مواجهه با لباس و کتاب و وسایل اضافی در خانهتکانی نوروز
یـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــک خــــــــــــــــــانهتکانی واقعـــــــــــــــــــــــــــــــی
زمانش که برسد یا صحبت از آنکه شروع شود، حسی دوگانه در اغلب ما ظهور میکند. رخوت و غرغر از شروع و اشتیاق برای پایان و دیدن نتیجه «خانهتکانی». امری لازم و ضروری که اغلب ما ایرانیان پیش از آمدن بهار سراغش میرویم. از نظافت درها و دیوارها و پنجرهها گرفته تا شستوشوی فرشها و پردهها و ملحفهها تا مرتب کردن کمدها و کتابها و وسایل مختلف. به تبع تغییر شرایط زندگی، تغییرات زیادی در چگونگی رقم خوردن خانهتکانی برای هرکداممان به وجود آمده است، مثلاً به جای اینکه برای شستن قالی در حیاطی که نداریم خودمان دستبهکار بشویم، فردی از قالیشویی میآید و قالیها را جمع میکند و با خود میبرد و چند روز بعد، تمیز و شستهرّفته تحویلمان میدهد. حالا میخواهیم بگوییم که همه خانهتکانی شستن و نظافت نیست؛ مرتب کردن، جمعآوری وسایل و لباسها و کتابهایی که نمیخواهیم نیز هست. تصمیم گرفتن برای آنها هم بخشی از خانهتکانی است که فارغ از حس خوبی که به آدم میدهد؛ خیلی لازم و کاربردی است.
نیاز و استفاده، مسأله این است
در اطراف همه ما در خانه و محل کار و محل تحصیل، وسایل و ابزاری وجود دارد که نوعاً بخشی از ما و هویت ما شده. لباس، کتاب، لوازم مختلف شخصی و خانگی از هندزفری و گوشیها و آرشیو مجلات قدیمی و سررسیدهای قدیمی و لباس و کیف و کفش گرفته تا آرامپز و میوهخشککن و دکوریهای مختلف و کتابخانه و گلخانه و مجسمه و سماور و میز وصندلی و غیره؛ همگی وسایلی هستند که به دلایل مختلف نیاز دارند سالانه در یک روز خاص مشاهده و ارزیابی شوند و برای ماندن یا نماندنشان تصمیم گرفته شود. معیاری که میشود به آن تکیه کرد و برمبنای آن تصمیم به نگهداری، تعویض، تعمیر یا خروج آن از خانه گرفت، «نیاز» و «استفاده» است. اینکه بسنجیم و ببینیم تا مثلاً 9 ماه آینده به کدام یک از این وسایل مصرفی نیاز داریم و از آن استفاده میکنیم؟ کدامشان در یکسال گذشته حتی یکبار هم مصرف و استفاده نشده است؟ علت عدم استفاده از وسایل چیست و چقدر محتمل است که این علت برای سال آینده هم صدق کند؟
دوستت دارم، پس بمان!
برای فهمیدن نیاز به وسایل در بازه زمانی، خیلی نیاز به حساب و کتاب پیچیدهای نداریم. یکی از معیارهای خیلی شخصی که «نیاز» ما به یک وسیله، کتاب یا لباس را مشخص میکند، علاقه است. مثلاً علاقه داریم تا سال بعد هم تیشرتی را که مورد علاقهمان است، نگه داریم و از آن استفاده کنیم یا پیشبینی میکنیم که سال بعد ممکن است شرایط زندگیمان تغییر کند و برای پخت غذا هنوز به سرخکن یا آرامپز نیاز داریم یا بعضی کتابها که برایمان حکم رفیق را دارند و هرگز از آنها جدا نمیشویم و گاهی در طول سال صفحاتشان را ورق میزنیم.
هنوز لازمی، پس نرو!
خانهتکانی نوروز، زمان خوبی است که به سراغ وسایلی برویم که نیاز به تعمیر دارد یا بدون استفاده گوشهای افتاده است. تلفن همراهمان خراب شده، دکمه لباسمان افتاده، باتری ساعت مچیمان تمام شده، بندکفشمان پاره شده، بخشی از کتابمان از جلدش جداشده و اتفاقاتی از این قبیل که برای وسایلمان در گذر زمان میافتد، همگی نیاز به تصمیمگیری دارد. آیا هنوز لازم هستند و میخواهیم از آنها استفاده کنیم؟ آیا اگر آنها را به خارج از خانه منتقل کنیم، میرویم و نو همانها را میخریم؟ یا اینکه دیگر نیازی به آنها نداریم؟ روشن است که اگر به آنها هنوز نیاز داریم، پس باید به فکر تعمیرشان باشیم و اگر به آنها نیاز نداریم، جعبه «نیاز به تعمیر» را بیاوریم و آنها را برای خروج از خانه، در جعبه بچینیم.
وقت رفتن است، پس برو!
