شکافی بیسابقه در اعماق رژیم صهیونیستی
بمب ساعتی در تلآویو
دیوید هرست، تحلیلگر سیاسی ـ اجتماعی
مترجم: وصال روحانی
تلاش تازه برخی صهیونیستها برای تشکیل یک کشور یهودی مستقل و تقابل آن با ایدههای تندروهای رژیم صهیونیستی سبب شده شکافی چنان وسیع در اعماق رژیم اشغالگر قدس شکل گیرد که درگذشته بیسابقه بوده است. شدت تضاد آرا در تلآویو به حدی است که بدیهیترین سؤال رایج این است که در آنجا چه کسی حکم میراند. یکی از ارکان اصلی ماجرا ایتامار بنگویر رهبر حزب موسوم به «قدرت» اسرائیل است که نماد اصلی تندروی به حساب میآید و طبعاً سوی دیگر ماجرا بنیامین نتانیاهو است که چندی پیش برای چهارمین بار در عمر آلوده سیاسیاش به پست نخستوزیری رسید و دولتی که در تلآویو تشکیل داده، بیگمان تندروترین کابینه در تاریخ حیات این رژیم ننگین است. آنچه در برخورد آرای متفاوت صحنهگردانان سیاست اسرائیل در حال شکلگیری است، چیزی همانند یک بمب ساعتی است که وقتی زمان انفجار آن برسد، کل بنیاد صهیونیستها را برباد خواهد داد.
عواقب غصب «ملک غیر»
چیزی به نام «معتدلترها» در صحنه سیاست صهیونیستها وجود خارجی ندارد و تمامی طرفین ماجرا افراطی هستند و تفاوت اندک آنها در میزان تندرویشان است، در این میان عملکرد همیشگی صهیونیستها که حمله به نوارغزه و اخیراً فتح مواضعی تازه در جنین است، نیز ادامه دارد و به شهادت رساندن جوانان مبارز فلسطینی در راه شهرکسازیهای تازه طی هفتههای اخیر هرگز متوقف نشده و این به سبب میزان بالای افراطگری در عملکرد تمامی جناحهای حاکم بر تلآویو است. این در حالی است که حتی برخی نشریات رژیم صهیونیستی منکر قربانیشدن عدالت در راه تحقق اهداف ضدانسانی شهرکسازان نیستند.
«آنها» یکی یکی آزاد شدند
در اسرائیل همیشه این باور وجود داشته که بین هسته مرکزی صهیونیسم و مجریان طرح مذموم شهرکسازی در کرانه باختری اختلافنظر وجود دارد. اگر روزی بنگویر در صدر دولت اسرائیل بنشیند، یکی از بی رحمانهترین روندهای غصب زمین و شهرکسازیها در نوارغزه دایر خواهد شد که حتی دستهای آغشته به خون نتانیاهو و مغز جنایتپرداز او تاکنون قوه تحقق بخشیدن به آن را نداشتهاند. تندروها در تلآویو، یائیر لاپید را هم در بر میگیرد که سال پیش مدتی نخستوزیر موقت این نظام منحوس بود و این سلسله پرتعداد از تندروان سبب شدند در سال 2022 که یک ماه از پایان آن میگذرد حداقل 220 فلسطینی شریف شامل 48 کودک جان ببازند و مظالم صهیونیستی به اعلا درجه خود برسد. این تندرویها البته پلیس امنیتی اسرائیل (شینبت) را هم شامل میشود که وقتی طرحشان برای کارگذاری بمب در اتوبوسهای حامل فلسطینیها لو رفت، عملاً حسابرسیای در این خصوص صورت نگرفت و امنیتیهای تندرو به اماکن مقدس اسلامی مانند مسجدالاقصی چشم دوختند تا آنجا را آماج حملات خود قرار دهند. کاری گیلون که در سالهای 1994 تا 1996 ریاست شینبت را در دست داشت، در مستندی تصویری به نام «حافظان دروازه» گفته است: وقتی در دوره نخستوزیری اسحاق شامیر به وجود یکی دو شبکه زیرزمینی از فعالان یهودی پی بردیم و حضورشان را به محاکم امنیتی تلآویو گزارش و پیگیری قضایی آنها را اجرایی کردیم متوجه شدیم حامیان پرنفوذی در تلآویو دارند که زورمان به آنها نمیرسید. دادگاههای رسیدگیکننده به کارشکنی آنها و ایستادگی آشکارشان مقابل خواستههای دولت جرایم اغلب سنگینی را برای این افراد تعیین کردند اما آنها مدت بسیار کوتاهی در حبس ماندند و یکییکی آزاد شده و به خانههایشان رفتند. معلوم بود که آنها خواستار اعمال سیاستهایی به جز روشهای دولت هستند اما فقط با روشهای تندتر، میشد بر منطقه مدیریت و فلسطینیها را وادار به عقبنشینی کرد.»
