قیام شهید نواب صفوی و تأثیرش در پیشبرد تاریخ معاصر ما
مبارزی که گرفتار «عقـلانیت ابزاری» نشد
دکتر سید سجاد ایزدهی
رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی
سیدمجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی، بنیانگذار و رهبر «جمعیت فدائیان اسلام» است که از او کتاب «راهنمای حقایق» هم به یادگار مانده که در آن به تشریح مختصات یک «حکومت اسلامی» میپردازد. او به دلیل داشتن رویکرد انقلابی، دینی، ملی و امتمحوری، بیشک حرکتی رو به جلو را در تاریخ معاصر ما رقم زد و نقش و عاملیت او در تحولات ملی و دینی ما امری غیرقابلانکار است. او همچنین، توانست در زمینه مقابله با اسرائیل، تقویت وحدت جهان اسلام و ترسیم الگویی برای تأسیس حکومت اسلامی الهامبخش باشد. مجموعه دغدغهها و اقدامات شهید نواب را میتوان بخشی از زمینهها و بسترهایی دانست که در نهایت به تحقق انقلاب اسلامی منجر شد.
یکی از ویژگیهای برجسته شهید نواب صفوی این بود که «عقلانیت» و «غیرت دینی» را توأمان به کار میگرفت. از آنجا که مقابله با یک نظام و حاکمیت جائر نمیتواند فارغ از عقلانیت باشد، چنین مبارزهای نیازمند یک منطق پیشینی است و آن منطق پیشینی برای نواب، بیتردید، تراث و پیشینهای بود که در اسلام و تشیع وجود داشت و در اقدامات خود اغلب از علما کسب تکلیف میکرد و در این مسیر، به نظم و منطق جامعی در خصوص جمع توأمان «ملیت» و «امت اسلامی» رسیده بود و رسیدن به چنین نظم و منطقی، بیتردید از رهگذر یک عقلانیت وسیع میسر و محقق میشد.
او هیچگاه دچار عقلانیت مادی و ابزاری نشد و در چهارچوب عقلانیتی میاندیشید و عمل میکرد که در «رویکرد انقلابی» موضوعیت دارد. برخی، به اشتباه میپندارند که «انقلابیگری» با «عقلانیت» سازگار نیست؛ اما واقعیت این است که انقلابیگری اساساً مبتنی بر یک عقلانیت و اهداف پیشینی است که با عقلانیت ابزاری، عادی و عرفی که هزینه دادن برای یک هدف را نهی میکند، تفاوت دارد. عقلانیتی که متناسب با انقلابیگری معنا میشود، تحقق غایات را مقدم دانسته و شهادت در این مسیر را ضروری میداند. این جنس از عقلانیت را میتوان در جریان جنگ تحمیلی و پیروزی انقلاب هم دید و چه بسیار کسانی که با این منطق و عقلانیت جان خود را فدای انقلاب، وطن و ارزشها کردند تا در نهایت دیگرانی به آسایش و آرامش برسند و عملاً تحقق جامعه مطلوب، به واسطه فدا شدن افرادی همچون سردار سلیمانیها، شهدای امنیت و شهدای حرم و... محقق خواهد شد و عقلانیت آنان، عقلانیتی مبتنی بر دین و برای تأمین امنیت و آرامش مردم و تأمین جامعهای مطلوب است.
با توجه به کارنامه مبارزاتی شهید نواب، «مشی جهادی» او را میتوان در 6 مؤلفه خلاصه کرد:
1. «غیرت انقلابی» از برجستهترین ویژگیهای مشی جهادی شهید نواب صفوی بود. او غایتی برای فعالیتهایش ترسیم کرده بود و تمام تلاشاش را برای تحقق آن به کار میگرفت. بر این اساس، اگر قرار باشد «شخص انقلابی» را تعریف و معنا کنیم، بیتردید، شخصی است که به وضع موجود رضایت نمیدهد، همواره نوگرا و به سمت جلو است، هدفی را برای خود تعریف کرده و آن را مقدس میشمارد، برای هدف خود هزینه میدهد و در راه رسیدن به آن هم عملاً ساکت نمینشیند. اگر انقلابی بودن را اینگونه معنا کنیم، بنابراین یکی از ویژگیهای نواب، مشی انقلابی او است.
