گمشده در شهر
کلانشهرها چگونه حیات ذهنی زنان را تغییر میدهند؟
دکتر شهرزاد بخشی
معاون مشارکتهای مردمی ستاد پایش و راهبری طرحهای توسعه شهری
منـــــــــــــــظور از «زنــــــــــــانه شـــــــــــــــدن شهر» چیست؟ آیا حضور بیشــــــــــتر زنان در فضای عمومی شهر باعث زنانه شدن شهر میشود؟ اگر بخواهیم به جایگاه و سهم زن در شهر و کلانشهرهای امروزین بپردازیم قبل از هر چیزی باید ببینیم تعریف شهر چیست. «شهر» بهعنوان طیفی از عرصههای عمومی و عرصههای خصوصی تعریف میشود؛ به عبارت دقیقتر از عرصه کاملاً خصوصی بهنام «خانه» تا عرصه کاملاً عمومی بهنام «خیابان» و عرصه نیمهعمومی بهنام «محله» همگی در تعریف شهر میگنجند و برای اینکه کالبد و فضای شهری شکل بگیرد باید بین نیازهای شهروندان و عرصههای «عمومی»، «خصوصی» و «نیمه عمومی-خصوصی» تناسب ایجاد کنیم.
از منظر دیگر میتوان شهر را مجموعهای از لایههای مختلف تعریف کرد. این لایهها، در واقع ماهیت یک شهر را شکل میدهد و شامل 4 لایه اساسی اعم از کالبد شهری، مدیریت شهری، قوانین و هنجارهای حاکم بر شهر و شهروندان است. بنابراین، نوع کنشگری شهروندان در لایههای مختلف شهری از یک طرف و نوع حضورشان در عرصههای عمومی و خصوصی از طرف دیگر اساساً مفهوم شهر را تحتالشعاع قرار میدهد. بنابراین وقتی از «زنانه شدن شهر» صحبت میکنیم، مقصود این است که باید بین اقتضائات و خصوصیاتی که زن دارد و عرصهها و لایههای شهری ارتباط مستقیمی برقرار باشد.
اگر میخواهیم ببینیم که چقدر شهرهای ما متناسب با نیاز زنان طراحی شده است قبل از هر چیزی باید ببینیم چه نگاهی به زن وجود دارد و از زن چه تعریفی ارائه میشود؟ آیا زن بما هو زن، منظور نظر است؟ آیا منظور زنی است که در نگاه انقلاب اسلامی آمده است؟ آیا منظور زن شاغل یا زن به عنوان مادر است؟ اینها را باید شناسایی کرد و متناسب با آن، قوانین و هنجارها و مناسبات قدرت، فیزیک و کالبد شهر را ساماندهی کرد.
در مطالعاتی که در حوزه زنان انجام شده است، هشت شاخص؛ امنیت، راحتی، توجه به فراغت، عادلانه بودن فضای شهری، زیبا بودن شهر، دوستدار کودک بودن، مشارکتی بودن و مهیا بودن فضا برای نقشآفرینی زنان، شناسایی شده است که کمک میکند تا شهر برای زنان مناسبتر باشد.
اما ایده جمهوری اسلامی در خصوص زن چیست؟ و این گفتمان حضور زنان در شهر را چگونه میبیند؟ در گفتمان جمهوری اسلامی ما به دنبال زنی هستیم که نه شرقی است و نه غربی. در واقع ما از یک الگوی سوم حرف میزنیم که مقصود از آن، زن مسلمانی است که با حفظ اصول دین میکوشد تا در متن و مرکز بحث قرار گیرد. زنی که در عین حال که بنیان خانواده است، در عرصههای سیاسی و اجتماعی عرصههای جدیدی را برای کنشگری خود تعریف کرده است. بنابراین فضاها و کالبد شهری، قوانین و هنجارها، مدیریت و مناسبات میان شهروندان باید ذیل چنین تعریفی از زنِ انقلاب اسلامی صورتبندی شود و این مهمترین مسألهای است که امروز ما در خصوص مسأله زن در شهر با آن مواجه هستیم و متأسفانه تاکنون نتوانستهایم متناسب با تعریفی که از زن ارائه میکنیم، فضاهای شهریمان را شکل دهیم و به نظر میرسد هنوز با نوعی حاکمیت نگاه مردانه در این زمینه مواجه هستیم.