یک تشابه آفریقایی
برخی فکر میکنند تفکر ساخت یک کشور یهودی که
دربرگیرنده بخشی قابل توجه از خاک کرانه باختری و بر لب دریا مستقر باشد و تقابل آن با نظرگاه صهیونیستهای افراطی که این جریان فکری را سنتی و محدودکننده و تضعیفکننده روند اشغالگری در این منطقه و شهرکسازیهای گسترده در آنجا میدانند، یک رویکرد و احساس تازه است اما ریشههای این تضاد آرا و دیگراندیشی به روزهای نخست تشکیل رژیم صهیونیستی در سال 1948 برمیگردد و از همان تاریخ این دو جریان فکری متفاوت ظاهراً به موازات یکدیگر ولی عملاً در نفی طرف مقابل به پیش میرفتهاند. تفاوت محسوس مرتبه فعلی با دفعات قبلی افراطگراییهای خیرهکنندهای است که در عملکرد حاکمان کنونی تلآویو مشاهده میشود و به تبع آن یهودیان میانهرو نزدیک به دولت تلآویو با اینکه خرج کلان عملیات گسترده نظامی این دولت را تأمین میکنند، قوه مهار و دادن خط فکری لازم به آن را ندارند. از هر گوشه کابینه بدنام و جدید نتانیاهو خون میبارد و کمتر فرد نزدیک به نظام سلطهجوی بنگویر را مییابید که چند پرونده مفتوح را در ارتباط با اعمال جنایتکارانه خویش در محاکم ارشد اسرائیل نداشته باشد. با این حال تفاوت ایده این تندروها با خط فکریای که میانهروترها در تلآویو دارند نیز عارضهای است که نمیتواند تأثیری شگرف در آینده این رژیم نگذارد. مشابه این تضاد سالها پیش در صحنه سیاست کشور شمال آفریقایی الجزایر و در نحوه برخورد ارتش بی رحم فرانسه که سالها الجزایر را استثمار میکرد، با قیامکنندگان الجزایری و خواستاران استقلال این کشور رؤیت شد. آنجا که در جنگی پایانناپذیر بین سربازان به شدت مسلح فرانسوی و مبارزان نه چندان مجهز الجزایری و در یک بازه زمانی بیش از 10 سال 5/1 میلیون الجزایری جان باختند. دولت فرانسه همین امروز هم این رقم را رد میکند و ضمن پایین آوردن شمار قربانیان تا عدد 400 هزار نفر مدعی است که تعداد زیادی از جانباختگان از اتباع همین کشور اروپایی و اغلب سربازان فرانسوی بودهاند. شارل دوگل رئیسجمهور پیشین فرانسه در این خصوص گفته بود: «قابل فهم بود که حتی پس از پایان مخاصمات و خروج نیروهای ما از الجزایر، بسیاری از مهاجران الجزایری ساکن فرانسه اینجا و آنجا و در جریان مراسم مختلف عملکرد ما را ملامت و آنچه را که در الجزیره روی داده بود، محکوم کنند، اما در جریان عملیات انتقامجویانه آنها حتی یک دختربچه چهارساله فرانسوی در پاریس سال 1962 جان باخت و زخمها عمیقتر شد.»
رو شدن هویت واقعی جانیان
دوگل اشارهای به این نکرد که در جریان تلاش مذبوحانه ارتش فرانسه برای حفظ استثمار کهن و پوسیده این کشور بر الجزایر هم چه تعداد انسان بیگناه شامل زنان و کودکان جان خود را از دست دادند. انتقال آن وضعیت به اسرائیل فعلی بسیار هشدارآمیز و برای طالبان آزادی در سطح جهان امیدبخش است. امروز طوری باندهای تندرو در تلآویو زیر پای یکدیگر را خالی و برای پیشتاز شدن در روندهای آدمکشی کوشش میکنند که حاصل عمده و بزرگ این فرایند چیزی جز روشدن هرچه بیشتر چهره این شمایلهای جنایت اعصار مدرن نزد جهانیان و ورشکستگی هویتی این رژیم نامشروع نخواهد بود. در دنیایی که اینگونه افراطگراییها متأسفانه رایج است همین مسأله و آشکار شدن هویت واقعی حاکمان تلآویو به خودی خود یک پیروزی چشمگیر برای فلسطینیهای شریف و گروههای مقاومت آنها است که جانانه مقابل این یاغیان بیحد و مرز ایستادهاند.
منبع: Middle East Eye