معیار دیگر، برعکس دو حالت قبل است؛ همه ما در طول زمان تغییر میکنیم، علایق و سلایقمان به تبع سن، محیط، دوستان و شبکه ارتباطیمان تغییر میکند. وسیله، لباس یا کتابی که سال قبل با اشتیاق خریدیم، حالا برایمان به هردلیلی قابل استفاده نیست؛ اندازهمان نیست، رنگ یا مدلش را دیگر دوست نداریم، یادآور یک خاطره بد است، بهدلیل تغییر شغلی یا شرایط زندگی، دیگر برایمان قابل استفاده نیست یا به هرحال دیگر دوستش نداریم، جعبه خداحافظی را میآوریم و با عزمی راسخ و بدون اینکه دلمان به شک بیفتد، برای انتقال به خارج از محیط زندگی و خانه، آنها را در جعبه میگذاریم. نکتهای که در مشاهده و ارزیابی وسایل خانه در زمان خانهتکانی نوروز، قابل توجه است، این است که ذهن مصرفی و مصرفکننده، تمرکز بر خرید و جایگزین کردن وسایل جدید دارد. نیاز داریم که سدی مقابل ذهنمان بچینیم و تفکر را مقابلش قرار دهیم. معیارهای نیاز، علاقه و مورد استفاده بودن را جلوی رویش بگذاریم و آنگاه برای خرید وسیله یا لباس یا کتابی دیگر تصمیم بگیریم.
«به خاطر خودم هستی، نه به خاطر بقیه»
یکی از انواع وسایل موجود در خانههای ما، وسایل دکوری، تزئینی و بدون استفاده است. منظور از بدون استفاده، این است که اینها در گوشه و کنار خانه به دنبال علاقه و سلیقه ما با هدف زیباتر شدن خانهمان قرار داده میشوند؛ تابلوهای نقاشی، تابلوهای فرش، مجسمههای بزرگ و کوچک، ظروف مجلسی بوفه و خود بوفه، از جمله وسایل دکوری و تزئینی هستند که در اغلب خانههای ایرانیان وجود دارند. نکته مهم درباره انتخاب و خرید این نوع وسایل برای خانه، زمانی که تبدیل به یک مسأله چشم و همچشمی و «باید این را بخریم، چون فلانی...» بشود، مخرب است. فارغ از شلوغ کردن محیط زندگی و گرفتن تمرکز و آرامش ذهن، مدام جلو چشممان است و نیت خرید را هم میدانیم و این برای ذهن ما که میخواهیم درون و برون آن را خانهتکانی کنیم، مطلوب نیست. اما اگر صرف علاقه به وسایل دکوری، دست به خرید آنها میزنیم، باید نکات مختلفی را در نظر بگیریم. فضایی که نیاز دارند، نظافت مستمر و مراقبت ویژه از آنها، برای اینکه همیشه زیبا باشند و بدرخشند و هزینهبر بودنشان همگی در انتخاب ما برای خرید این نوع وسایل اثرگذار هستند. ضمن اینکه دو مسأله «منطق کاربرد داشتن یک وسیله» و «تمرکز و آرامش ذهن در یک فضای خلوت» (بدون اینکه آدم در میان وسایل گم شود یا موقع راه رفتن با وسایل برخورد کند یا اینکه طاقچهها و گوشهکنار خانه حتماً وسیلهای باشد) مسائلی هستند که مانع ذهنی ما برای مصرف، خرید و هزینه کردن به خاطر بسیاری از این نوع وسایل خواهد شد.
با وسایل رفته بیبرگشت چکار کنیم؟
وقتی وسایلی که به دلایل مختلف به آنها نیاز و علاقه نداریم را در جعبههای مخصوص قرار دادیم با آنها چکار میشود کرد؟ سه راهکار به نظر میرسد. راهکار اول که نیاز به نوعی فرهنگسازی هم دارد، مانند مبادله کالا به کالاست. در سالهای اخیر در جمعهای دوستانه و خانوادگی، میهمانی ویژهای برگزار میشود که در آن افراد به همراه وسایلی که دیگر به آن نیاز ندارند، حضور دارند و در فضایی صمیمی، ساده و بیآلایش، در ازای وسیلهای که نمیخواهند و دیگری به آن نیاز دارد، وسیلهای را دریافت میکنند. راهکار بعدی فروش وسایل است. در عصر جدید، رسانههای اجتماعی، نرمافزارهای کسبوکاری مختلف خرید و فروش کالا وجود دارد که با استفاده از آنها میتوانیم وسیله خود را بفروشیم یا اینکه از آنجا وسیلهای که نیاز داریم را خریداری کنیم. راهکار آخر بخشیدن است. برای همه ما پیش آمده که لباسی خریده باشیم و آنقدر نپوشیده باشیم که دیگر یا برایمان کوچک شده باشد یا اینکه دوستش نداشته باشیم. اما دلمان هم نمیخواهد آن را به خارج از خانه منتقل کنیم. چیزی که در این مرحله به ما آرامش میدهد، بخشش است. بخشیدنِ با میل و رغبت وسایل، لباسها و کتابهایی که به آنها نیاز نداریم به کسانی که به آنها نیاز دارند، باعث میشود که هم بزرگدلی را یاد بگیریم و هم وارستگی را.
از طرف دیگر، عمیق و مؤثر خانهتکانی کردهایم و محیط مان را از وسایل اضافی خلوت کردهایم، مهمتر از همه، باعث شدهایم که به واسطه بخشش ما، نیاز و خواسته کسی برطرف شود.