بهعنوان مثال «مکث» در فضاهای شهری برای زنان از نیازهای اساسی است؛ از مکثی که در درگاه خانه دیده شده تا مکثی که قبل از سقاخانه و بازار وجود دارد. و پرسش اصلی اینجا است که چقدر فضای شهری امروز ما متناسب با این نیاز زنان، ساخته و پرداخته شده است؟ واقعیت این است که به دلیل حاکمیت نگاه مردانه در کلانشهرهای امروز ما اساساً حیات ذهنی زنان متناسب با هویتی که در گفتمان انقلاب اسلامی کسب کردهاند، سنخیتی ندارد و این میتواند حیات ذهنی زنان را به مخاطره بیندازد.
نکته دیگر این است که ما مسأله زن را بما هو مسأله نمیبینیم. گویی از طرح این موضوع و پرداخت به آن ترس داریم که مبادا از دغدغه ما در خصوص مسأله زنان، برداشتهای فمینیستی شود. به همین دلیل، در عرصههای نظری در حوزه زنان آنقدر پراکندهکاری داریم که عملاً از آن مطالعات، نمیتوان در خصوص نسبت زنان با عرصههای مختلف جامعه، به تصویر روشن و دستورالعمل جامعی رسید.
ما اغلب به زن در خانواده پرداختهایم و هیچگاه زن بما هو زن مسأله ما نبوده است. این در حالی است که در اسلام و در گفتمان انقلاب اسلامی ضمن اینکه به جایگاه زن در تحکیم بنیان خانواده تأکید شده به نقش و ظرفیت زن فراتر از خانواده هم پرداخته شده است. اما ما از این نگاه توأمان، غافل شدهایم؛ به همین دلیل، برخی از مسائلمان در حوزه زنان هنوز حل نشده است.
حضرت امام خمینی(ره) بارها در دیدارهای مختلف، از زنان تحت عنوان «رهبران نهضت» یاد میکنند. همچنین مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از بانوان برگزیده کشور در تاریخ 30 فروردین 1393 میفرمایند: «مسأله زن در دنیای امروز و از جمله در کشور ما، یکی از مسائلی است که به جهات مختلف همچنان درخور پیگیری و تأمل و کار و فکر است. اولاً نیمی از جمعیت کشورها زنان هستند؛ چگونه میتوان به شکل سالمی از این امکان و استعداد عظیم به نفع هر کشوری، از جمله کشور ما استفاده کرد؟ ثانیاً مسأله جنسیت که یکی از حساسترین و ظریفترین مسائل آفرینش است، چگونه میتواند در خدمت تعالی انسان قرار گیرد، نه در خدمت انحطاط بشر و انحطاط اخلاقی؟ ثالثاً بهخاطر تفاوتهای طبیعی که بین جنس زن و جنس مرد وجود دارد، چگونه میتوان - چه در محیط اجتماعی، چه در محیط خانواده- رفتاری را نهادینه کرد و غیرقابل اجتناب کرد که به زن ظلم نشود؟ اینها مسائل بسیار مهمی است. اگر ما همین دو- سه مسأله را محور فکر و تأمل و بحث و کار قرار دهیم، یک مجموعه تلاش و کار مطالعاتی و تحقیقی و عملی را بهدنبال خود خواهد آورد. این مسأله ظلم به زنان را کسی خیال نکند که مخصوص جوامع عقبافتاده یا جوامع مثلاً فرض کنید وحشی [است]؛ نه، در جوامع بهاصطلاح متمدن امروز، این ظلم به جامعه زنان اگر بیشتر از جوامع دیگر نباشد، قطعاً کمتر نیست. خب اینها مسائل مهمی است؛ اینها باید رسیدگی شود، به اینها باید پرداخته شود.»
حال باید بسنجیم و ببینیم ما امروز چقدر با کلام حضرت امام(ره) و دیدگاه مقام معظم رهبری فاصله داریم؟ از یک جایی به بعد (شاید از برنامه سوم توسعه) به تدریج واژهها و مسألهها مصادره شد و باعث شد تا افراد از پرداختن به مسأله زن باز بمانند و امروز مسأله زن در شهر به معضل بدل شود. خلأ نظری ما در این حوزه آنقدر قوی است که وقتی حتی یک زن در مقام مدیریت قرار میگیرد نمیتواند در عالیترین ظرفیت خود ظاهر شود چون آن زن مدیر به دلیل نداشتن تصویری از «زنِ مدیر انقلاب اسلامی» نمیداند که دقیقاً چه باید بکند. و طبیعتاً در حوزه «شهر و زن» نیز از چنین خلأهای نظری رنج میبریم و همین باعث عدم تناسب کالبد و فضای شهر با هویت زنان میشود.
*مکتوب حاضر، متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی دکتر بخشی در پانزدهمین نشست از سلسله نشستهای «مسأله شهر» با موضوع «شهر و زن؛ کلانشهر چگونه حیات ذهنی زنان را تغییر میدهد؟» است که در محل پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی ارائه شد.