در حافظه موقت ذخیره شد...
مروری بر مؤلفههای فیلمهای معناگرای سینمای
وقتی مخاطب به کشف و شهود میرسد
سینمای معناگرا مخاطب را به تعمق و اندیشیدن دعوت میکند؛ یعنی بیننده فیلم را فقط برای سرگرمی نمیبیند بلکه داستان و محتوای فیلم او را به جهانِ دیگری برای اندیشیدن و تفکر میبرد. در این جنس از سینما، فیلم فقط از یک لایه تشکیل نشده، بلکه از چند بعد و زاویه قابل تحلیل و بررسی است. مخاطب در فیلمهای معناگرای ایرانی فقط با موضوع و مسألهای روبهرو نیست و باید نگاهی کلان و کل به موضوع داشته باشد. مثلاً در فیلمهای دینی معناگرا، سینماگر فقط به دنبال مطرح کردن یا روایتِ یک اتفاقِ دینی و مذهبی نیست بلکه با آفریدن یک جهانِ معنایی، مخاطب را با مفاهیمِ عمیقی آشنا میکند.
اینگونه از سینما به دنبال معناست و برای رسیدن به معنا از ذهن مخاطب بهره میگیرد و اندیشه و دانستههای او را به چالش میکشد. فیلمساز در فیلمش در جستوجوی مفاهیمی عمیق است و این جستوجو را در نحوه روایت، چگونگی شخصیتپردازی و انتخاب داستان و سوژه به مخاطبش منتقل میکند.
فیلمساز با فیلمهای معناگرا مخاطب را با جلوههایی از اندیشه و تفکر آشنا میکند که ممکن است بیننده در زندگی روزمره کمتر به آنها بربخورد. فیلمساز دغدغههایش را در لایهای از رمز و راز مطرح میکند و مخاطبش را با رمزگشایی بین عناصر به چالش میکشد. به همین خاطر در سینمای معناگرا همواره کشف و شهود اتفاق میافتد و هر کسی بنا به تجربه و فرایندهای ذهنی خودش معانی مختلفی خلق میکند.
در سینمای معناگرا نوعی شاعرانگی نیز دیده میشود. لحنِ شاعرانه این فیلمها، زبان و کلام را ارتقا میبخشد و از بیانِ سطحی مرسوم فاصله میگیرد. در این گونه سینمایی دیالوگ و زبان از اهمیت زیادی برخوردار است و نویسنده با وسواس زیادی دیالوگها را مینویسد و کلام را برقرار میکند.
با توجه به غنای دینی، عرفانی و ادبی ایران، فیلمسازان دستِ پری برای ساختن فیلمهای معناگرایانه داشتهاند. تکیه و بهرهگیری فیلمسازان از مضامین دینی و عرفانی، معانی نو و بدیعی را خلق کرده است که در خیلی از موارد نه تنها برای مخاطب ایرانی، بلکه برای مخاطب جهانی نیز جذابیت داشته است.