2. «وطنگرایی» شاخصه دیگر مشی مبارزاتی شهید نواب است. رهانیدن وطن از سلطه و استکبار یکی از دغدغههای محوری او بود و در موضوعاتی همچون ملی شدن صنعت نفت که عملاً هویت ملی تحتالشعاع قرار میگرفت، ورود جدی میکرد و برای آن هم هزینه میداد.
3. شهید نواب صفوی دغدغهمند «امتاسلامی» بود. به همین دلیل برای ایجاد وحدت در جهان اسلام تلاش بسیاری میکرد و مبارزه با دشمن مشترک جهان اسلام یعنی رژیم صهیونیستی، چه در داخل ایران و چه در جهان اسلام، جزو اولویتهای او بود. بنابراین برای نواب بحث «امت» و «ملیت» توأمان ضرورت داشت.
4. مرحوم شهید نواب صفوی نسبت به کژیها و ناراستیهایی که در جامعه مشاهده میکرد بیتفاوت نبود و خود را موظف میدانست در جهت اصلاح آن اقدامی انجام دهد اما میکوشید تا اقدام و رفتار خود را به رأی و فتوای مراجع مستند کند.
5. «تأسیس و تشکیل حکومت اسلامی» از دغدغههای محوری شهید نواب صفوی بود؛ آن هم در زمانهای که بحث تأسیس حکومت اسلامی اساساً مسأله عموم و خواص جامعه نبود. او جزء نخستین اشخاصی بود که «تأسیس حکومت اسلامی» را مطرح کرد و در این راستا کتاب نوشت. البته قرائت او در خصوص تأسیس حکومت اسلامی بنابر شرایط آن زمان، قرائت ناقصی بود و به تدریج و در گذر زمان به یک قرائت کامل بدل شد.
6. محتوای مبارزاتی شهید نواب صفوی را میتوان در مفاهیم و اصولی چون «انقلابیگری»، «نوگرایی»، «مبارزه با استکبار» و «ایجاد ملت اسلامی» خلاصه کرد که همراستا و همگام با محتوای مبارزاتی حضرت امام خمینی(ره) بود هرچند که شیوه مبارزاتی او متفاوت از حضرت امام(ره) بود. حضرت امام(ره) متناسب با علم، مرجعیت و مقبولیت علمی و عملی که داشتند سعی کردند شیوه مبارزه خود با نظام جائر را از رهگذر آگاهیبخشی به مردم پیش ببرند. اما شهید نواب صفوی اگرچه با همان اصول و محتوای مبارزاتی حضرت امام(ره) حرکت میکرد اما برای خود مسئولیت و تکلیف اجرایی هم قائل بود و به این اعتبار، اقدامهایی را در دستور کار خود قرار میداد که چندان در چهارچوب رویکرد آگاهیبخشی نمیگنجید.
البته این بدان معنا نیست که ایشان اعتقادی به این مهم نداشت و اتفاقاً در این زمینه کوششهایی هم داشت ولی با این حال، بیشتر به سمت حرکتهای مقطعی و زودگذر که به تبع آن میتوانست نتایج کوتاهمدتی را به همراه داشته باشد، تمایل داشت و از آن جمله میتوان به تلاش وی در ماجرای ملی شدن صنعت نفت اشاره کرد و به واسطه اقدامهای مبارزاتی که در آن برهه انجام داد عملاً سیستم موجود را مجبور به عقبنشینی کرد و طی آن، بحث ملی شدن صنعت نفت هم در مجلس پذیرفته شد. بنابراین، باید شهید نواب صفوی را در ظرف زمان خود و متناسب با امکانات و جایگاه علمی و سیاسیاش ارزیابی کرد. تلاشهای شهید نواب صفوی در تأسیس حکومت اسلامی، بیشتر در کوتاه مدت مؤثر بود اما بدیهی است که در درازمدت، نظام اسلامی و حکومت اسلامی میبایست بر پایه «آگاهیبخشی به مردم» و از رهگذر تحقق اراده آنان و همراهی گستردهشان شکل میگرفت که این راه را حضرت امام خمینی(ره) و همراهانشان به تمام و کمال پیمودند تا اینکه سرانجام منجر به تشکیل انقلاب اسلامی ایران شد.