یــــادداشــــت دبیر
یک جشنواره، خالی از کتاب
سینماگر ایرانی و اقتباسی که نمیکند!
محمدعلی یزدانیار
دبیرگروه کتاب
mohammadaliyazdanyar@gmail.com
اهالی ادبیات دل خوشی از اقتباسهای سینمایی از آثار داستانی ندارند. از این سمت سینماییها خیلی دوست دارند که آثار ادبی را به تصویر بکشند. فارغ از سختی این کار، اقتباس از آثار داستانی یک امر ثابت، همیشگی و جا افتاده در سینمای روز جهان به شمار میرود. چه آنجا که بهترین آثار فانتزی، علمی ، تخیلی و جنایی در سینمای سرگرمکننده اقتباسهای تصویری از آثار داستانی هستند و چه آنجا که کارگردانان تراز اول، آثار ادبی تراز اول را به فیلم تبدیل میکنند.
این یکی هم مثل اکثر مسائل جاافتاده در سینمای جهان، در سینمای ما دیده نمیشود. چه بشود، چه اتفاق عجیبی بیفتد که یک کارگردانی تصمیم بگیرد که از کتابی اقتباس سینمایی کند. رابطه دو سویه سینما و ادبیات شاید برای مخاطبان جدی ادبیات زیاد دلچسب نباشد، اما به اقتصاد نشر کمک زیادی میکند. در وهله اول امتیاز اقتباس از یک اثر خودش سرمایهای برای ناشر و نویسنده فراهم میآورد و وقتی که فیلم به بازار آمد کمک بزرگی خواهد بود برای معرفی بهتر و بیشتر کتاب. طی یکی دو سال اخیر که سریالهای زخم کاری و یاغی براساس رمانهای بیست زخم کاری و سالتو – هر دو از نشر چشمه – پخش شدهاند تأثیر مدیوم تصویری در فروش کالای متنی به روشنی دیده میشود.
حالا اصلاً برای چی به سراغ این موضوع رفتهام؟ چون باز جشنواره فیلم فجر آمد و رفت و کماکان برهوت اثر اقتباسی در سینمای ما توی ذوق میزند. البته میدانم شما هم مثل خیلی دیگر از ایرانیهای آریایی پرجوش و خروش قصد دارید بگویید «پس هوشنگ مرادی کرمانی کشک است؟» و من هم باید پاسخ بدهم که خیر! هوشنگ مرادی کرمانی اتفاقاً افتخار ادبیات ایران است و چه حیف که چند نفر مثل او نداریم که آثارشان پشت سر هم به پرده سینما و قاب تلویزیون بیاید.
البته در این میان به یک عیبیابی اساسی در فضای داستاننویسی ایرانی هم نیاز داریم. حقیقت امر آن است تعداد آثاری که بتوان از آنها اقتباسهای خوب یا حتی بدی ساخت، به نسبت کل آثار منتشر شده داستانی در هر سال، بسیار ناچیز است. این حقیقتی است غیرقابل کتمان. نکته بعدی هم آن است که در بازار تیراژهای دویست تایی، اساساً سر و صدا کردن یک رمان یا داستان ایرانی کاری است بسیار سخت و وقتی مردم کتابی را نشناسند، اقتباس از آن هم خیلی پرخطر محسوب خواهد شد. با همه این اوصاف اما همان تعداد کتابی هم که پتانسیل اقتباس دارند اصلاً توسط سینماگران تحویل گرفته نمیشوند و من فکر میکنم یکی از دلایلش این باید باشد که سینماگر ایرانی، یا زیاد اهل مطالعه نیست، یا حداقل رمان ایرانی نمیخواند. در نهایت بیایید امیدوار باشیم که روزی در همین نزدیکی، پیوندی مبارک بین سینما و ادبیات ایرانی برقرار و رزق و روزی ناشر و نویسنده هم به سبب این امر، پر و پیمان شود.
آمین!