حسین ریگی از تجربه کارگردانی «هوک» به «ایران» گفت
سینمای ایران به سیستان و بلوچستان بدهکار است
سپیده شریعت رضوی
روزنامهنگار
حسین ریگی میگوید، تنها فیلمساز سیستان و بلوچستان نیست اما وظیفه خود میداند که حداقل بخش زیادی از کارهایش با موضوع درباره سیستان و بلوچستان باشد تا بدهیای که سینما به این استان دارد، با فیلمهایی که ساخته میشود، پرداخت شود.
«بومی بمانیم جهانی فکر کنیم.» این جمله شعار فیلمسازی است که متولد سیستان و بلوچستان است؛ فردی که فعالیت فیلمسازی خود را از سال 1374 با گذراندن دوره فیلمسازی در انجمن سینمای جوانان ایران آغاز کرده و تاکنون فیلمهای زیادی در زمینه مستند، داستانی کوتاه و بلند و سینمایی تولید کرده که در جشنوارههای مختلف داخلی و بینالمللی به نمایش درآمده است.شاید بتوان گفت وی اولین فیلمساز بلوچ در عرصه سینمایی حرفهای ایران است که سال 99 با فیلم سینمایی «لیپار» در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر حضور داشته است.حسین ریگی که بسیاری از مخاطبانش از او بهعنوان مستندساز یاد میکنند تا کارگردان فیلمهای سینمایی، امسال دومین سینمایی خود را با نام «هوک» ساخته که قرار است در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآید.
با جستوجو در مرورگرهای فارسی میتوان دریافت که «هوک» نام فیزیکدان و منجم معروف انگلیسی است.
از سوی دیگر عنوان یـــــک فیلم امریکایی و حتی یک قانون در فیزیک است اما در جدیدترین اثر حسین ریگی به معنای ضربه در ورزش بوکس است.تاکنون تنها اطلاعاتی که از این فیلم رسانهای شده، خلاصه داستان و اسامی بازیگران و عوامــــــــل آن است.
فیلمنامه این فیلم را مهدی تراببیگی به نگارش درآورده و در خلاصه داستان آن آمده است: «دو برادر ورزشکار بلوچ برای رسیدن به آرزوهای بلندپروازانه خود تلاش میکنند.»
همچنین امیر جعفری، رویا تیموریان، امیرمهدی ژوله، علیرضا جعفری، علی اوسیوند، مهتاب ثروتی، محسن آشتیانیپور، سبحان رخشانی، آرزو تاجنیا، سعید رضاییکیا و… بازیگران این فیلم سینمایی هستند.حسین ریگی در اولین اثر خود یعنی «لیپار» داستان زندگی کودکی عاشق سینما را در سرزمین سیستان و بلوچستان به تصویر کشیده اما در دومین اثرش به سراغ آرزوهای جوانان این منطقه رفته است. همچنین با نگاه به لیست بازیگران دو اثر وی و مقایسه با هم میتوان دریافت که در «هوک» از حضور بازیگران سرشناس بیشتری بهره برده است.حضور این فیلم در جشنواره فجر 41 بهانهای شد تا با کارگردان این اثر درباره ساخت فیلم در سیستان و بلوچستان و به تصویر کشیدن دغدغههای مردم آن منطقه به گفتوگو بنشینیم که در ادامه میخوانید.
آقای ریگی شاید بیشتر مخاطبان آثار شما، از شما بهعنوان مستندساز یاد کنند تا کارگردان فیلم سینمایی. خودتان به کدام سمت گرایش دارید؟ و ساخت مستند چه تأثیری بر تولید دو اثر سینمایی که ساختهاید، گذاشته است؟
مستند و سینمایی دو ژانر و فرم متفاوت هستند که هرکدام جذابیتهای خاص خود را دارند و من به هر دو علاقه دارم. البته من پیشینه مستندسازی بیشتــــری نسبت به فیلم داستانی دارم و شاید فیلمهای داستانیام برگرفته از این اتفاق باشد. در حقیقت با تحقیقی که برای ساخت مستند انجام میدهیم، به راحتی میتوانیم به واقعیت نزدیک شویم و من در فیلمهای داستانی و دو اثر سینماییام سعی کردهام این فضای واقعگرایانه را حفظ کنم.
قرار است تنها آثاری درباره سیستان و بلوچستان بسازید؟
من اعتقادم این است که درباره استان سیستان و بلوچستان باید فیلم ساخته شود. البته من فیلمساز هستم و تنها فیلمساز سیستان و بلوچستان نیستم اما وظیفه خود میدانم که حداقل بخش زیادی از کارهایم درباره سیستان و بلوچستان باشد تا بدهیای که سینما به این استان دارد، با فیلمهایی که ساخته میشود، پرداخت شود.
