عقب نشینی «مکرون» از خیال براندازی
رئیس جمهور فرانسه یک روز پس از دیدار با نماینده ادعایی اپوزیسیون حمایت خود از سیاست «تغییر رژیم» را پس گرفت
ویژگیهای سیاست خارجی پرفراز و فرود اروپا در قبال ایران را در هفتههای اخیر اگر بشود در یک اشاره کوتاه توضیح داد، احتمالاً مواضع ضد و نقیضی خواهد شد که «امانوئل مکرون»، رئیس جمهور فرانسه پیرامون جمهوری اسلامی ایران در پیش گرفته است. «مکرون» در جدیدترین موضع از چنین رفتارهای ضد و نقیضی یک روز پس از حضور در گفتوگوی آنلاین یکی از چهرههایی که به ادعای نمایندگی از اپوزیسیون ضد ایرانی به نشست امنیتی مونیخ دعوت شده بود و به حمایت از دیدگاههای براندازانه جریان متبوعش علیه ایران برخاسته بود، روز گذشته عقبنشینی فاحشی از حمایتهای اخیر خود از این گروههای برانداز داشت. رئیس جمهور فرانسه در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ در پاسخ به پرسشی درباره دیدگاهش پیرامون آلترناتیوهای احتمالی اپوزیسیون حاکمیت جمهوری اسلامی به عدم اعتقاد خود به موفقیتآمیز بودن رژیم چنج اشاره کرده و گفت: «من ذرهای به تغییر رژیم اعتقاد ندارم ما تغییر رژیمهای زیادی در طول تاریخ را تجربه کردیم و دیدیم که به شکست قطعی و کامل انجامیده است.»
پیشتر مسیح علینژاد در حاشیه نشست مونیخ یک لایو اینستاگرامی در کنار رئیس جمهور فرانسه منتشر کرد و خبر داد که این مقام عالی رتبه فرانسوی برای دیدار دوباره با گروههای ضد ایرانی وعده داده است. او در حالی در تیررس تحرکات جریانهای مخالف جمهوری اسلامی قرار گرفته که فرانسه در پی بروز ناآرامیها در ایران به دنبال درگذشت مهسا امینی همه تمرکز خود در عرصه سیاست خارجی را معطوف آشوبهایی کرد که به همین بهانه در خیابانهای کشورمان کلید خورد.
دیدار چندی پیش «مکرون» با شماری از چهرههای تجزیهطلب ضد ایرانی در پاریس که او پس از آن، آشوبهای ایران را «انقلاب» نامید، چرخش شتابزدهای بود که رئیس جمهور فرانسه از خود نشان داد و معلوم کرد او تصمیم گرفته به کمک جریانهایی بیاید که با هدایت اغتشاشات، پمپاژ شایعات و خبرهای دروغ در مسیر انحراف افکارعمومی ایران گام برمیدارند و هدف اصلی خود را تغییر رژیم و تجزیه ایران قرار دادهاند.
اقدامی دور و غیر قابل قبول
«مکرون» اما روز گذشته وقتی با پرسشی روبهرو شد که نظر او را درباره آلترناتیوهای ممکن برای جمهوری اسلامی جویا میشد، بر مبنای واقعیتی نظر داد که کمی پیشتر مقامهای امریکایی به آن رسیده بودند. واقعیتی مبنی بر این اینکه کمترین نشانهای از تغییر رژیم در ایران دیده نمیشود و حمایت از اقلیت ضد ایرانی خارج از کشور حکایت شرط بستن روی اسب بازندهای است که راه بازگشتی برای کشورهای حامی باقی نمیگذارد. اینکه رئیس جمهور فرانسه به فاصله چند هفته پس از حمایت بیقید و شرطش از حامیان تغییر رژیم در ایران، از این نظر باز میگردد و آن را سیاستی از پیش شکست خورده میداند، تنها در پیوند با مواضع اخیر دولتمردان واشنگتن معنادار میشود.
تجربه اندوهناک در خاورمیانه
20 روز پیش بود که «رابرت مالی»، نماینده ویژه امریکا در امور ایران در گفتوگو با «بی بیسی» اعلام کرد که امریکا به دنبال تغییر رژیم ایران نیست بویژه که تجربیات اندوهناک تغییر رژیمها در خاورمیانه را در کارنامه خود دارد.
در همین حال نشریه امریکایی «پولیتیکو» نیز با شش مقام امریکایی در سطوح مختلف گفتوگو کرد که گفتند: «دولت بایدن به جای حمایت از تغییر رژیم در ایران در حال ترسیم یک مسیر میانی است؛ مسیری که از معترضان ایرانی حمایت میکند و به آنها در کاهش و اعمال برخی تحریمها کمک میکند، ولی اقدام به کمپین فشار همهجانبه برای منزوی کردن دولت ایران یا کنار گذاشتن مذاکرات هستهای با ایران نخواهد کرد.»
چه آنکه بنا به گفته این مقامها، ارزیابی «بایدن» این است که رژیمچنج در ایران گامی بسیار دور و غیر قابل قبول است، به طوری که تصمیم گیرندگان در دولت امریکا گفتهاند «حتی دوست ندارند در مورد ایده چنین سیاستی صحبت کنند». به این ترتیب «پولیتیکو» پیشبینی کرده بود که این استراتژی «بایدن»، احتمالاً باعث تغییر مواضع و سرخوردگی دیگر کشورها و بسیاری از کنشگرانی خواهد شد که هدف تغییر رژیم حکومت ایران را در دوره اخیر دنبال میکردهاند.
بازی دو سر باخت
مقامهای غربی در حالی به این واقعیت رسیدهاند که تغییر رژیم جمهوری اسلامی ممکن نیست که در عین حال نباید این امر را از نظر دور کنند که دیدار با نمایندگان اپوزیسیون ایرانی و دادن تریبون به آنها معنایی جز گام برداشتن در مسیر اهداف اعلامی و عملی این جریانها ندارد. در حقیقت همراهی با این گروهها در شرایطی که تنها دستیابی به یک هدف مشترک یعنی ضربه به نظام جمهوری اسلامی را دنبال میکنند، فارغ از اقدام عملی برای رژیم چنج در ایران معنا نمیشود. این رویکرد از یک سو میتواند جمهوری اسلامی را بیش از پیش به تکاپوی تقویت با همپیمانان بزرگش در حوزه شرق ترغیب کند؛ روندی که بروز نشانههای آن همین حالا هم اسباب نگرانی غرب را فراهم کرده است.
از سوی دیگر تداوم این سیاست، اندک روزنههای دیپلماسی در زمین مذاکرات رفع تحریمها را نیز میبندد؛ روندی که مقامهای ایرانی در جریان آن تاکنون بیشترین سطح همکاری را برای حل و فصل موضوعات اختلافی از خود نشان دادهاند. بنابراین ارسال سیگنالهای منفی توسط کشورهای غربی طرف مذاکره به سمت ایران که در حمایتهای اخیر از جریانهای حامی آشوب و براندازی پدیدار شده است، تنها میتواند به یک نتیجه دو سر باخت برای کشورهای غربی مقابل ایران بینجامد.