در حافظه موقت ذخیره شد...
پلیسی که شاعر است
علی اینانلو متولد سال ۱۳۶۲ دانشآموخته رشته کارشناسی مکانیک است. وی افسر پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ است و هماکنون در معاونت آموزش و فرهنگ ترافیک انجام وظیفه میکند. اینانلو از سال ۱۳۷۹ فعالیت خود را در زمینه سرودن شعر و ترانه آغاز کرده و شعرهای متفاوتی را در زمینههای مختلف تا به امروز سروده است. این شاعر برگزیده جشنواره فاخته در سال ۱۳۹۸ و داور جشنوارههای شعر فراجا از سال 1398 تا کنون بوده است.
اینانلو تا به امروز دو کتاب منتشر کرده که یکی مجموعه اشعار اوست و دیگری کتابی پژوهشی تاریخی در حوزه پلیس راهور تهران بزرگ است. کتاب شعری که از اینانلو تا کنون منتشر شده است «زمان» نام دارد. «زمان» مجموعه اشعاری است که با محوریت غزل، قصیده و... به چاپ رسیده است. همچنین کتاب پژوهشی-تاریخی وی با عنوان «یک قرن با پلیس راهور تهران بزرگ» منتشر شده است.
اینانلو در مورد آثاری که تا کنون از او منتشر شده است، میگوید: ما در کتاب «یک قرن با پلیس راهور تهران بزرگ»، بر اساس مستندات، نگاه کاملی به تاریخچه حمل و نقل، ورود خودرو به ایران، پیدایش پدیدهای به نام ترافیک و چالشهای ناشی از آن میاندازیم و خواهیم دید که با رشد روزافزون جمعیت از کمتر از صد هزار نفر به 13 میلیون نفر به صورت شناور، توسعه شهر تهران از 30 هکتار به بیش از 700 کیلومترمربع، افزایش چشمگیر خودرو از یک خودرو به حدود 9 میلیون وسیلهنقلیه و پیشبینیهای عجیب در خصوص عدم کنترل ترافیک و حمل و نقل از سوی مسئولین دهههای گذشته محقق نشده است.
وی میافزاید: به طور مثال در سال ۱۳۵۱ رئیس راهنمایی و رانندگی تهران اعلام میکند که «ترافیک تهران قاراشمیش است و در سال ۱۳۵۳ میگوید تهران 5 سال دیگر متوقف میشود» اما این درحالی است که بهرغم افزایش تعداد وسیله نقلیه و رشد جمعیت، شاهد ترافیک پرحجم ولی منظمتر و کاهش تصادفات منجر به فوت در شهر تهران هستیم.
این شاعر در ادامه در مورد کتاب شعر «زمان» میگوید: کتاب مجموعه شعر «زمان» در دو بخش غزلیات و شعر نو منتشر شده است و از تفکرات پیچیدهای در مورد نقش و اهمیت زمان در تمام خلقت هستی حرف میزند.
وی ادامه میدهد: بزودی کتاب سوم خود را با عنوان «ناکجا آباد» به دست ناشران میسپارم و سعی دارم تا پیش از سال نوی خورشیدی به دست علاقهمندان برسد. این کتاب شامل جملات آمیختهای از تفکرات، روحیات و ایدئولوژی من برای قبل از زندگی، حین زندگی و پس از آن است. جملات این کتاب سعی دارد تا با درونمایهای فلسفی، تلنگری به انسان امروز که درگیر روزمرگی شده است بزند و شاید او را ساعتی در فکر فرو برد.
اینانلو که چند سالی است داوری جشنوارههای شعر را تجربه میکند در مورد چگونگی ورود خود به این زمینه میگوید: از آنجا که بخش عمدهای از زندگی شخصیام صرف شعر میشود و همزمان با آن افتخار خدمت در لباس مقدس فراجا را دارم با برگزارکنندگان جشنوارههای شعر و دلنوشته فراجا که هر ساله برگزار میشود، آشنا شدم و داوری آثار را پذیرفتم.
وی ادامه میدهد: آخرین جشنوارهای که در این زمینه با داوری ما برگزار شد، جشنواره حضرت علیاکبر علیهالسلام بود که در قالب آن آثاری از سربازان فراجای سراسر کشور از سوی دبیرخانه جشنواره دریافت شد و مورد ارزیابی قرار گرفت.
اینانلو در معرفی بیشتر جشنواره سرباز میگوید: این جشنواره بخشها و موضوعات گوناگونی دارد که همه آنها حول محور سرباز فعالیت میکنند که از جمله آنها میتوان به «سرباز و حاج قاسم سلیمانی» اشاره کرد.
وی با بیان اینکه آثار قابل توجهی به دست دبیرخانه جشنواره رسیده است، میگوید: کمیت و کیفیت آثار نوید رویدادهای مهم و مؤثری را در آینده میدهد، چرا که اشعار و دلنوشتههای دلنشین و جذابی را از بخشهای گوناگون فراجا از جمله مرزبانی، انتظامی و... دریافت کردیم. این رویداد نشان میدهد که زحمتکشان فرماندهی انتظامی کشور بهرغم کار سخت و گاهی خشنی که دارند از روحیهای لطیف و مهربان بهره میبرند.
اینانلو در مورد شیوه داوری آثار میگوید: شعر همانند باغی است که شاعر باغبانی آن را میکند و با اینکه آنها را هرس و آبیاری میکند، اما رشد و نمو اشعار از سوی ذات مقدس الهی انجام میشود. شاعر به عنوان باغبان دست مخاطب خود را میگیرد و با دعوت از او در باغ خود میزبانی میکند. در این گشت وگذار در باغ شاعر یک مخاطب از گلها لذت میبرد، دیگری از میوههایش استفاده میکند و یکی هم زیر سایههای آرامبخش درختانش استراحت میکند. ما نیز در داوری آثار شاعر را باغبانی میبینیم که هرچه بهتر و با احساس بیشتر به گل و گیاهان باغ خود رسیدگی کرده باشد دلنشینتر خواهد بود. در نتیجه علاوه بر ویژگیهای اصولی و چهارچوب قالبهای شعری که در مرحله اول مورد ارزیابی قرار میگیرد، احساسات خرجشده شرکتکننده در جشنواره را نیز مورد توجه قرار میدهیم.
این شاعر در پایان با تأکید بر نقش و اهمیت شعر بر سلامت روانی جامعه میگوید: توصیه میکنم با توجه به زندگی روزمرهای که ما را از کالبد اصلی و نور الهی دور کرده و به اسارت زندگی ماشینی درآورده است، برای رهایی از بند اسارت آن به دامان شعر پناه بیاوریم تا حداقل لحظاتی را آرام گیریم و به نور الهی درونمان نزدیک شویم. با شعر میتوانیم بار دیگر دل به مهمانیهای بیریا دهیم و دور هم جمع شویم و مثل شعر حس لمس گندمزاری طلایی را تجربه کنیم.