ما چند فیلمساز برآمده از دل زاهدان داریم که هماکنون در سینما فعالیت میکنند؟
در حـــــوزه سینمای مستـــــــــــــــند و فیلم کوتاه بچههای سیستان و بلوچستان فعالیتهای خوبی داشته و آثار درخشانی را در بُعد ملی و بینالمللی ساختهاند اما در بحث سینما و مقوله فیلم سینمایی خیر. متأسفانه بهدلیل شرایطی مانند جغرافیا، دوری از کلاسهای آموزشی، مسائل مالی و... که در این استان وجود دارد، بچههای فیلمساز نمیتوانند ریسک کنند و این فضا را در قالب حرفهایتر با سختیهای خودش ادامه دهند. من بهعنوان فیلمساز دغدغه این را داشتم در عرصه سینمای حرفهای ورود کنم تا بهعنوان فیلمساز سیستان و بلوچستانی حرفهایی بزنم که شاید از دید بسیاری از فیلمسازهایی که قرار است در این استان فیلم بسازند، گفته و تصویر درستی ارائه شود.
آیا کارگردانی که اهل سیستان و بلوچستان نیست میتواند اثری در آن شهر بسازد و تصویری درست ارائه کند؟ چرا؟
همه جای دنیا فیلمسازانی هستند که در مناطق دورافتاده آثاری را خلق میکنند اما مهمترین مقولهای که باید به آن توجه شود این است که یک فضای تحقیقی درستی وجود داشته باشد تا افراد شناخت پیدا کنند، وارد جزئیات جامعهشناسی و مردمشناسی منطقه شوند و بعد بر اساس آن فیلمنامه بنویسند. فیلمساز اگر شناخت درست از منطقه نداشته باشد قطعاً اثر عمیقی ساخته نمیشود و نمیتواند چهره درستی را از منطقه مورد نظر به تصویر بکشد. در حقیقت اگر فیلمساز میخواهد دور از اقلیم خود اثری بسازد باید همانقدر که برای فیلمش وقت میگذارد، برای تحقیق نیز زمان خرج کند.
«هوک» به چه معناست و دومین اثر سینمایی شما چه تفاوتی با اولین اثرتان دارد؟ ایده ساخت اثر چگونه شکل گرفت؟
«هوک» همان ضربه در ورزش بوکس است که از بغل به حریف میزنند و اما تفاوت این اثر با فیلم قبلیام یعنی «لیپار» در اجتماعی بودن آن است. «لیپار» در دسته فیلمهای کودک و نوجوان میگنجد اما «هوک» اثری ورزشی-اجتماعی است. ما تلاش کردیم به مسائلی که سر راه جوانان و نوجوانان سیستان و بلوچستان برای رسیدن به موفقیت است، اشاره کنیم.ناگفته نماند که سیستان و بلوچستان مهد بوکس ایران است و قهرمانان بنامی در زمینه بوکس در کشور داریم که مهمترین آن دانیال شهبخش، اولین مدالآور ورزش بوکس ایران در تاریخ است. در حقیقت زمانی که دانیال توانست وارد المپیک و قهرمان جهان شود، این ایده به ذهنم رسید که میتوانیم فیلمی خوب درباره ورزش بوکس در سیستان و بلوچستان بسازیم.
از قصه این اثر برایمان بگویید و اینکه حامل چه پیامی برای مخاطبان است؟ چه هدفی را دنبال میکند؟
داستان «هوک» در شهر چابهار اتفاق میافتد. در حقیقت قصه به نوعی با تجربیات شخصی خودم از مشکلاتی که برای رسیدن به بحث سینما بود، عجین شده است و تفاوتی نمیکند این شخصیت سینماگر یا ورزشکار باشد بلکه میتواند با این مشکلات مبارزه کند و به چیزی که میخواهد برسد.
چالشهای شما برای ساخت این اثر چه بود؟
ساخت فیلم در شهرستانها چالشهای خاص خود را دارد از جمله آن که سختیها و قطعاً مشکلاتی که سر راه فیلمساز قرار میگیرد با فیلمسازی در تهران تفاوت دارد. از جمله آنکه بُعد مسافت و نبود تجهیزات و امکانات میتواند این ساخت را سختتر کند. من خوشبختانه با شناختی که از فضا داشتم و سالها فیلم تولید کردهام، کار راحتتر پیش رفت و توانستیم کار را خوب پیش ببریم. اما مهمترین چالش لهجه بود.
اسامی بازیگران معروف در لیست شما به چشم میخورد. برای انتخاب آنها با چه مسائلی روبهرو بودید؟ قرار است بازیگر جدیدی از طریق فیلم شما معرفی شود؟
از بازیگران چهره، توانمند و خوبی در این پروژه بهره بردیم که باید بگویم سر لهجه آنها را اذیت کردیم چراکه قرار بود با یک لهجهای روبهرو شوند که تا به الان نشنیده بودند. اگرچه بسیاری از بازیگران لهجههای مختلف را تجربه کردند اما بلوچی سخت بود و این چالش همیشه سر راه ما قرار دارد. خوشبختانه در «لیپار» و «هوک» موفق شدیم نزدیکترین لهجه را درآوریم.