گپ‌و گفت «ایران» با افسانه موسوی گرمارودی درباره سال‌ها فعالیت ادبی اش

فانتزی در ادبیات کودکان حرف نخست را می‌زند

گروه فرهنگی/ «گنج واقعی» عنوان کتاب تازه‌ای از افسانه موسوی گرمارودی است؛ نویسنده، شاعر والبته ویراستاری که طی سال‌های گذشته حضوری جدی درعرصه نشر داشته و تأکید دارد که: «کودکان اگر از کتاب لذت نبرند چیزی هم نمی‌آموزند!»«جای خودم می‌خوابم» و «مهد کودک» از جمله دیگری آثاری هستند که به قلم او در دسترس کودکان قرار گرفته. نکاتی درباره دنیای نویسندگی و چگونگی ورود این استاد دانشگاه به عرصه ادبیات را در گپ‌وگفت صمیمانه‌امروزمان با افسانه موسوی گرمارودی می‌خوانید؛

 گنج واقعی، کتابی برای کودکان
«مهرک» گروه کودک و نوجوان انتشارات سوره مهر است که تمرکز خود را بر انتشار آثاری برای مخاطبان کم سن و سال گذاشته، «گنج واقعی» نیز به همت همین بخش روانه بازار نشر شده است. افسانه موسوی گرمارودی درباره مضمون مورد توجه در تألیف این کتاب به «ایران» می‌گوید: «همان‌طور که از نام کتاب هم برمی‌آید؛ «گنج واقعی» داستان کلاغ‌ها، داستان عادت‌ها و رفتار کلاغ‌ها است که برای کودکان بالاتر از پنج سال منتشر شده. تصویرگری آن را هم پروین حیدری‌‌زاده بر عهده داشته است.»از آنجایی که افسانه موسوی گرمارودی، فرزند علی موسوی گرمارودی، یکی از چهره‌های سرشناس عرصه کتاب است، تولد و تربیت در خانواده اهل ادبیات را در نویسندگی و شاعر شدنش مؤثر می‌داند. او در پاسخ به اینکه نوشتن را چطور آغاز کرده تصریح می‌کند: «نوشتن را با یادداشت‌های روزانه شروع کردم. از دوران دبستان علاقه‌مند خاطره‌نویسی بودم، آنچنان که بعدها درمدرسه انشاهایی که می‌نوشتم مورد توجه معلمان و دوستانم قرار می‌گرفت. پدرم تابستان‌ها از ما می‌خواست کتاب‌هایی را که می‌خواندیم خلاصه کنیم. کاری که بسیاری دوست داشتم و از انجامش لذت می‌بردم.»او ادامه می‌دهد: «نخستین استاد من مادر بود، آن هم با قصه‌هایی که می‌خواند؛ با شوقی که در خواندن داشت. سپس پدرم که حس خوب شاعرانه‌اش در همه زندگی جریان داشت و حس ناب و لذت بخشش را از خواندن و نوشتن در ما می‌دمید. هنوز هم لذت‌بخش‌ترین تفریحش خرید کتاب و صرف وقت در کتابفروشی‌هاست. بهترین میراثی که برای ما گذاشته هم نظم بی‌مانندی است که در استفاده از اوقاتش دارد. در تمام این سال‌ها چیزی به نام بطالت درباره ایشان معنا نداشته است.»موسوی گرمارودی می‌گوید: «در آن سن و سال کم این کارها را جدی نمی‌گرفتم ولی تشویق‌های پدر و شوقی که مادر در من ایجاد می‌کرد به علاقه‌مند شدن هرچه بیشترم خیلی کمک کرد. با این حال من هرگز آرزوی نویسنده شدن نداشتم اما هدفم این بود بنویسم. حالا هم فرزندانم در این راه با من سهیم هستند، آنان در تمام سال‌هایی که گذشت، نخستین مخاطبان آثارم بوده‌اند. برخی از کتاب‌ها حتی در قصه گویی برای آنان رقم خورد. حالا که بزرگ شده‌اند بیشتر در جایگاه منتقد آثارم هستند و البته همراهانی خوب برای شنیدن اولین نسخه بدون ویرایش داستان‌های من.»
کودکان بدون سرگرمی، چیزی نمی‌آموزند
افسانه موسوی گرمارودی دشواری‌های پیش روی زنان نویسنده را بیشتر از مردان می‌داند و درپاسخ به اینکه نویسندگی این دو گروه را متفاوت از یکدیگر می‌داند یا نه می‌گوید: «فکر می‌کنم متفاوت است. در شعر که خودم دقت کرده‌ام، شاعری زنان از مردان را متفاوت یافته‌ام و بر همین اساس می‌توانم بگویم در داستان هم به احتمال زیاد متفاوت است. البته این تفاوت در انتخاب کلمات و شیوه نگاه و بازخوردهاست. اگرنه در توجه به وجوه مشترک انسانی مرد و زن تفاوتی ندارند.»این استاد دانشگاه توصیه‌ای هم برای علاقه‌مندان فعالیت در حوزه کتاب‌های کودک و نوجوان دارد و تصریح می‌کند: «من به واسطه گذر عمر و تجربه‌هایی که در این عرصه کسب کرده‌ام معتقدم اگرچه شناخت زبان کودکانه و شناخت آنها بسیار مهم است اما استفاده از فانتزی و بیان شیرین برای جلب مخاطبان کم‌سن‌وسال حرف اول را می‌زند. بویژه که اگر بچه‌ها از نوشته‌ای لذت نبرند، از آن چیزی هم نمی‌آموزند. با این حال نباید فراموش کنیم که رسالت اصلی یک نویسنده بیان نکات و ظرایفی است که ارزش طرح کردن و انتقال به مخاطب را داشته باشد.»در پایان او درباره اینکه کتابی در دست نگارش دارد یا نه نیز می‌گوید: «درحال نگارش چند داستان متفاوت هستم. اجازه بدهید در این مرحله درباره‌شان صحبت نکنم. اما چند کتاب زیر چاپ دارم که امیدوارم بزودی به دست مخاطبان برسند. یکی کتاب«کاش آن ستاره پدرم بود»، «دست‌های مهربان» و کتاب «خوشه طلایی». همچنین کتاب دیگری به نام «غلغلک بازی» که از 10 داستان دو خطی تشکیل شده است. طی تمام این سال‌ها کوشیده‌ام بخشی از تجربه‌های تلخ و شیرین زندگی‌ام را با مخاطبان به اشتراک بگذارم.»

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و سی و دو
 - شماره هشت هزار و صد و سی و دو - ۰۱ اسفند ۱۴۰۱