود که سبب آرامش خود، تقویت جامعه و طیف مخاطبان هنری نیز خواهد شد.
حضرت عطار نیشابوری می‌فرماید: تو پای به راه در نه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید رفت
به هر حال این روزها به نظر می‌رسد به‌رغم همه مشکلات و مسائل موجود در حوزه صنایع‌دستی و هنرهای سنتی، شاهد ادبیات و کلید‌واژه‌های جدیدی در این حوزه هستیم که چشم‌انداز روشنی را برایمان در روزهای پیش‌رو نوید می‌دهد. صنایع‌دستی خانواده‌محور است، «حکمت پایه» و مردم‌رفتار  و اقتصاد آن هویت‌بنیان است و بسیار نیاز به تقویت و توجه دارد. صنایع‌دستی و هنرهای سنتی پیام‌آور قدرت نرم هنری است. باشد که چنین باد.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و چهل و یک
 - شماره هشت هزار و صد و چهل و یک - ۱۱ اسفند ۱۴۰۱