«ایران» از شیب ملایم کاهش موالید و ورود کشور به نخستین مرحله سالمندی گزارش می دهد
تأثیر کاهش ۴ درصدی ولادتها بر جمعیت کشور
مهسا قوی قلب
خبرنگار
با توجه به آمارهای ارائه شده، میزان ولادتها در مقایسه با سال قبل کاهش داشته است، حالا حدود یک سال از تصویب و ابلاغ قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت میگذرد، اما تعداد ولادتهای ثبتشده در 9 ماهه امسال با کاهش 4 درصدی یا به عبارت دیگر کاهش بیش از 33 هزارتایی در قیاس با مدت مشابه خود در سال گذشته مواجه بوده است. به بیانی دیگر در 9 ماهه امسال 810 هزار و 877 مورد ولادت و در مدت مشابه سال قبل 844 هزار و 723 مورد ولادت به ثبت رسیده است. از سوی دیگر تعداد ولادتهای ثبت شده طی سالهای 96 تا 99 در قیاس با آمار سال قبل خود نیز نشان میدهد که همواره فرزندآوری با کاهش 2، 6، 8 و در برخی بازهها 12 درصدی مواجه بوده است. این در حالی است که فقط کشور ما نیست که درگیر نگرانیهای ناشی از کاهش جمعیت است، بر اساس آمار منتشر شده، جمعیت چین برای اولین بار در بیش از 6 دهه گذشته کاهش یافته است، پیشبینی میشود چین تا سال 2100 تقریباً نیمی از جمعیت خود را از دست بدهد و از بیش از 1.4 میلیارد نفر به 771 میلیون نفر سقوط کند. اما این کاهش جمعیت تنها مربوط به چین نیست. به نقل از یورونیوز، در حال حاضر جمعیت برخی از کشورها در حال کاهش است و 8 کشور با بیش از 10 میلیون نفر جمعیت در دهه گذشته شاهد کاهش جمعیت بودهاند که اکثراً اروپایی هستند. در کنار اوکراین که جمعیت آن به دلیل تهاجم روسیه بشدت کاهش یافته است، تعداد مردم در ایتالیا، پرتغال، لهستان، رومانی و یونان نیز رو به کاهش است. همچنین بر اساس گزارش بانک جهانی، نرخ باروری بین 1.2 تا 1.6 فرزند به ازای هر زن در کشورهای اروپای جنوبی و شرقی ثبت شده و نرخ باروری بیش از 2 برای ثابت نگهداشتن جمعیت مورد نیاز است. در خارج از اروپا، ژاپن نیز شاهد کاهش جمعیت سالخورده شده و این تا حد زیادی به دلیل نرخ پایین باروری 1.3 فرزند به ازای هر زن و مهاجرت اندک است. ژاپن بین سالهای 2011 تا 2021 بیش از 3 میلیون نفر را از دست داده است. در مورد خاورمیانه هم این موارد درست است. روسیه، آلمان، کره جنوبی و اسپانیا همگی قرار است به این حرکت نزولی بپیوندند و جمعیت آنها تا سال 2030 کاهش یابد. جمعیت اروپا از اوایل این دهه شروع به کاهش خواهد کرد، اما چند استثنا وجود دارد. در حالی که جمعیت اروپایی، امریکایی و آسیایی همگی تا سال 2100 روند کاهشی طی خواهند کرد، تعداد مردم آفریقا همچنان رو به افزایش خواهد بود. جمعیت قاره آفریقا تا سال 2100 از 1.4 به 3.9 میلیارد نفر افزایش خواهد یافت. در آن زمان حدود 38 درصد از جمعیت جهان در آفریقا زندگی میکنند، در حالی که این آمار امروز حدود 18 درصد است.
دکتر حسین میرزایی، مردمشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبائی، با اشاره به اینکه میزان باروری کل در کشور طبق آخرین آمار با شیب ملایم تا سال 1403 به سمت 1.6 فرزند برای هر مادر میل پیدا خواهد کرد، به «ایران» توضیح میدهد: در نیمه دهه 1360 میزان این رقم 6.7 فرزند برای هر مادر بوده، بنابراین تردیدی نیست که کاهش باروری یکی از واقعیتهای جمعیتشناختی جامعه ایران در شرایط کنونی است. کاهش موالید و مشکلات جمعیتی ما با شیب تندی از اوایل دهه 70 با سیاستگذاریهای غلط و با شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» آغاز و به یک فرهنگ تبدیل شد. ایران در حال حاضر کشور پیری محسوب نمیشود، اما در ادامه این روند سیاستهای جمعیت و کاهش میزان موالید، در ازای افزایش تعداد سالمندان در سالهای آینده، جمعیت جوان جایگزین نمیشود و در نتیجه بیشتر جمعیت کشور را افراد پیر تشکیل میدهند. امروز فراتر از انتظار، 10 درصد از جمعیت کشور را سالمندان تشکیل میدهند و برآورد میشود که تا سال 1420، جمعیت سالمند کشور دو برابر شود که این امر بسیار تکاندهنده است.
جمعیت ایران وارد مرحله نخست سالمندی شده است
با توجه به میزان موالید و کاهش نرخ آن در سالهای اخیر، بیتردید جمعیت کشور به سمت سالمند شدن سوق پیدا خواهد کرد میرزایی با تأیید این پیشبینی، معتقد است که جمعیت ایران تا چند سال آینده جزو یکی از کشورهای سالخورده دنیا خواهد شد، طی چند سال آینده نیروی کار در ایران بشدت کاهش یافته و در این شرایط باید بهرهوری نیروی کار به میزان قابلتوجهی افزایش یابد، اما با توجه به وضعیت اقتصادی و اجتماعی که در کشور ملاحظه میشود، فرصت جبران پیری جمعیت در کشور بسیار کم است.
او در ادامه میافزاید: علت اصلی کاهش و به دنبال آن پیری جمعیت، طبیعتاً کاهش باروری است که دلایل متعددی میتواند داشته باشد. تأخیر در ازدواج یکی از آن عوامل است. دوره تولیدمثل در زنان محدود است و وقتی افراد ازدواج بهنگام نداشته باشند، شمار سالهایی که در معرض فرزندآوری قرار میگیرند و شمار نهایی فرزندانی که یک زوج میتوانند تا پایان دوره فرزندآوری به دنیا بیاورند، محدود میشود. افزایش فاصلهگذاری بین موالید، فاصله میان ازدواج و اولین فرزند، کاهش مرگ و میر نوزادان، افزایش احتمال بقای کودکان، توجه به کیفیت زندگی فرزندان از سوی والدین و افزایش هزینههای فرصت فرزندآوری بویژه برای مادران از عوامل منجر به کاهش موالید است. افزایش متوسط سن ازدواج پیوند مستقیمی با تحول خانواده ایرانی از شکل گسترده به هستهای و همچنین شرایط اقتصادی-اجتماعی جامعه در شرایط کنونی دارد. به این ترتیب که زوجها به محض تشکیل خانواده، باید بهصورت مستقل تأمین نیازهای اقتصادی خود را به عهده بگیرند. به همین دلیل گروهی از جوانان ترجیح میدهند ازدواج و تشکیل خانواده را به زمانی موکول کنند که بتوانند هزینههای زندگی را تأمین کنند. ناامنی شغلی، افزایش سطح توقعات و انتظارات، کاهش نفوذ نیروهای سنتی و شبکههای فامیلی و خانوادگی، میزان مرگ و میر، باروری، مهاجرت، رخدادهای طبیعی، بسترهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، همه در کاهش تمایل افراد به ازدواجهای بهنگام مؤثر بوده و لازم است برای آنها برنامهریزیهای علمی، بر پایه تحقیقات کاربردی انجام شود.
چند سالی است که سیاستهای تشویقی در قالبهای مختلف در کشور پیادهسازی شده اما در خصوص فرزندآوری چندان بازخورد مثبتی نداشته است، از این رو پی میبریم که این سیاستها ناکافی و غیرمؤثر بودهاند، میرزایی نیز در این باره اظهار میکند: بستههای تشویقی افزایش موالید به تنهایی نمیتواند نقش مهمی در ترغیب جوانان به ازدواج بهنگام و تشکیل خانواده ایفا کند. در واقع، نمیتوان سیاستهای جمعیتی و بازنگری آنها از بستر اقتصادی، اجتماعی را که باعث کاهش میزان باروری و ازدواج شده، جدا کرد. بستههای تشویقی موالید بیشتر گروهها و طبقات پایین اقتصادی و احتمالاً اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد و این امر سبب میشود، جامعه در چرخه باطلی از محرومیتها قرار گیرد. واقعبینی در سیاستگذاری جمعیتی و همگرایی سیاستهای اقتصادی با سیاستگذاریهای فرهنگی، اجتماعی و جمعیتی در این فرایند بسیار مهم تلقی میشود. وقتی در تأمین نیازهای اولیه مانند مسکن و ثانویه مانند اشتغال جمعیت جوان عملکرد درستی وجود نداشته باشد، نمیتوان انتظار داشت صرفاً از طریق ارائه چنین بستههایی، جوانان را به ازدواج، تشکیل خانواده و فرزندآوری ترغیب کرد.
این استاد دانشگاه در خاتمه در زمینه لزوم بازنگری در سیاستگذاریها در حوزه فرزندآوری میگوید: در انتها باید به نکته مهمی اشاره کرد و آن این است که تصور دختران جوان جامعه، از هویت خود با نگاه کلیشهای و سنتی که تنها وظیفه زنان را فرزندآوری و خانهداری میداند، فاصله گرفته است. در این جا ضروری است که در سیاستگذاریها نقش مادری را نباید در تعارض با مشارکتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تعریف کرد، زیرا در این صورت، صرفاً تمایل زنان به فرزندآوری کاهش پیدا خواهد کرد. اگر سیاستگذاری جمعیتی بر اساس واقعیتهای جامعه ایران و آسیبشناسی برنامه تنظیم خانواده و آثار و پیامدهای آن صورت بگیرد، در این وضعیت میتوان امیدوار بود زنان با واقعبینی در مورد باروری تصمیمگیری کنند و تغییرات جمعیتی به سمت مطلوبی هدایت شود.